به گزارش بولتن نیوز به نقل از کیهان، ژنرال هايزر، از موفقيتي که در برپائي تظاهرات دولتي در روز سوم بهمن ماه بدست آورده بود، بسيار خوشحال بود. سخنان او در جلسه روز 24 ژانويه [چهارم بهمن] با سران ارتش چنين است:
« به گروه گفتم که مي خواهم ترتيب تظاهرات بعدي را بدهيم. گفتم که از پوشش خبري رژه لويزان و از تظاهرات طرفداران دولت بختيار خوشحال شده ام. اميدوار بودم تظاهراتي که براي امروز تدارک ديده شده بود، بزرگ تر باشد. لازم بود که براي فردا [ 5 بهمن ] تظاهرات وسيعي ترتيب داده شود و بايد مطمئن مي شديم که فردا هيچ تصويري از شاه حمل نشود. ديروز يکي دو عکس شاه سر دست نشان داده شده بود و ما معتقد بوديم که اين کار بايد کار اپوزيسيون باشد که عکس شاه را وارد تظاهرات کرده است، زيرا ما دستور قاطع داده بوديم که کسي عکس شاه را حمل نکند. تصميم گرفتيم که تظاهرات براي سراسر روز تدارک ديده نشود. محدوده زماني آن از ساعت 30/10 تا 12 باشد. علت هم اين بود که نمي دانستيم جمعيت چقدر خواهد بود.»
ارتشبد فردوست نيز به اين ماجرا اشاره کرده و مي گويد که طبق بخشنامه نخست وزيري، کليه کارمندان دولت اعم از نظامي و غيرنظامي، با خانواده هايشان مي بايست در ميدان بهارستان براي دفاع از قانون اساسي (!) جمع مي شدند.
تيمسار سرتيپ پرنيان ( افسر همکار دفتر ويژه اطلاعات ) در مورخه 4 /11 /1357 اظهار مي دارد :
«اينجانب در جلسه مربوط به نحوه برگزاري تظاهرات ملي و ميهني که در سازمان صنايع نظامي به رياست تيمسار سپهبد ايرج مقدم تشکيل شده بود ، شرکت داشتم و قرار شد که از خودروهاي ارتشي براي اين مراسم استفاده نشود ... به پرسنل گارد شاهنشاهي هم ابلاغ گرديده به غير از آنهائي که در آمادگي شرکت دارند و يا ماموريت هاي خاصي دارند ، بقيه مي توانند با لباس سيويل (شخصي) و به همراه خانواده هاي خود در اين مراسم شرکت کنند ولي بايد رعايت احتياط را معمول دارند که هويت آنان و اين که ارتشي هستند ، معلوم نگردد .»
ژنرال هايزر در بخش هاي پاياني کتاب خود (که چند سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي نوشته شده) باز هم حاضر نيست دست از اوهام و تصورات نادرست خويش بردارد و مي گويد:
« من هنوز معتقدم که حدود چهار پنجم مردم، از دولت قانوني حمايت مي کردند (!) اين نظريه، از مطالعه حجم، محل و رفتار تظاهرکنندگان مخالف حاصل مي شود. به خصوص اين که تظاهرات مخالفين، با تظاهرات بزرگي (!) که به همّت ما و در حمايت از بختيار طراحي شد، مقايسه شود.»
طرح دستگيري امام خميني در هنگام ورود به ايران علي رغم همه اين ترفند ها براي حمايت از بختيار و داراي پايگاه مردمي جلوه دادن دولت وي، امام خميني دست از مبارزه برنداشته و هم چنان بر نامشروع بودن دولت بختيار تاکيد مي ورزيد و نيز اعلام مي داشت که هر چه زودتر به ايران باز خواهد گشت. اين مطلب، ترس عجيبي در دل کارتر و ساير مقامات آمريکا ايجاد کرده بود و باعث شده بود تا آنان به فکر ربايش هواپيماي حامل امام خميني و سپس بازداشت ايشان بيفتند. برژينسکي نظاميان را متقاعد کرد که طرح ربودن هواپيماي حامل امام خميني و دستگيري رهبري انقلاب و همراهان او را در صورت سفر فوري آنها به ايران بررسي و تهيه کنند . در اين ميانه ، سوليوان گزارش کرد که بختيار محرمانه اطلاع داده که طرح مربوط به مقابله با ورود ( امام ) خميني را بررسي کرده و آماده است تا هواپيماي حامل او را در آسمان منحرف کرده ، در جايي دور بنشاند و او را دستگير کند .
