کد خبر: ۲۰۸۵۳۹
تاریخ انتشار:
تحلیلی بر نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در حوزه‌ی سبک زندگی اسلامی؛

مرگ فراموشي عامل خود فراموشي /3/

از غفلت‌های بزرگ جمعی، غفلت از یاد مرگ است. اگر قدیم‌ها قبرستان‌ها به صورتی بود که سوت و کور بود، حالا گاهی کسی سنگ قبری می‌انداخت، وقتي می‌رفتی داخل قبرستان نشانه‌ای از دنیا نبود. الان یکی از غفلت‌های ما از قیامت و مرگ همین شده است که مثلاً آقا ما سنگ قبر گرانیت می‌خریم.

گروه فرهنگی - مقدمه: مطالبی که در ادامه به نظرتان رسیده و در قالب پرونده‌ای تحت عنوان «تحلیلی بر نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در حوزه‌ی سبک زندگی اسلامی» آورده می‌شود، سلسله گفتارهای دکتر محمدحسین باقری، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی‌ست که پس از پیاده‌سازی و چندین بار ویرایش در اختیار ما قرار گرفته است.

مرگ فراموشي عامل خود فراموشي /3/

به گزارش بولتن نیوز، وی سعی نموده تا با تفسیر مبتنی بر آیات و روایات دینی و همچنین اصول جامعه‌شناسی و روان‌شناسی از نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه، باب جدیدی در مقوله‌ی سبک زندگی اسلامی باز کند.

***

اما درمان غفلت چيست؟ طبیعتاً غفلت‌ها بعضی فردی و بعضی جمعی‌اند. غفلت‌های فردی درمان کردنش خیلی راحت‌تر است، چرا؟ چون اگر فردی مبتلا باشد به غفلت از نماز، از ادای واجب، با تذکر به ایشان و اینکه ایشان مراقبت بکند و تصمیم بگیرد که این غفلت‌ها را از خودش بزداید، این قصه حل می‌شود. اما اگر در جامعه‌ای به صورت جمعی غفلت وجود داشته باشد، اصلاح آن غفلت خیلی سخت است. یعنی اگر توی یک محله‌ای، یک نفر روزه نمی‌گیرد، شما یواشکی به او می‌گویید آقا مریض هستید که نمی‌توانید روزه بگیرید؟ اشکالی ندارد. عذر شرعی دارید؟ برويد و در خانه بخوريد، جلوی مردم نخوريد. یک بار شما خانه‌تان را عوض می‌کنید می‌روید یک گوشه‌ای، در محله‌ای دیگر مستأجر می‌شوید. مي‌بينيد نه بابا، آنجا اصلاً کسی نماز نمی‌خواند. اینجا اصلاً کسی روزه نمی‌گیرد. صدای اذان نمی‌آید. چهره‌ی ظاهري مسلمانی در کسی به چشم نمی‌آید. این خیلی مشکل است. یعنی بیدار کردن جامعه.

بیدار کردن فرد از خواب غفلت، راحت‌تر از بیدار کردن جامعه است. مثل اینکه در یک جامعه‌ای رسم باشد که افراد طهارت گرفتن برای‌شان خیلی مهم نباشد. هر جایی که به هر حال نیاز به قضای هر حاجتی بود، - بی ادبی است - ایستاده و خودشان را راحت کنند. بدون اینکه آبی باشد و خودشان را پاک و مطهر کنند. یک گوشه‌ای کارشان را می‌کنند. اما ادرار از نجاسات است، باید با آب قلیل یا آب کر، بدن شست وشو داده شود و پاک شود. اما اگر در فضای یک جامعه‌ای ببینید که نه، راه به راه هر کسی که مشکلی پیدا کرد، ایستاده. این غفلت جمعی است.

از غفلت‌های بزرگ جمعی، غفلت از یاد مرگ است. اگر قدیم‌ها قبرستان‌ها به صورتی بود که سوت و کور بود، حالا گاهی کسی سنگ قبری می‌انداخت، وقتي می‌رفتی داخل قبرستان نشانه‌ای از دنیا نبود. الان یکی از غفلت‌های ما از قیامت و مرگ همین شده است که مثلاً آقا ما سنگ قبر گرانیت می‌خریم. رویش خط‌های آن‌چنانی می‌زنیم. عکس بنده را بدهند بگویند چشم‌هایش، ابروهایش عین خودش باشد. لبخند ملیحی بزند عکس سنگ قبر، که ما هر وقت می‌بینیم دلمان بسوزد، زنها جگرشان بسوزد. بعد می‌گویند هر کس که می‌خواهد اینجا فاتحه بخواند، این‌ها روی زمین بنشینند؟ هر هفته گلیم و پتو بیاوریم که نمی‌شود. سنگ بیاوریم به شکل مبل درست کنیم دور قبر. بعد می‌گویند خوب اینجا بالاخره درست شد، پس دو تا درخت هم بکاریم و سايبان بزنيم و... کم‌کم می‌بینید که دور و بر قبر شده گل. وسط گل و محوطه‌ی دور قبر شده است اتاق پذیرایی. خوب قاعدتاً انسان وقتی می‌رود به عطاری و برمی‌گردد، باید بوی عطاری بدهد دیگر. به تعبیر علمای ما، به تعبیر شهدای ما که می‌گویند «انسان وقتی به قبرستان می‌رود باید بوی قبرستان بدهد. باید بوی مرگ بدهد.» نه اینکه ابروهایش برود توی هم، دیگر جواب سلام کسی را ندهد، نه. اینکه وجودش و قلبش زنده شود با یاد مرگ و متجلی شود در خودش. ما پرندگانی هستیم که شکارچی مرگ هر لحظه‌ای شکار می‌کند. یک پرنده‌ای می‌افتد، ما می‌بینیم که پرنده‌ی دیگري می‌افتد، اما ما داریم جیک‌جیک و غارغار خودمان را می‌کنیم. نمی‌دانیم که شاید تیر هدف بعدی من باشم. ترتیب سنی هم که ندارد. قبرستان رفتن برای تذکر این نکته است. خدا وکيلي الان وقتی شما می‌روید قبرستان چنين حالتي ايجاد مي‌شود؟

