پس از تیتر جنجالی روزنامه ایران ورزشی با عنوان "موتور گازی به جای بنز" که در آن مربیان ایرانی به موتور گازی و کارلوس کی روش به بنز تشبیه شده بود انتقادات فراوانی از سوی کانون مربیان و هم چنین در برنامه پنجشنبه شب عادل فردوسی پور روانه این روزنامه شد که یادداشت امروز روزنامه ایران ورزشی به همین موضوع اختصاص دارد که آن را با هم می خوانیم.
گروه ورزشی بولتن نیوز، پس از تیتر جنجالی روزنامه ایران ورزشی با عنوان "موتور گازی به جای بنز" که در آن مربیان ایرانی به موتور گازی و کارلوس کی روش به بنز تشبیه شده بود انتقادات فراوانی از سوی کانون مربیان و هم چنین در برنامه پنجشنبه شب عادل فردوسی پور روانه این روزنامه شد که یادداشت امروز روزنامه ایران ورزشی به همین موضوع اختصاص دارد که آن را با هم می خوانیم.
***
در مثل انگار مناقشه است و ما خیال میکردیم که مناقشه نیست! تیتر «موتور گازی به جای بنز» که واکنش به انتخاب مربی ایرانی برای تیم ملی ایران بود، پس از آنکه بیانیه کانون مربیان را در پی داشت، بامداد جمعه در برنامه بیست چهارده بارها به بحث گذاشته شد.درباره آنچه در بیست چهارده شنیدیم، توضیحاتی لازم است که شاید چند نکتهاش توضیح واضحات باشد و چند نکته دیگر تبیین نگاه ایران ورزشی به موضوع کلیدی این روزهای فوتبال ایران.
1- تیتر «موتور گازی به جای بنز» برخلاف آنچه امیر حاج رضایی در برنامه بیست چهارده گفت و سپس طبق معمول به لقلقه زبان رضا جاودانی بدل شد، در این جدل تیتر سخیفی نبود. نه تنها سخیف نبود بلکه کنایه عمیقی بود به مربیانی که نمیخواهند رقیب خارجی داشته باشند و انحصارطلبانه میخواهند بازاری را مال خود کنند، بیدانشافزایی و کوشش و رقابت. البته پیداست که این تیتر نیشدار است و دلخوری پدید میآورد. فردای روزی که «موتور گازی به جای بنز» تیتر یک ایران ورزشی شد، در سرمقاله واکنش ما به دلخوری مربیان، هم پوزش بود و هم اصرار به مواضع. عجب اینکه بحث شکایت از این تیتر پیش کشیده میشود و رضا جاودانی در برنامه بیست چهارده پی موضوع شکایت را میگیرد و برای اهالی رسانه توصیه دارد که سری به دادگاه بزنند تا بدانند که نباید از این تیترهای سخیف استفاده کنند. بابت مقایسه دو طیف مربی و استفاده از موتور گازی و بنز به عنوان ابزار مقایسه هیچ رسانهای در هیچ دادگاهی محکوم نمیشود. بد نیست اگر رضا جاودانی تفاوت شرکت در یک بحث تخصصی فوتبال را با اجرای برنامه مردان آهنین بداند و هنگام اجرا در برنامه بیست چهارده کوک باشد و در هر برنامه مجری دیگر را مجبور به تذکر در حین برنامه نکند! تیتر «موتور گازی به جای بنز» نه تنها تیتر سخیفی نبود بلکه صدای یک جریان را فریاد میزد و این فریاد آنچنان بلند بود که فدراسیون فوتبال هم آن را بشنود، همان فدراسیونی که خود را برای انتخاب حسین فرکی آماده کرده بود و رییسش پس از این تیتر تصمیمش را عوض کرد و در مصاحبههایش حتی از ناکامی احتمالی در جام ملتهای آسیا با مربی ایرانی حرف زد. فدراسیونی که خود را به نشنیدن زده بود و صدای جریانی را که برای تیم ملی یک مربی درجه اول میخواست دوست نداشت بشنود، این تیتر را نتوانست نشنیده بگیرد. از امیر حاج رضایی هم البته توقع نمیرود که تاثیرگذاری یک واکنش ژورنالیستی را درک کند، اگرچه سالهاست در بحثهایش واژهپردازی ژورنالیستی جای حرفهای کارشناسانه را گرفته است.
2- بگذریم و برسیم به بیانیه کانون مربیان. در آن بیانیه خیل روزنامهنگارانی که برای تمدید قرارداد با کارلوس کروش پای نامهای را امضا کرده بودند، متهم شدند به اینکه منافع شخصی خود را تعقیب میکنند. عجیب اینکه مجید جلالی مسوولیت این تهمت را نمیپذیرد و در برنامه بیست چهارده میگوید آن نکته که روزنامهنگاران حامی کروش منافع شخصی خود را دنبال میکنند، نیم خط از 12 خط بیانیه است و باید به نکات دیگر آن بیانیه توجه کرد! این تهمت کانون مربیان قابل پیگیری قانونی برای روزنامهنگارانی است که پای آن نامه حمایتآمیز از کارلوس کروش را امضا کردهاند. آنچه کانون مربیان نوشته یک تهمت است اما تیتر «موتور گازی به جای بنز» تهمت نیست بلکه مقایسه است، مقایسهای که دلخوری پدید آورده و ما بابت آن دلخوری از مربیان پوزش خواستهایم.
3- مجید جلالی در بیانیه کانون مربیان به وضوح مخالفت با تمدید قرارداد کروش را بروز داد اما سپس وقتی نظر عمومی درباره کروش و واکنشهای روزنامهنگاران به آن بیانیه را دید، مغلوب این جریان شد و در برنامه بیست چهارده از این موضوع حرف زد که چرا برای آموزش مربیان ایرانی هزینه نمیشود یا چرا برای زیرساختها در فوتبال ایران سرمایهگذاری نمیکنند. حرفهای جلالی ما را یاد حرفهای عجیب و غریب محمد دادکان میاندازد که یک بار گفته بود فوتبال را باید تعطیل کنیم تا دوباره آن را بسازیم. آیا چون برای آموزش مربیان ایرانی هزینه و برنامهریزی نشده، حالا نباید در تیم ملی ایران مربی خارجی داشته باشیم؟ آیا چون زمینهای فوتبال در ایران استاندارد نیستند، نباید از تمرین استاندارد و کوچینگ استاندارد بهرهمند شویم؟ آیا باید فوتبال را تعطیل کنیم یا تیم ملی را محکوم کنیم به نداشتن مربی درجه اول، چون که مذاکرات مجید جلالی برای اعزام مربیان به فرانسه بینتیجه مانده است؟ عجب آقای جلالی، عجب. مثال حرفهای مجید جلالی در مساله بنزین هم پیدا میشود، در آن تفکر بحرانساز که اگر نتوانستیم بنزینی را که موجب آلودگی هوا نشود تولید کنیم، باز هم تن به واردات بنزین سالم و استاندارد ندهیم، سونامی سرطان راه بیندازیم و منتظر دستیابی به تکنولوژی و امکانات تولید بنزین داخلی استاندارد بنشینیم. در نامه مجید جلالی به رییس جمهور پیشین نیز رد پای چنین تفکری در فوتبال پیدا بود. دیگر حتی حوصلهای برای جدل با این تفکر نیست.