خیلی دور نشده از ما روزهایی که عدهای در این کشور شعار "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" سر میدادند. به بهانهی مقابله با جمهوری اسلامی، سعی میکردند با مظاهر آن مبارزه کنند و اگر یکی از این مظاهر، حمایت از مظلومان فلسطین باشد هم ایرادی نداشت. البته گذر زمان ثابت کرد که چنین شعاردهندهگانی، اصل مشکلشان با دین اسلام است و همهی اینها بهانه است.
گروه سیاسی، خیلی دور نشده از ما روزهایی که عدهای در این کشور شعار "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" سر میدادند. به بهانهی مقابله با جمهوری اسلامی، سعی میکردند با مظاهر آن مبارزه کنند و اگر یکی از این مظاهر، حمایت از مظلومان فلسطین باشد هم ایرادی نداشت. البته گذر زمان ثابت کرد که چنین شعاردهندهگانی، اصل مشکلشان با دین اسلام است و همهی اینها بهانه است.
به گزارش بولتن نیوز، اگر بخاطر داشته باشید، وقتی قرار شد به "نه غزه، نه لبنان..." پاسخ داده شود، عموم پاسخها از دل نظریهی عمق استراتژیک بیرون میآمد. اینکه ما باید برای تأمین امنیتمان، با دشمنمان در کنار مرزهای خودش بجنگیم و حمایت ما از فلسطین و لبنان و سوریه بخاطر همین قضیه است. اما سوال "چرا حمایت از مبارزین فلسطینی؟" سوالی نیست که مختص به زمان ما باشد. از همان ابتدای انقلاب که این حمایت شروع شد، این سوال هم مطرح شد.
جالب اینجاست که امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار این اقدام، به این پرسش پاسخ داده است. پاسخی که کاملا با پاسخهای برآمده از نظریهی عمق استراتژیک متفاوت بوده و نگاه دیگری دارد:
«امروز همه قدرتها و ابرقدرتها دست به دست يكديگر دادهاند كه نگذارند فلسطينيهاى مسلمان به هدفشان برسند. حتى بسيارى از كسانى كه به ادعا، نسبت به فلسطينيها اظهار علاقه مىكنند، علاقهشان به اين نيست كه مسلمانان فلسطينى بر اسرائيل غلبه كنند و متأسفانه با سكوت و سازش و تماشا دست به هم دادهاند كه نگذارند مسلمانان فلسطين پيروز بشوند؛ چرا كه پيروزى آنان پيروزى اسلام است. و آنها مىترسند همان طورى كه اسلام در ايران پيروز شد و همه بساط آنها را بر هم زد و منافعشان را از بين برد، همينطور اگر در لبنان و فلسطين اسلام به پيروزى برسد، همه بساطشان را در هم پيچد. لذا، همه شياطين مجتمعاند كه نگذارند اسلام رشد كند و ما بايد اين معنا را در نظر داشته باشيم كه باتمام قوا و تا آخرين نفرمان مهيا شويم و در راه خدا جهاد كنيم. دفاع از نواميس مسلمين و دفاع از بلاد مسلمين و دفاع از همه حيثيات مسلمين امرى است لازم و ما بايد خودمان را براى مقاصد الهى و دفاع از مسلمين مهيا كنيم و خصوصاً در اين شرايطى كه فرزندان واقعى فلسطين اسلامى و لبنان- يعنى، حزب اللَّه- و مسلمانان انقلابى سرزمين غصب شده و لبنان با نثار خون و جان خود فرياد «ياللمسلمين» سر مىدهند، با تمام قدرت معنوى و مادى، در مقابل اسرائيل و متجاوزين بايستيم و در مقابل آن همه سفاكيها و ددمنشيها مقاومت و پايمردى كنيم و به يارى آنان بشتابيم و سازشكاران را شناسايى و به مردم معرفى كنيم.» (صحيفه امام، ج20، ص: 486)
همانطور که میبینید نگاه امام در پایهریزی این حمایت، نگاه سیاسی صرف نیست. بلکه یک نگاه دینی-تمدنی بوده که اعم از نگاه سیاسی یا استراتژیک به این مقوله است. به عبارت دیگر، حضرت امام در گام اول و در اساسیترین گام، دنبال گسترش و قدرتمند شدن اسلام در جهان هستند و از گذر این امر، پیشرفت سرزمینها و امتهای اسلامی را جستجو میکنند. یعنی حضرت امام (ره)، به این معتقد هستند که باید اساس اسلام قوی شود تا کشورها و جوامع اسلامی هم قوی شوند. زیرا در غیر این صورت، کشورهای اسلامی نمیتوانند پیشرفت خاصی داشته باشد.
البته این سکه، روی دیگری دارد. و آن روی دیگر این است که اگر اسلام تضعیف شود آن ضعف دامن همهی آنهایی که ملبس به اسلام هستند را خواهد گرفت. به عبارت دیگر، وقتی ظلمی به یک مسلمان شد و سایر مسلمانان، دستور دین اسلام مبتنی بر حمایت همهی آنها از مظلوم را عقب انداختند، اوضاع میشود آن چیزی که امروزه در جهان شاهد آن هستیم.
پس در یک کلام باید گفت: لازم است تا همه اجزای منظومهی اسلام به فکر تمامیت اسلام باشد. چون قوت هر جزء اسلام، قوت دیگران و ضعف هر جز آن، ضعف همهی اسلام است.