البته در عبارات مولا هم این بکار رفته. یکی دیگر از غفلت‌هایی که بر فرهنگ جامعه می‌تواند حاکم شود، «غفلت حاکم بر فرهنگ سازمانی» است که خیلی هم دامنگیر جامعه‌ی ماست. غفلت بر فرهنگ سازمانی یعنی چه؟ مثلاً شما قبض برقتان سه برابر آمده است. نگاه می‌کنید می‌گویید یخچال و تلویزیون اینقدر برق مصرف نکرده. بلند می‌شوید می‌روید اداره‌ی برق. می‌گویید آقا به نظرم اشتباه شده است. می‌گوید بگذارید باشد، بروید هفته‌ی بعد بیايید. چرا؟ شما سرت شلوغ است؟ کارتابلت پر از نامه است؟ چرا بگذارم و بروم هفته‌ی بعد بیایم؟ می‌خواهی بروی یک انشعاب گاز بگیری، انشعاب برق بگیری، همينطور. آقایی هم که آنجا نشسته محترم است. اصلاً قانونی در فضای بروکراتیک حاکم است که در فضای جامعه‌شناسی می‌گویند قانون پارکینسون. این قانون می‌گوید کارمندان در فضاهای اداری هر کاری را همان قدر که توی ذهنشان طول می‌کشد يا مديرشان توقع دارند طولش می‌دهند. وقتی یک نفر تازه کارمند می‌شود تازه نفس است، خیلی دلش می‌خواهد خوب کار کند. وجدان کاری دارد. توی بانکی باجه‌ی دریافت و پرداخت که پول می‌آورند قبض می‌دهند، چک می‌دهند، چک می‌گیرند، معمولاً هم آن قسمت خیلی شلوغ است، حواسش را هم خیلی باید جمع کند. آخر وقت هم کم آورد باید از جیب خودش بگذارد، می‌گذارندش آنجا. یک مدت به او فشار می‌آید. هی نگاه می‌کند به ديگر کارمندان، ای بابا آن يکي دارد چایی می‌خورد، ديگري خیلی کار نمی‌کند. می‌بیند انگار خبری نیست. یک مقدار طولش می‌دهد. حالا هم که دستگاه شماره‌گیر آمده. یک دکمه‌ای کنار آقا هست، هر وقت که بخواهند عنایت کنند آن دکمه را فشار می‌دهند که مثلاً بگوید شماره 131 باجه‌ی 2. یعنی اختیارش دست کارمند است. از بالا کسی نشان نمی‌دهد که اینجا کار انجام شده. اگر دیده باشید، خود این چک را پول می‌کند، خوب یک چایی بخوریم، دوباره یک دکمه می‌زند. شما باید بنشینی تا آقا اراده بکند شما نوبتت شود.

این غفلتی که بر فرهنگ سازمانی ما هست این است. غفلت از ياد مرگ و محاسبه اخروي. يکي ديگر از اشکالش اينست که کارمندي فکر کند خيلي بيشتر از بقيه کار مي‌کند و بقيه نه. خوب به مرور تنبل‌تر و بدخلق‌تر از بقيه کارمندان مي‌شود در برخورد با همکاران و مردم. یکی دیگر تأخیر است در انجام کار مردم. اگر لوله‌ی آبی ترکیده باشد، شما زنگ بزنید به یا اداره‌ی آب. می‌گوید بگذارید این سیگار را بکشم، طوری نمی‌شود که حالا. فوقش دو تا بشکه آب بیشتر رفت. در آتش سوزی؛ سوخته است دیگر، چه ما برسیم چه نرسیم سوخته است. آقا ولش کنید. اینها غفلت است، شرعاً اشکال دارد. اگر شما در فضای اداری که کارمند هستید، شاغل هستید، همان لحظه که بنده به شما مراجعه می‌کنم، در آن وقت مقرر انجام ندهی، الکی طولش بدهی، بگویی برو فردا بیا، این شرعاً اشکال دارد. مؤمن حق ندارد مؤمن دیگری را سر کار بگذارد. مؤمن حق ندارد اگر می‌تواند کار خودش را خودش انجان دهد، بیندازد بر دوش همکارش.

ادامه دارد...

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین