گروه فرهنگی - مقدمه: مطالبی که در ادامه به نظرتان رسیده و در قالب پروندهای تحت عنوان «تحلیلی بر نامهی 31 نهجالبلاغه در حوزهی سبک زندگی اسلامی» آورده میشود، سلسله گفتارهای دکتر محمدحسین باقری، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامیست که پس از پیادهسازی و چندین بار ویرایش در اختیار ما قرار گرفته است.
به گزارش بولتن نیوز، وی سعی نموده تا با تفسیر مبتنی بر آیات و روایات دینی و همچنین اصول جامعهشناسی و روانشناسی از نامهی 31 نهجالبلاغه، باب جدیدی در مقولهی سبک زندگی اسلامی باز کند.
***
اين ديگ زخامي است که در جوش و خروش است / چون پخته شد و لذت دم يافت خموش است
اصلاً بعضی از ماها دعاهایی میکنیم که با ذات زندگی دنیایی جور درنميآيد. جايي بودم آقایی دعایی ميکرد که خدایا ما را با ازدواجمان امتحان نکن. خدایا ما را در زمینه شهوات امتحان نکن، ما آنجا خیلی نقطه ضعف داریم. اتفاقاً این شهوات اصلاً برای امتحان است. اينکه بگوییم خدایا ما را در این دنیا امتحان نکن اصلاً شدنی نيست چرا؟ از زبان حضرت میگویيم فرزندم توی این دنیا دنبال این نباش که مصیبت برتو وارد نشود. دنبال این باش که چگونه در این مصیبتها امتحان خودت را پس بدهی. اینجوری نیست که ما اگر به طریق اسلام ایمان آوردیم و مؤمن شدیم دیگر خیلی از بلاها از سرمان برداشته میشود. اتفاقاً برعکس است. اگر خوب امتحان بدهيم جوایز و هدایای معنوی میدهند. به تعبیر دیگر «البَلاءُ لِلْولا» هر که در این درگه مقربتر است، جام بلا بیشترش میدهند.
«و عبدُ الدنیا» به پسری نامه مینویسم که بندهی دنیاست. دنبال دنیاست. البته این خصوصیت همهی انسانها به لحاظ انسان بودنشان است و البته دنیا را هم باید معنا کرد. شاید دوستاني که کتاب شریف نهجالبلاغه را یکبار از اول تا آخر خوانده باشند احتمالاً این سؤال به ذهنشان رسیده که اگر معصوم بودن حضرت علی(ع) را کنار بگذاریم در نهجالبلاغه با شخصیتی مواجه میشویم که مرتب دنيا را مذمت ميکند و از دنيا بد ميگويد چنانکه آدم از خود ميپرسد چقدر دنيا به علي سخت گرفته و او را اذيت کرده. مگر در دنيا چه ميبيند؟ چرا اینقدر این انسان بايد نسبت به دنیا بدبين باشد؟ گاهی انسان متحیر میشود. شما اگر جملات خطبههای مختلف نهجالبلاغه را در باب دنیا جمعآوری کنید ميبینید. چرا اینقدر مزمت؟ چرا دنيايي که اينقدر بد است شده محل زندگي انسان و مزرعه عملش؟ نکند چند تا دنيا داريم و منظور حضرت دنياي ديگري است؟ آن کدام دنیاست که مزمت میشود؟ پس این را بايد روشن کنیم. با عبارت بعدی که عبارت عجیبی هم هست سعی کنيم توضیح بدهيم.
«و تاجِرُ الغُرُور» میگوید فرزندم به پسری نامه مینویسم که تاجر دنیا است و غرور تجارت میکند. در ادبیات فارسی غرور به معنای تکبر ورزیدن است، اما معنایی که در اینجا مرادست «فریب» است. یعنی جوان به دلیل انسان بودنش در این دنیا تاجر فریب است. هر کاری بکند «فریب» تجارت کرده است. اینکه کدام دنیاست که حضرت فرمودند «الذّام للدنیا» را باید روشن کنیم. ما زياد شنیدهایم اين حدیث را که «الدنیا مَزْرعه الآخِرَه» این دنیا مزرعه آخرت است. خداوند به ما انسانها عمری عطا کرده و گفته در این دنیا زندگی کنید، اما این دنیا مزرعهی شما باشد برای کاشت و داشت و برداشت محصول و بردن بجاي ديگري بنام آخرت. این دنیا تجارتخانهی شما باشد برای آخرت. آیا کسی این مزرعه را مزمت میکند؟ آیا کسی این تجارتخانه را مزمت میکند؟ اگر به شما باغی بدهند بگویند شما موقتاً این باغ را داشته باش، به درختانش رسيدگي کن، میوههایش را ببر بازار بفروش، ازش استفاده کن، شما این باغ را مزمت میکنید؟ ما یک دنیاي خارجي داریم به عنوان جايي که قابلیت تجارت دارد. دنیایی که در عالم خارج وجود دارد مخلوق خداست و مثل همهی مخلوقات خداوند زیباست و حتما عبث هم آفریده نشده.
