نسخه های مرحوم آقامجتبی تهرانی در شب های قدر:
برای اجابت دعا چه کنیم؟/گناهانت را به ذهن بیاور نه زبان!/خداوند از هيچچيز فروگذار نميكند/به دوستيِ علي(ع) اميدوارم
امشب آنچنان که در روایات آمده است، اولین شب از شب های قدر است. شبی که در آن مقدرات یک ساله انسان رقم می خورد. بسیاری از علما بر آن عقیده اند که همه رزق و روزی معنوی و مادی انسان، در این شب نوشته خواهد شد. بنا بر آنچه در قرآن آمده است این شب بالاتر از هزاران شب است و تا مطلع الفجر همراه با سلامت و رحمت است.
گروه مذهبی، امشب آنچنان که در روایات آمده است، اولین شب از شب های قدر است. شبی که در آن مقدرات یک ساله انسان رقم می خورد. بسیاری از علما بر آن عقیده اند که همه رزق و روزی معنوی و مادی انسان، در این شب نوشته خواهدشد. بنا بر آنچه در قرآن آمده است این شب بالاتر از هزاران شب است و تا مطلع الفجر همراه با سلامت و رحمت است.
به گزارش بولتن نیوز، مرحوم آیت الله آقامجتبی تهرانی، یکی از آن علمایی بود که همواره در ماه مبارک رمضان، مجالس وعظ 5و خطابه برگزار می کرد. مجالس شب های قدر این مرد خدا نیز که در مسجد بازار تهران برگزار می شد، یکی از شلوغ ترین مراسمات شبهای قدر تهران بود. متنی که در زیر می آید مربوط است به سخنرانی این عالم عارف و عامل به احکام اسلام، که در رمضان سال 91 ایراد شده است. مرحوم آقامجتبی در این مراسم، مباحثی مطرح کردند که می تواند برای مخاطبین محترم سایت و علاقه مندان به معارف ناب اسلامی قابل توجه باشد که در ادامه متن این سخنان تقدیم می شود:
أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحيمِ؛
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[1]
جملاتي كه اوّل بحثم در مباحث دعا مطرح ميكنم از علي(عليهالسّلام) است و از مناجاتهاي ایشان است. بحث ما اين بود كه ماه مبارك رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است؛ دعاي به خير براي خود و ديگران، حال چه مادّي باشد و چه معنوي و بهخصوص در ليالي قدر كه به آن سفارش شده است.
عرض شد، در روايت موثّّقۀ زراره داريم كه شب نوزدهم ليلۀ تقدير بود. يعني شبي كه مسائل موجودات را نسبت به سال آينده بررسي و اندازهگيري ميكنند و در آن روايت داشت که شب بيست و يكم ليلۀ ابرام است؛ يعني در امشب آنچه را نسبت به شخص بررسي و اندازهگيري كردهاند، ثبت و ضبط ميكنند و بعد آنچه را كه نسبت به سال آينده مناسب ديدهاند، در شب بيست و يكم قرار میدهند. عرض كردم اگر بنا باشد كه بررسي و اندازهگيريها بر محور سوابق باشد، يعني براساس آنچه سال گذشته انجام دادهایم سال آینده را برای ما ترسیم کنند، مصيبت است؛ لذا عرض كردم شب نوزدهم شب شرمندگي است.
ترمیم گذشته و ترسیم آینده
اينجا جمع شدهايم و خيلي ساده چه ميخواهيم؟ بنده فكر ميكنم که شما هم همينطور باشيد. دو تا چيز ميخواهیم. يك: ترميم نسبت به گذشته، دو: ترسيمِ خوب نسبت به آينده.
