سایت جرس در تاریخ ۲۵ اردیبهشت 93 در مطلبی با عنوان " اقوام به دولت اعتدال امیدهای زیادی بسته اند" و در گفت وگو با جلال جلالی زاده مدعی شده که پنج میلیون رای اهل سنت ایران، تمام و کمال به حسن روحانی رسید. آنها مردی را انتخاب کردند که به صراحت اعلام کرده بود به دنبال تحقق حقوق شهروندی و احقاق حقوق اقوام و اقلیت ها است.........
گروه سیاسی – متاسفانه در سال های اخیر و بیشتر در ماه های اخیر، موضوع تفاوت در حقوق زبان ها و مذاهب ایرانی در بین برخی فعالان سیاسی و مدعیان حقوق بشر و رسانه های خارجی، به ابزاری برای تحت فشار قراردادن نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
به گزارش بولتن نیوز، این در حالیست که در هزاران سال گذشته همواره ایرانیان با هر زبان و عقیده و دین و مذهبی در کنار هم زندگی کرده اند و یار و غمخوار هم بوده اند و اگر اکثریت مشکل داشته اقلیت نیز مشکل داشته و اگر وضع بهبود یافته برای همه بهبود یافته اگر رونق بوده یا رکود بوده همه از آن بهره مند بوده اند.
این قطبی کردن فضای سیاسی و اعلام این که به زیان یکی است و به نفع دیگری، در ماه های اخیر شدت نیز یافته و به عنوان یک مطالبه از دولت روحانی مطرح شده است.
این درحالیست که دولت روحانی در حال حاضر برای بهبود کشور و کاهش مشکلات به دنبال بستر سازی و ایجاد زمینه های مناسب است و کاهش تورم و رونق و ثبات و امنیت هم برای شیعه و سنی است و هم برای عرب و آذری و فارس و لر و بلوچ...
با این حال در کنار اقدامات اساسی و ریشه ای که همه ایرانیان را بهره مند خواهد ساخت، آقای روحانی یکی از دوستان و همراهان توانمند خود یعنی علی یونسی را به عنوان دستیار و مشاور خود برای رسیدگی به امور اقوام ایرانی انتخاب کرده است تا مسائل به گونه ای رسیدگی شود که احساس متفاوت بودن و تضاد و تناقض نداشته باشیم.
البته هموطنان ما خوب درک می کنند که امروز همه بازارهای اقتصاد و همه شبکه های اجتماعی و همه فرهنگ و رسانه و هنر ومسائل اجتماعی به هم مرتبط است وهمه ایرانیان می دانند که مشکلات و بهبود شرایط برای همه یکسان است و مشخص نیست که چرا عده ای سعی دارند که اقلیت و سنی بودن و زبان غیر فارسی داشتن را فراتر از واقعیت مشکلات موجود نمایش دهند و فضا را قطبی و متضاد نشان دهند؟!
سایت جرس در تاریخ ۲۵ اردیبهشت 93 در مطلبی با عنوان " اقوام به دولت اعتدال امیدهای زیادی بسته اند" و در گفت وگو با جلال جلالی زاده مدعی شده که پنج میلیون رای اهل سنت ایران، تمام و کمال به حسن روحانی رسید. آنها مردی را انتخاب کردند که به صراحت اعلام کرده بود به دنبال تحقق حقوق شهروندی و احقاق حقوق اقوام و اقلیت ها است.
این مطلب این پرسش را مطرح می سازد که مبنای چنین نتیجه گیری چه بوده است و با توجه به پراکندگی جمعیت اهل تسنن و همچنین میزان آرای آقای روحانی دراستان های مختلف، چگونه به چنین نتیجه گیری رسیده اند که تصورمی کنند همه اهل تسنن به آقای روحانی رای داده اند تا کاری را که آنها می خواهند انجام دهد؟ این که آقای روحانی وعده داده مشکلات را حل کند برای همه مردم نتیجه و بهبودی را به همراه خواهد داشت و این که به مشکلات هموطنان عزیز اهل سنت رسیدگی می کنند نیز در حکم وظایف دولت است که هم به اهل سنت رسیدگی کند و هم اهل تشیع و اهل مذاهب دیگر نیز با دیگران برابرند..
اما به نظر می رسد که این گونه مطلب به دنبال قطبی کردن آرای هموطنان به خصوص اقلیت های مذهبی و قومی و ایجاد تنش است تا از این طریق، به نوعی قومی گرایی را تقویت کنند و به نوعی اختلاف افکنی کنند وانگیزه گرایش به این گونه مباحث را مطرح نمایند.
و نشان دهند که مردم از طریق آرای خود پیامی داشته اند یا اعتراض به وضعیت خود کرده اند ....
آرای آقای روحانی در سیستان و بلوچستان 77 درصد کل آرا بوده است.
در کردستان نیز آقای روحانی 71 درصد آرا کسب کرده است.در سایر نقاط کشور نیز نتیجه به شدت قطبی نبوده و سلایق مختلف مانند میانگین کشور وجود داشته است و نمی توان چنین نتیجه گرفت که رای گیری و انتخابات زمینه ای شده که یک بخش از جامعه پیام خاصی را مطرح سازد.
هرچند انتخابات و بازار سیاست به طور طبیعی نظرات مختلفی را مطرح می سازد اما نویسنده جرس به دنبال آن بوده که نشان دهد وضعیت اهل تسنن مورد اعتراض است.
در همین جا در پاسخ به کسانی که سعی می کنند از زبان های رایج در مملکت ایران و مذاهب و ادیان مختلف به گونه ای بهره ببرند که در نهایت نشان دهند آنها در اقلیت هستند و اقلیت محروم است و مورد ظلم واقع شده و... باید گفت که برای این منظور باید به آمار و ارقام وشاخص های اجتماعی واقتصادی باید رجوع شود و کار میدانی صورت گیرد، نه این که بدون استدلال علمی موضوعی در این سطح را مطرح کنند و ادعا نمایند که نابرابری وجود دارد!
اگر نابرابری هست که همه قبول دارند مناطق برخوردار و محروم و غیر برخوردار داریم. این موضوع هیچ ربطی به اقلیت بودن یا زبان خاص داشتن ندارد.
توجه داشته باشیم که طبق آمار مرکز آمار در سال های اخیر و به صورت متوالی،کمترین نرخ بیکاری مربوط به مناطق آذربایجان و آذری زبان هاست و این موضوع نشان می دهد که فرهنگ کار و تلاش و زمینه های کشاورزی و کار و کسب دراین نقاط باعث شده که بیکاری کمتر باشد
از سوی دیگر بیشترین نرخ بیکاری مربوط به منطقه لرستان با زبان لری است که تاکنون هیچ کس به اقلیت بودن یا زبان غیر فارسی داشتن آنها اشاره نکرده است
در نتیجه نباید هیچ یک از شاخص های مشارکت اجتماعی از جمله رای گیری یا اقتصادی مانند بیکاری و... را به مسائل قومی و اقلیت و... ربط داد.
نویسنده جرس اشاره کرده است که در هشت سال گذشته اهل سنت و اقوام ایرانی بیش از همه قربانی تندروی ها شدند و حقوق آنها بیش از همه پایمال شد. از این رو شعار اعتدال برای آنها بیش از دیگران خوشایند بود و سبب شد تا به صورت گسترده به روحانی رای دهند.
در پاسخ به این مطلب نیز لازم است نویسنده این مقاله توجه داشته باشد که در 8 سال گذشته، سوء مدیریت، تحریم ها و فشار خارجی و یا هر عامل دیگری بر کل کشور و همه زبان ها واقوام و مذاهب اثر گذاشته و وقتی رشد اقتصادی منفی می شود یا تورم وجود دارد بین شیعه و سنی فرقی قائل نیست و اتفاقا کسانی که در مناطق مرکزی کشور با مشکلات هزینه های بالا در شهرهای مرکزی و بزرگ کشور مواجه بوده اند فشار بیشتری را تحمل کرده اند.
اگر مشکلی بوده برای همه مردم بوده است وشیعه و سنی و کلیمی و مسیحی و آشوری و... همه با هم از آن عبور کرده اند واین که هر شاخص اجتماعی و اقتصادی و سختی های سال های اخیر را به سنی بودن یا زبان غیر فارسی ربط می دهند از نظر منطق علمی هیچ ارزشی ندارد.
به هر یک از شاخص ها که توجه شود اگر سختی یا روند منفی بوده متعلق به همه است و مرکز نشین و شیعه نشین و عرب نشین یا کرد نشین و بلوچ نشین ندارد.
ایرانیان هزاران سالهاست که با زبان ها و اقلیت های مختلف در کنار هم زندگی کرده اند و اگر کسی در خیابان و بازار به هر زبان رایج در ایران سخن بگوید، هیچ کس ابتدا سوال نمی کند که شیعه هستی یا سنی و یا سوال نمی کند که چه زبانی داری و مثلا نرخ فلان خدمات یا کالا برای شما فرق دارد!
به نظر می رسد که مخالفان نظام، به خاطر کاهش سوژه، به مغلطه هایی منحرف شده اند که قادر به اثبات ادعای خود نیستند و دائم بر بستر یک حرف اشتباه، آسمان و ریسمان می کنندتا خود را به مقصد رویایی خود برسانند.
