چندين سال پيش و در گرما گرم جنگ تحميلی و هنگامی كه در هر صبح و شب ، شهر ها ی كشورمان آماج حمله بمب افكن ها و جنگنده های ارتش بعثی قرار داشت و در زمانی كه مدرسه ها و بيمارستان ها و كارخانه ها و منازل مردم بی محابا هدف قرار می گرفت و زن و كودك و پير و جوان اين مملكت مظلومانه شهيد می شدند ؛ انجمن های حمايت از كودكان در كشورهای اروپایی ، با ادعای تلاش برای جلوگيری از بكار گيری كودكان در كارگاه های قاليبافی ايران ، طرحی را به دولتمردان و قانونگذاران خود ارائه نمودند كه به موجب آن ، صادر كنندگان ايرانی ملزم بودند نوشته ای به اين مضمون را به فرش های صادراتی خود الصاق نمايند كه : " در بافت اين فرش ، كودكان و نوجوانان مشاركت نداشته اند " . عدم الصاق اين نوشته مانع از ترخيص محموله های فرش ايران از گمركات كشور های مقصد می گرديد .
اين خبر و اين تلاش وافر برای
دفاع از حقوق مفروض كودكان ايرانی ، در كنار اخبار مربوط به ارائه انواع حمايتهای
نظامی و تسليحاتی ، سياسی ، تبليغاتی و
مالی ، كشور های اروپایی و امريكا و غيره به متجاوزان بعثی و مشاركت مستقيم و غير
مستقيم آنها در كشتار هزاران زن و كودك مظلوم ايرانی ؛ بسيار مضحك و صد البته تلخ
و چندش آور می نمود . وجود اين رفتار دوگانه مردم و انجمن های غير دولتی كشور های
ياد شده و عكس العمل آنها در برابر مشاركت
احتمالی كودكان در بافت فرش و در همان حال
سكوت و بی تفاوتی غير قابل باور آنها نسبت به كشتار فجيع كودكان ايرانی ، با استفاده از جنگنده ها و موشك ها ی ساخت
كشورشان و كمك های بی حد و حصر به متجاوزان خونريز ، از محل ماليات هایی كه مردم
اروپا و امريكا به دولت های خود پرداخته بودند ؛
به مثابه معمایی بی پاسخ ، ذهن را
به خود مشغول می نمود .
يك سوی اين معما ، انسان هایی قرار داشتند ، به شدت عاطفی و اخلاق مدارو زود رنج و حساس كه حتی نمی توانستند شاهد مشاركت كودكان در بافت فرش باشند و از اين حيث بسيار آزرده خاطر بودند و لاجرم در پاسخ به ندای وجدانشان ، به زعم خود برای كاستن از آلام و رنج كودكان كار و برای پايان دادن به استثمار اين مخلوقات ضعيف الجثه و بی پناه ، دست به كار شدند و مقامات كشور خود را مكلف نمودند تا اكيدا از ترخيص فرش های ايرانی فاقد برچسب فوق الاشاره خودداری نمايند .
طرف ديگراما ، انسان هایی قرار داشتند كه در برابر كشتار همه روزه كودكان ايرانی ساكت و كاملا بی تفاوت بودند ، آنها با انتخاب و تعيين و تأييد نمايندگان و سياستمداران و دولتمردان جنايتگاری كه انواع موشك ها و بمب ها و جنگ افزار ها و تسليحات شيميایی و كشتار جمعی را در اختيار متجاوزان قرار می دادند ، به آنها در كشتار هرچه بيشتر كودكان و تحميل آوارگی و سختی كودكان ، كمك می كردند . جالب تر آنكه همين انسان های شريف و رقيق القلب و دارای روحيه لطيف ؛ با پرداخت منظم ماليات ، در تأمين بخش اعظم هزينه های مترتب بر حمايت كشورشان از جنايات متجاوزان ، سهيم بودند .
رفتار های فردی ممكن است در شرايط و در مواردی ، دستخوش تناقض و دوگانگی شود و ممكن است يك نفر در شرايط نسبتا مشابه و در برخورد با موضوعی واحد ، رفتار و عكس العمل های كاملا متفاوت و بلكه كاملا متناقضی از خود بروز بدهد ؛ اما عكس العمل هایگروهی نسبت به پديده های مشابه ، تقريبا يكسان می باشد و بسيار دور از انتظار است كه گروهی و خاصه اعضای يك جامعه ، در مواجهه با پديده و رخدادی واحد ، عكس العمل متفاوت از خود بروز دهند . لذا پاسخ و دليل مقاومت و مبارزه مردم اروپا و امريكا نسبت به موضوع احتمال مشاركت كودكان در بافت فرش و در همان حال خونسردی همان افراد در مواجهه با كشتار بی رحمانه كودكان ايرانی را بايد در واقعيت مهم و تلخ ديگری جستجو نمود . واقعيتی كه می توان از آن به عنوان " فقر خبری " ، " محاصره خبری " ، " انتشار اخبار و اطلاعات مهندسی شده و هدفمند " ونظاير آن تعبير نمود .
حقيقت تلخ اين است كه بر خلاف تمام ادعاهای پوچ و بی اساس در مورد آزادی بيان و گردش آزاد اطلاعات ، شديد ترين شكل سانسور و جراحی اخبار و اطلاعات در اين كشور ها اعمال می گردد .
مافيای رسانه و امپراطوری قدرتمند روزنامه و راديو و تلويزيون ، از دسترسی مردم به اخبار و گزارش های ناب و مبتنی بر حقيقت و واقعيت ، ممانعت می نمايند . اين تلاش در مواردی آنگونه شديد و قهرآميز است كه به طور مثال كمترين اظهار نظر همراه با سؤال و ترديد پيرامون موضوع مبهمی مثل ادعای نسل كشی يهوديان در جنگ اروپایی ، موجب زندان و جريمه سنگين اشخاص خواهد شد . اين قبيل محدوديت ها با شدت و ضعف در مباحثی مثل موجوديت و خاستگاه رژيم اشغالگر قدس ، جنايات اين رژيم در كشتار مردم فلسطين ، خاستگاه وهابيت ، حادثه مشكوك 11 سپتامبر ، كانون های قدرت و ثروت در اروپا و امريكا ، دست های پنهان در مديريت جهان ، دمكراسی و حقوق بشرچند گانه ، تجارت اسلحه و مواد مخدر ووو اعمال می شود .
محدوديت های خبری و ديكتاتوی
رسانه ای موجود در اين كشورها ، در دو قالب سلبی و ايجابی ، خود نمایی می كند .
گاه در راستای منافع و مطامع قطب های قدرت و ثروت و در انطباق با اراده صهيونيست
بين المللی و پادشاهان زر و زور و تزوير ، به طور كلی از انتشار هرگونه خبر در
مورد موضوع مشخص جلوگيری به عمل می آيد و گاه اخبار به صورت استحاله شده به ذهن و
باور مخاطب تحميل می گردد . در اين مثال
اگر چه سطحی از خبر منتشر می شود اما در كنار آن
با ارائه تحليل های كاملا هدفمند ، ماهيت موضوع و حقايق نهفته در اصل ماجرا
بطور كلی دگرگون و وارونه ارائه می شود . به طور مثال ممكن است فقر در بخش وسيعی
از قاره افريقا به عنوان يك خبر مورد اشاره قرار بگيرد و به مخاطب ارائه شود اما
هرگز به منشاء و علت فقر در قاره ثروتمند و سرشار از منابع و ذخايراين سرزمين
پرداخته نمی شود و هرگز به تأثير يك قرن غارت آزمندانه اين منطقه از جهان از سوی
فرانسه و انگليس و بلژيك و هلند و پرتغال و ... و به نقش و تأثير برده داری و به
اسارت بردن چندين نسل از مردم افريقا برای بردگی در مزارع و كارخانجات اروپا و
امريكا ، كمترين اشاره ای نمی شود بلكه با وقاحت و بی شرمی ، فقر و گرسنگی مردم
افريقا به عنوان نتيجه غير قابل تغيير عوامل اقليمی و محيطی و موضوعی مربوط به
افريقا ، به مخاطب القا می شود .
در نتيجه اين دستكاری ناجوانمردانه ، دنيایی كه برای مخاطب ترسيم می شود با دنيایی كه وجود دارد ، كيلومتر ها فاصله دارد و مآلا مخاطب آن چيزی را می داند و آن چيزی را می فهمد كه رسانه برای او در نظر گرفته و برای او انتخاب كرده است . به عبارت ديگر مخاطب اين رسانه ها از كمترين حق برای شناخت و فهم دنيای پيرامون خود و جهانی كه در آن زندگی می كنند و از كمترين حق برای انتخاب موضع مستقل نسبت به حوادث و رخداد ها و واقعيات و حقايق گذشته و حال ، برخوردار نيست .
طی روزهای اخير شاهد هستيم كه " غزه " مظلومانه و بی دفاع مورد وحشيانه ترين تهاجم صهيونيست های اشغالگر قرار گرفته است و در زمانی كوتاه قريب به 180 انسان براثر بمباران هواپيماها ، ناوهای جنگی و توپخانه اشغالگران قدس به شهادت رسيده اند . يك پنجم كشته شدگان حملات اخيررا كودكان و نوجوانان زير 15 سال تشكيل می دهند . كودكانی كه در خواب ناز و در آغوش پدر يا مادر خود جان باخته اند .
ساير كشته شدگان و شهدا نيز عمدتا از غير نظاميان و به ويژه زنان و سالخوردگانی كه آسيب پذير تر هستند ، می باشند . اين نسبت جانگداز و غم انگيز و وحشتناك ، در ميان مجروحان و زخمی شدگان نيز وجود دارد . كشتار اخير و جاری مردم فلسطين ، ادامه كشتار جنايت بار و قتل عام خونبار و نسل كشی بی رحمانه مردم اين سرزمین در نيم قرن گذشته است و چه بسا آخرين نمونه از خونريزی های صهيونيست ها نباشد . به اعتبار تجربه چند ساله ، از دولت های غربی و دولت های دست نشانده عربی
و از سازمان ملل و از يونيسف انتظار نمی رود تا برایمردم فلسطين و كودكان غزه و نجات آنه قدمی بردارند اما چرا بسياری از جهانيان و آنان كه طاقت ندارند شاهد فرش بافتن كودكان باشند ، در برابر كشتار فجيع كودكان و نو جوانان فلسطين ساكت و خاموش و بی تفاوت هستند ؟ چرا اعتراض مؤثر و بازدارنده ای وجود ندارد ؟ چرا كماكان اجازه داده می شود تا ماليات آنها و ثروت ملی آنها در قالب اسلحه و بمب و موشك ، موجب تقويت صهيونيست ها و سبب تداوم جنايات آنها و كشتارهر چه بيشتر كودكان فلسطينی شود ؟ چرا هنگامی كه دولتمردان آنها از كشتار كودكان و زنان و پيران فلسطينی توسط نظاميان جنايتكار صهيونيست به عنوان حق مشروع دفاع از خود ياد می كنند و بر تعهد خود برای حمايت از رژيم صهيونيستی و تضمين موجوديت شوم و نامشروع آن و كمك بيشتر به اين مولود خبيث ياد می كنند ، همين مردم سكوت می كنند و هيچ صدای اعتراضی از آنها بلند نمی شود ؟
مردم اروپا و امريكا ، همان مردمی هستند كه تحمل ندارند كار كردن نوجوانان در كارگاه قالی بافی را مشاهده كنند . هيچ چيز تغيير نكرده و عواطف و احساسات اين مردم هنوز وجود دارد ، اما ممنوعيت های خبری مانع از آن می شود تا محرك لازم برای بلند شدن فرياد اعتراض و مخالف آنها ، به وجود آيد . دروغ ها و فضا سازی های ماهرانه تبليغاتی تا كنون مانع از آن شده است كه اخبار مربوط به مظلوميت مردم فلسطين و كودكان غزه به صورت صحيح و كامل در اختيار مردم اروپا و امريكا قرار گيرد . چه اينكه آگاهی جوامع اروپایی و امريكا از عمق فاجعه انسانی كه به مردم فلسطين تحميل شده است ، ايشان را ناگزير از مقاومت و ايستادگی در برابر همكاری دولت های اروپایی و امريكا با اشغالگران قدس و مشاركت مستقيم آنها در جنايات صهيونيست ها خواهد نمود .
مافيای بين المللی رسانه ، صهيونيست های جنايتكار را به عنوان قوم يهود و پيروان حضرت موسی ( ع ) و كسانی كه از آوارگی و محروميت تاريخی رنج می برند و افراد رنج كشيده ای كه به تازگی از سرگردانی نجات پيدا كرده و در سرزمين آباء و اجدادی خود سكنی گزيده اند و جامعه جهانی اراده كرده است تا اين مردم آسيب ديده و محروم را به آرامش برساند ؛ معرفی می نمايد و در مقابل مردم فلسطين را جماعتی سركش و ناهنجار و مزاحم و مخل امنيت و كسانی كه با بمب گذاری و شليك موشك يهوديان را می كشند ، معرفی می كنند .
فاجعه غزه يك مسئله صرفا فلسطينی و يا عربی و حتی يك موضوع منحصرا مربوط به جهان اسلام نيست ؛ آنچه كه امروز در غزه رخ می دهد يك تراژدی انسانی است . حوادث سهمناك غزه ، آ زمونی است تاريخی كه بشريت امروز و جهان معاصر با آن روبرو است . حمايت از مردم فلسطين و كمك به آنها در برابر جنايت آشكار صهيونيست ها و حاميان آنها ، مسؤليت خطيری است كه همه انسان ها و انسانيت امروز بايد به آن عمل كند . اقدامات اشغالگران قدس در باريكه غزه بی هيچ ترديد " عمليات نظامی " به شمار نمی رود بلكه جنايت جنگی و جنايت عليه بشريت و كشتار هدفمند يك نسل است. اين باريكه هم اكنون متراكم ترين منطقه مسكونی در جهان شناخته می شود . بيش از يك ميليون انسان درقطعه زمينی كوچك و محصور از هر طرف و با كمترين امكانات زيستی و به طريق اولی با كمترين امكانات نظامی ، مورد هدف هزاران موشك و گلوله توپ و خمپاره قرار دارند كه به لحاظ تركم جمعيت و ساختمان ها ، هر گلوله و هر موشك لاجرم موجب خرابی ساختمانی و ويرانی خانه ای و كشته و مجروح شدن انسان هایی خواهد شد . آنچه كه تا كنون موجب مقاومت و ايستادگی مردم فلسطين و مانع از اضمحلال اين ملت شده است ؛ ايمان و توكل به خدا و صبر در برابر سختی ها و باور قاطع به وعده الهی است كه فرموده است : ولينصرن الله من ينصره ان اللهلقویعزيز" ونيز " يا ايها الذين امنوا ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم " و فرموده است " ان موعدهم الصبح اليس الصبح بقريب " انشاء الله
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com