چقدر بد بودیم! آیا میبخشی؟
ترميم گذشته؛ به اين معنا كه ما بد كرديم و اين قابل انكار نيست. سال گذشته اينقدر گناه و خطا كرديم كه خودمان نميتوانيم خطاهايمان را بشماريم پس اوّلين چيزي كه ميخواهيم درخواست كنيم ترميم گذشته است و آن اینكه: خدايا عفو كن! به تعبيري كه در قرآن هم وجود دارد، «صفح جميل» کن. خيلي ساده بگويم: خدایا! نديده بگير؛ امشب اينطور با ما برخورد كن. صحيفۀ اعمالِ ما را كه «نعوذبالله»، به خطاهايمان آلوده شده است پاك و تميز كن، تا روی اینکه برای سال آینده تقاضا کنیم را داشته باشیم. اوّل بايد تقاضاي ترميم گذشته را داشته باشیم؛ همان تعبيري كه در روايات و از پیغمبراکرم برای لیلۀ قدر وجود دارد: از خدا طلب عفو كنيد و به تعبير اهل معرفت ستّاريّتِ ناشي از غفّاريّتِ خدا را بخواهيم. به طوري كه هيچگونه تبعاتي نسبت به خطاهاي گذشتهمان براي ما نباشد.
چه مقدار از گناهانم بخشیده میشود؟
بعد آنوقت سراغ ترسيم ميآييم. به این معنا كه: خدايا! سال آينده را سال خوبي براي ما ترسيم كن، يعني امر كن كه سال خوبي باشد. در اينجا مطلب مهمّی است و به ذهن همهمان ميآيد كه: ما ترميم را از خدا تقاضا ميكنيم و طلب عفو ميكنيم؛ حالا سؤال پیش میآید: چون من يك موجود كوچك و محدود و كوته نظر هستم، پس تا چه حد خدا عفو ميكند؟ بنابراین اوّل سؤال اين است كه آيا عفو ميكند يا نه؟ و دوّم هم چقدر؟
سؤال: چرا خدا به دعا پاسخ نمیدهد؟
روايتی است كه عثمانبنعيسي از امام صادق(عليهالسّلام) نقل ميكند.[2] راوي ميگويد: «قُلتُ»؛ يعني به حضرت عرض كردم: «آيَتَانِ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا»؛ دو آيه در قرآن است که میخواهم ببينم مصداقي در خارج دارند يا ندارند؟ گشتم و مصداقي هم پیدا نکردم، «قَالَ وَ مَا هُمَا»؛ حضرت به او ميگويد: آن دو آيه كدام است؟ در نقلي است كه، «لا اَدري ما تَأويلُه»؛ نميدانم که تأويل اين دو آيه چيست؟ «وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»؛ این آیه که من را بخوانيد، از من درخواست كنيد و من جوابگوي درخواست شما هستم، «فَنَدْعُوهُ وَ لَا نَرَى إِجَابَةً»؛ از خدا حاجت ميخواهم امّا از اجابت خبري نيست و به تعبير ما ميخوانم ولی پاسخي نيست. امامصادق(عليهالسّلام) فرمود: «قالَ(عليهالسّلام) أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ»؛ تو فكر ميكني كه خدا خلف وعده ميكند؟ يعني وعده ميكند و بعد به آن عمل نميكند؟ «قُلْتُ لَا»، نه! چنين چيزي نيست، «قَالَ فَمِمَ ذَلِكَ»؛ بگو پس چهطور شده كه ميخواهي و بعد هم ميبيني به اجابت نرسید و میگویی چنين چيزي نيست؟ علّت آن چيست؟ حضرت به او ميگويد: من علّت آن را به تو ميگويم. «قَالَ لَكِنِّي أُخْبِرُكَ»؛ به تو خبر ميدهم.