جرس نوشته است اکنون یک سال از اعلام وعده ها گذشته و اقوام و اقلیت ها هنوز منتظر تحقق آن وعده ها هستند.
جلال جلالی زاده نماینده مردم کردستان در مجلس ششم نیز گفته است: در زمینه اقوام و مذاهب تا کنون کار خاصی صورت نگرفته است. باوجود شعارها، سخنان و امید هایی که دولت در این باره داده است، اما تا کنون شاهد تغییر و تحول خاصی نبوده ایم. مهم ترین اتفاق در این حوزه، اجرای بی تنازل قانون اساسی است.قانون اساسی به عنوان یک میثاق ملی که همگی ما مفاد آن را پذیرفته ایم باید بی کم و کاست اجرا شود. مشکل اصلی در کشوراین است که هیچ اراده ای وجود ندارد که خواستار اجرای قانون اساسی باشد. رییس جمهور به عنوان مجری قانون اساسی باید نخستین برنامه کاری خود را اجرای قانون اساسی و احقاق حقوق شهروندان بگذارد. قانون اساسی حقوق اقوام و اقلیت ها را رسمیت شناخته است و اگر به همین قانون عمل شود بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد. جامعه ای که هر شهروند احساس شهروندی می کند و به حقوق خودش امیدوار است مطمئنا به سمت اعتدال می رود. بنابر این باید شرایط قانون مداری و اجرای قانون در جامعه را فراهم کنند و همه قوا نیز بر مدار قانون حرکت کنند. مرحله دوم اجرای تبعیض مثبت در جامعه است. در میان اقوام و اقلیت ها احساس در تبعیض بود، وجود دارد که این حس باید برداشته شود. مردم و گروه هایی در جامعه احساس می کنند که از حقوق خود محروم شده و دولت باید آن را جبران کند.اگر در واقع در حوزه اقوام و اقلیت ها تبعیض مثبت صورت بگیرد و از نخبگان آنها استفاده درست شود بخشی از مشکلات حل خواهد شد. دولت باید بر اساس شایسته سالاری عمل کند اما شایستگان زیادی در میان کردها، بلوچ ها، ترکمن ها و دیگر اقوام ایرانی وجود دارد که می توانند آنها را به کار گیرند. دولت باید زمینه عدالت اجتماعی را فراهم کند و تمام نیروهای شایسته را بکار گیرد.
وضعیت ما در دوران اصلاحات بهتر شد و خصوصا اجرای قانون شوراها و آزادی های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که بوجود آمد سبب شد تا اقوام راحت تر مطالبات خود را پیگیری کنند. اما در دوران احمدی نژاد فضا بشدت بسته و امنیتی شد و مطالبات اقوام نیز کنار گذاشته شد و دلسردی و یاس فعالان این حوزه را فراگرفت. اما اکنون به دولت اعتدال امیدهای زیادی بسته شده است.
نقش افراطیون را در عدم تحقق وعده ها چقدر میبینید؟
افراطیون معتقد به حقوق شهروندی و یکسانی افراد نیستند. یعنی ضمن افراطی بودن، حقوق اقوام را نیز رسمیت نمی شناسند. خود را حق کامل می دانند و درواقع اقوام و اقلیت ها را فاقد هرحق قانونی در کشور می دانند. اگر دولت هم بخواهد توسعه فراگیری را در کشور ایجاد کند و با همکاری همه ی هموطنان وظایف بیشتری را به جامعه مدنی واگذار کند، این جریان های افراطی با تمام توان تلاش می کنند تا مانع شوند و دولت را تضعیف سازند. در واقع خواست این جریان ها عدم تحقق وعده های دولت و احقاق قانون و حقوق افراد است.
جلالی زاده در پاسخ به این پرسش که حضور دستیار ویژه رییس جمهوری در حوزه اقوام و اقلیت ها را چقدر در احقاق وعده ها و حقوق اقوام موثر می دانید؟ گفت:
وظایف و مسوولیت هایی که به ایشان واگذار شده در کنار قدرت اجرایی مطمئنا می تواند بسیاری از مشکلات حل کند. جایگاه دستیار ویژه و وظایف او نباید سطحی باشد. اگر نتواند کاری انجام دهد، نه تنها موجب یاس بیشتر می شود. اما دیدگاه های آقای یونسی و وعده های آقای روحانی نشان دهنده این است که جدیت، تلاش و اراده قوی برای حل این مشکل وجود دارد.
مشکل در مفاهیمی است که از زمان رضا میر پنج ملعون به توسط ایادی غربزده مطرح شد مثل همین داستان ایران کهن و ....واین مفاهیم را دردبرابر اسلام نهادند