خود برژينسکي ماجرا را اين گونه بيان مي کند :«در تاريخ 22 ژانويه ( دوم بهمن ) ژنرال براون گزارش کرد که وي توسط هايزر اطلاع پيدا کرده است که بختيار آماده مقابله با خميني هنگام بازگشت وي مي باشد . هواپيماي وي در آسمان به زور منحرف و مجبور به فرود اجباري و بازداشت خواهد شد .»
برژينسکي در جاي ديگر مي گويد : «در روزهاي 23 و 24 ژانويه 79 ( سوم و چهارم بهمن 57) ما جلسات متعددي براي بحث در اين موضوع ميان خودمان و رئيس جمهوري داشتيم . وقتي من رئيس جمهور را از برنامه بختيار مطلع ساختم ، عکس العمل اوليه رئيس جمهور شديداً مثبت بود و اعلام کرد که طرح بسيار عالي است . اما ونس شديداً مجادله کرد که اين اقدام منجر به بي نظمي وسيعي خواهد شد که حتي در آن ميان خميني احتمالاً کشته خواهد شد. وي در مجموع ، عواقب غير قابل تصوري را مطرح مي ساخت. در تمام روز 24 ژانويه ، ما جلسه خود را ادامه داديم . براون و من اصرار داشتيم که اگر بختيار مي خواهد خميني را توقيف کند ، او بايد به اين کار تشويق شود و اشتباه بزرگي براي ما خواهد بود که خلاف آن علائمي بدهيم ... رئيس جمهور بعد از آن که چندين بار مرا به دفتر کار خود احضار کرد ، طرح پيش نويس براون و مرا با کمي تغييرات انتخاب نمود و در حقيقت به بختيار براي اجراي آنچه که پيشنهاد داده بود ، چراغ سبز داد . متاسفانه خميني بازگشت خود را به تاخير انداخت و اگر چه در آن کشمکش اوليه شايد بختيار به يک پيروزي رواني محدودي نائل گرديد، اما موضوع همچنان لاينحل ماند.»
در روز چهارم بهمن ، کارتر متن تعديل شده گزارش برژينسکي – هارولد براون را به عنوان دستورالعمل براي سوليوان و هايزر فرستاد . آنها موظف بودند که در صورت قطعي شدن سفر امام خميني و تصميم بختيار به ربودن هواپيما و دستگيري رهبر انقلاب ، از او حمايت کنند .
کارتر در جايي اعتراف مي کند:«در همين احوال ما از سعودي ها، مصري ها، مراکشي ها، اردني ها و ساير کشورهاي مسلمان تقاضا کرديم از حکومت بختيار حمايت کنند و از تمام نفوذ و امکانات خود براي جلوگيري از بازگشت [امام] خميني به تهران استفاده نمايند. ولي بيش از يک ميليون نفر تظاهر کننده در خيابان هاي تهران به راه افتاده، خواهان بازگشت او بودند.»
آري، به اعتراف خود کارتر، بيش از يک ميليون نفر از مردم در تهران، ضمن برپائي تظاهرات خواهان بازگشت امام به کشور بودند (و مشابه اين وضعيت در ساير شهرها نيز جريان داشت) امّا دولت آمريکا با سرسختي تمام، همچنان از دولت نامشروع بختيار حمايت مي کرد.
هنگامي که بختيار و دولت آمريکا، عزم جّدي امام خميني را در بازگشت به ايران مشاهده مي کنند، به فکر بستن فرودگاه هاي کشور مي افتند تا بلکه به اين طريق مانع از ورود امام شوند و اين برنامه به مدت چند روز ادامه مي يابد. هايزر در خاطرات روز 27 ژانويه [هفتم بهمن] خود مي نويسد:
«لغو پروازهاي ايرفرانس نشان مي داد که آيت الله فردا نخواهد آمد. در اين صورت مي شد فرودگاه را باز کرد. از سوي ديگر، دلايلي وجود داشت که فرودگاه همچنان بسته بماند، اگر چه منجر به درگيري شود. خونريزي احتمالاً اجتناب ناپذير بود. بهتر بود که [امام] خميني را در خارج نگاه داشت، حتي به قيمت اين خونريزي ها.»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com