استجابت دعای مطیعین
در اينجا حضرت انسانها را دو گروه ميكند، «مطيعها» و «عاصيها». گروه اوّل: «مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِيمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ»؛ حضرت فرمودند: كسي كه خدا را در آن امری كه كرده اطاعت كند و بعد از خدا در آن جهتي كه با او هم سو باشد تقاضا كند، خدا جوابش را ميدهد. «قُلْتُ وَ مَا جِهَةِ الدُّعَاءِ»؛ امّا جهت دعا چيست؟
برای اجابت دعا چه کنیم؟
حضرت در اينجا مطيعين را كنار ميگذارد و آن چيزي را كه مبتلا به همه است و مربوط به عاصين است وسط ميكشد. حضرت ميفرمايد: «تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْكُرُ نِعَمَهُ عِنْدَكَ»؛ ابتدا نسبت به نعمتهايي كه به تو عنايت كرده ثناگو باش، «ثُمَّ تَشْكُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ(صَلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)»؛ از خدا نسبت به نعمتهايش تشكّر كن و به پيغمبر درود بفرست، «ثُمَّ تَذْكُرُ ذُنُوبَكَ». مهم اینجا است. سراغ گناهاني كه كردي برو، «فَتُقِرُّ بِهَا»؛ اعتراف كن. بگو: خدا! بد كرد. تکتکِ معصيتها را در ذهن خود بياور، «ثُمَّ تَسْتَعِيذُ مِنْهَا»؛ پس با اين خطاهايت به خدا پناه ببر، «فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَاءِ». بعد دارد: «تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِكَ»؛ تکتکِ گناهاني كه به يادت ميآيد، «أَوْ بِمَا ذَكَرْتَ مِنْهَا»؛ هر چقدر كه يادت آمد، «وَ تُجْمِلُ مَا خَفِيَ عَلَيْكَ مِنْهَا»؛ و اجمالاً آنهايي كه در نظرت نيست، «فَتَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَعَاصِيكَ»؛ و بعد هم از تمام گناهانت توبه كن.
گناهانت را به ذهن بیاور نه زبان!
«وَ أَنْتَ تَنْوِي أَلَّا تَعُودَ»؛ گناهاني كه كردهاي و يادت است به ذهن بياور، نه اینکه به زبانت بياوری و بعد در مورد آنهايي هم كه يادت نيامد بگو: خدايا! همۀ خطاهايم را در نظر بیاور و بعد در مقابل خدا بنا را بر این بگذار كه ديگر اين كارها را نكني. «وَ أَنْتَ تَنْوِي أَلَّا تَعُودَ»؛ نيّت كن كه ديگر اين كارها را نميكنم، «وَ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهَا بِنَدَامَةٍ»؛ از گناهانت به خاطر پشيماني واقعيات پوزش بطلب. «وَ صِدْقِ نِيَّةٍ وَ خَوْفٍ وَ رَجَاءٍ وَ يَكُونُ مِنْ قَوْلِكَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ ذُنُوبِي وَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ فَأَعِنِّي عَلَى طَاعَتِكَ».[3]
دیگر اشتباه نمیکنم!
«ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»؛ معنايش درست بر جای خود است، امّا اين در صورتي است كه جهت دعا هم فراموش نشود. يعني چه؟ يعني وقتی ميخواهي از خدا تقاضا كني، نگاهی هم به سوابق گذشتهات بكن. اگر اشتباه کردهای، اوّل معذرت خواهي بكن و بگو: خدایا! من را ببخش و بعد هم وقتی كه ميگويي بد كردهام، نيّتت اين باشد كه ديگر خطایی مرتکب نشوی و بعد با صدق نيّت، استغفار كن.
خدا از دل من آگاه است
خدا ميفهمد که من از ته دل طلب بخشش میکنم یا نه؟ او شرمندگي من را بهتر از خودم درك ميكند. حتّي در روايت است که وقتی هنوز استغفار نكردي هم تو را ميآمرزد. مهم اين است که امشب خدا به دل من و تو نگاه ميكند. اين متن روايت است كه: هنوز که استغفرلله را نگفتهای، صحيفه را پاك و تطهيرمان ميكند. خدا اين است.
پذیرش آنی توبه در ماه رمضان
امّا باید اشاره کنم امتیازهای بسيار مثبت دیگری براي جوابگويي خداوند نسبت به غفران گناهانمان يعني ترميم گذشته و ترسيم خوب آينده هم داریم. چند روايت را ميخوانم. يكي از آنها را شب نوزدهم خواندم که این امتيازها را در امشب هم است. اوّل: روايتي از پيغمبراكرم كه: «يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي كُلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ سُؤْلَهُ»؛ هر شب از ماه رمضان خدا سه بار ميفرمايد: آيا كسي هست که از من درخواستي كند تا به او بدهم؟ «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛ آيا كسي هست توبه و رجوع به من بكند تا بپذيرم؟ «هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛[4] كسي هست که از من پوزش طلبد؟ اینکه لااقل بگويد: خدايا! من بد كردم. همين که بگويد بد كردم، بلافاصله ميآمرزد.
خداوند از هيچچيز فروگذار نميكند
امتياز ديگري كه بهخصوص براي امشب داريم اینکه شبِ جمعه است. نسبت به شب جمعه مسائل خاص خود را دارد. از امام باقر(عليهالسّلام) است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُنَادِي كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ إِلَى آخِرِهِ» امام باقر(عليهالسّلام) فرمودند: خداوند متعال، خودش، هر شبِ جمعه از فوق عرش، از اوّل شب تا آخر ندا ميدهد، «أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لِدِينِهِ أَوْ دُنْيَاهُ»؛ آيا عبد و بندۀ مؤمني كه به من ايمان دارد وجود دارد تا از من براي دين و دنياي خود درخواست كند كه من جوابش را بدهم؟ «قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِيبَهُ»، اگر تا وقتی که طلوع فجر نشده از من درخواست كند، من هم جوابش را میدهم. چه براي دنيايش بخواهد و چه براي آخرتش. خداوند هيچ چيزي فروگذار نميكند. «أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَتُوبُ إِلَيَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ» آيا بندۀ مؤمني هست كه تا قبل از طلوع فجر توبه كند و من توبهاش را قبول كنم؟ روايت مفصّل است تا اينجا كه: «فَلَا يَزَالُ يُنَادِي بِهَذَا حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ»؛[5] يعني از سر شب تا طلوع فجر خدا اين ندا را ميدهد.
امتيازات امشب چيست؟
شب جمعه بودن يكي از امتيازات امشب است. يعني هم ماه مبارك رمضان است و هم شب جمعه و هم از ليالي قدر است.
نيمة شب دعا كن
الآن، از نظر موقعيّتي يكي از مواقعي است كه دعا مستجاب ميشود و آن ثلث آخر شب است. اگر وقت را سه قسمت كنيم، الآن ثلث آخر شب. از پيغمبراكرم است كه: « قالَ رَسولالله(صلّیاللهعليهوآلهوسلّم): اِذا بَقِيَ ثُلثُ اللَيلِ قالَ الله تَبارَكَ وَ تَعالي»؛ وقتي ثلث آخر شب ميشود خدا ميگويد: «مَنْ ذَا الَّذِي يَسْتَكْشِفُ الضُّرَّ»؛ چه كسي است كه طلب كند تا من گره او را باز كنم؟ «أَكْشِفْ عَنْهُ»؛ گرهات را خودم باز ميكنم، «مَنْ ذَا الَّذِي يَسْتَرْزِقُنِي»؛ چه كسي است كه از من طلب روزي كند تا به او بدهم، «مَنْ ذَا الَّذِي يَسْأَلُنِي»؛ و بعد دارد، «أُعْطِهِ»؛[6] همينكه از من درخواست كند، به او ميدهم.
به دوستيِ علي(عليهالسّلام) اميدوارم
خواستم اين را به دوستانمان بگويم كه به عمل خودم هيچ اميّدوار نيستم، بلكه فقط اميّدم به همينها است يعني به وعدههايي كه در اين روايات و آيات به ما داده شده است. البتّه دست خالي هم نيستم. روايتي عرض ميكنم: «رُوِيَ عَن رسولالله(صلّياللهعليهوالهوسلّم) قال: مَنْ أَحَبَ عَلِيّاً قَبِلَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْهُ صَلَاتَهُ»؛ پيغمبر فرمودند: كسي كه علي را دوست داشته باشد، خدا نمازش را قبول ميكند، «وَ صِيَامَهُ» روزههايش را هم قبول ميكند، «وَ قِيَامَهُ» شب زنده داريهايش را هم قبول ميكند. امشب، احيا گرفتهاي؟ اين را هم قبول ميكند، چون تو علي را دوست داري؛ و بالاتر از همه: «وَ اسْتَجَابَ دُعَاءَهُ»؛[7] يعني دعا كه بكند دعايش را هم قبول ميكند. پس بنابراين امشب ما همه چيز داريم.
آن چه صحنهاي بود؟
به خانۀ علي(عليهالسّلام) برويم. علي(عليهالسّلام) در بستر بود و اطراف بستر را فرزندانش گرفته بودند. ابتدا به امام حسن(عليهالسّلام) رو كرد و با او سخن گفت و سفارشاتي كرد. بعد رو كرد به همۀ فرزندانش و گفت: بعد از من از هر سو به سوي شما فتنهها ميآيد. منافقين اين امّت كينۀ ديرينۀ خود را از شما طلب ميكنند و ميخواهند از شما انتقام بگيرند، بر شما باد به صبر. بعد علي ساكت شد. يك مرتبه نگاهي به چهرۀ حسين(عليهالسّلام) كرد. گفت: به خصوص نسبت به شما، كه فتنهها از هر سو ميآيد، بر شما باد به صبر. دوباره ساكت شد. دو مرتبه نگاهي به حسين كرد. گفت: يا ابا عبدالله! اين امّت تو را شهيد ميكنند، برتو باد به تقوي و صبر. مينويسند: علي(عليهالسّلام) اين جمله را كه گفت بيهوش شد. به ذهن من اين است كه بايد صحنۀ دردناكي در پيش چشم علي(عليهالسّلام) از روز عاشورا تمثّل كرده باشد كه ديدن آن بيهوش بشود. آن چه صحنهاي بود؟
عباس(عليهالسّلام) متحيّر است!
امشب شب جمعه و متعلّق به امام زمان(صلواتاللهعليه) است. شنيدهام كه امام زمان(صلواتاللهعليه) توسّل به عمويش را دوست دارد، پس من هم توسّل به او ميجويم. دهها سال است كه من و شما به گوشمان خورد كه عبّاس باب الحوائج است، بنابراين ميرويم آنجا. مينويسند: «فَوَقَفَ العَبّاس مُتَحَيِّرا»؛ يعني يك وقت ديدند كه اباالفضل سوار مركب ايستاده، امّا متحيّر است. اين چه وقت بود؟ موقعي بود كه از شريعه بيرون آمده بود، هر دو دست را قطع كرده بودند؛ تيري آمده و به مشك خورده بود. آب سرازير شده بود و عبّاس متحيّر است چه كند؟ دستي ندارد تا بجنگد و آبي ندارد تا به خيمهها برساند. چه كند؟ مينويسند: تيري آمد و به چشم عبّاس اصابت كرد. دست نداشت تا تير را در بياورد. ميگويند: خم شد، زانوها را بالا آورد و تير را بين دو زانو گذاشت تا تير را در بياورد. اينجا بود كه عمود آهن آمد، «فَنقَلَبَ العَبّاس مِن فَرسِه»؛ اباالفضل از مركب به زمين آمد، «فَنادا يا أخَاه أدْرِكْ أخَاك»...
پی نوشت:
[1]. بحارالأنوار، ج91، ص96
[2]. در جايي از راوي نام ميبرد و در جاي ديگر به نحو «عَمَّنْ حَدَّثَ» مطرح ميكند.
[3].بحارالأنوار، ج90، ص319؛ الكافي، ج2، ص486
[4]. بحارالأنوار، ج93، ص338
[5]. بحارالأنوار، ج84، ص166
[6].كنزالعمال، ج2، ص113
[7].بحارالأنوار، ج27، ص120