حدیث داریم که «الدنیا مَتْجَرُ أولياء ا...» دنيا تجارتخانه أولیاء خداست. این دنیای واقعی مهمترین وصفش مزرعه بودنش است. مهمترین وصفش تجارتخانه بودنش است. این دنیا به هیچوجه مذموم نیست. کدام دنیاست که مذموم است؟ اين تصویر غیر واقعی از این دنیاي خارجيست که در دل من و شما درست ميشود. آن دنیاي مذموم، آن دنیاییست که به صورت موهومی تصویر میشود. آن دنیا مذموم است یعنی چی؟ یعنی کسی نگفته با مزرعهای که به ما دادهاند که کالايي در آن تولید کنیم بفرستیم برای آنطرف، دشمنی کنیم. اگر شما وصف مزرعه بودن دنیا را، وصف موقت بودن دنیا را فراموش کرديد این دنیا میشود مذموم.
باز حضرت در جای دیگری در نهج البلاغه در مورد دنیا میفرمایند «البصیرمنها مُتزوّد والأعمي لها يَتَزوّد» یعنی کسی که نسبت به این دنیا بصیرت پیدا کند. مثل مزرعه بهش نگاه میکند، مثل باغ نگاه میکند. شما وقتی میروید مزرعه یا باغ چکار میکنید؟ میوهای میچینید، خوشهای برمیدارید و ميآييد. اما اهل دنيا دنبال زياد کردن همان ميافتند. کوردلان چه کساني هستند؟ وصف کسانیست که دنیا را آنطوری که واقعیت دارد، آنگونه که مسافرخانه و مزرعه است نمیبینند.
ميفرمايد کوردلان برای این دنیا توشه تهیه میکنند، یعنی چه؟ یعنی اگر کار اقتصادی میکنند همهی گردش مالیشان را دوباره سرمایهگذاری میکنند برای همین دنیا. اگر یکی آمد گفت مقداری برای آخرت بردار میگوید: ندارم. اگر یکی آمد گفت خمسات چه میشود میگوید: ولش کن. اگر یکی گفت زکاتت چی شد؟ میگوید: ول کن بابا، فلان تعداد چک دارم، تو چی حالیت میشود؟ من قول دادم، من آبرو دارم. یعنی کسی که بصیرت واقعی نسبت به این عالم و نسبت به مزرعه بودنش نداشته باشد، هی برایش توشه تهیه میکند. پس نفس تجارت، نفس کارکردن، نفس کشت و کار بد نیست. اگر کسی هم سرمایه دارد، سرمایهاش همین دنیاست. سرمایهی ما برای آخرت همین عمر است. سرمایهی ما برای بهشت رفتن همین جوانیست. این نیست که بگوییم دنیا بد است، میوههایش را نخوریم، آقا موز نخور، سیب نخور. ما این دنیا را به عنوان سرمایه داریم، اما سرمایهای که سودای کسب حلال درش باشد.
پس کساني که دنيا را درست نميبينند اینها خزانهداران وارثند. یعنی هی پولهایشان را جمع میکنند، هی نمیخورند، کار خیر نمیکنند. ناگهان بانگی برآمد خواجه رفت. برای کی میخواست؟ خودش. اما وقتي فوت شد دستش از همه اين دنيا کوتاه ميشود. حال مفهوم غرور یعنی چی؟ یعنی انسان به دلیل انسان بودنش خاصیت گول خورندگی دارد و دنیا به دلیل دنیا بودنش خاصیت گول زنندگی. باید فراتر از این رفت که انسان تاجر این فریب نشود. چطوری میشود تاجر این فریب نشد؟ اینکه دنیا را مزرعه بدانيم. اگرچه ویژگیهای دیگری هم دارد.
البته مفهوم تاجر غرور را به یاد بیاوریم. ما در قرآن هم آیاتی در این زمینه داریم. «و ما الحیاه الدنیا الّا متاع الغرور» یعنی زندگی دنیا چیزی غیر از متاع فریبنده نیست، (سوره حدید آیه 20). باز عباراتی هست از حضرت علی(ع): ازغرور دنیا بترسید، از فریب دنیا بترسید که با زیباییهایش خدعه میکند، بعد فوراً آنها را پس میگیرد. خداوند ميفرمايد «ومالحياه الدنيا الا مَتاعُ القَليل» يعني اصلاً متاع دنيا اندک است و همين «متاع اندک» «فريبهاي بزرگ» ايجاد ميکند. جالب است که نقطه مقابل اين متاع اندک هم آمده. اگر انسان پرسيد پس چه چيزي متاع بزرگ است که ما دنبال آن برويم فرموده «و من يؤتي الحکمه فقد اوتي خيراً کثيراً» يعني به هر کس حکمت داده شود خير کثير به او داده شده است. يعني دقت کنيد اگر دنيا متاع قليل است، حکمت خير کثير است. آن خیر کثیر چیست؟
در قرآن از حکمت به عنوان خیر کثیر یاد شده. از مصادیق تاجرالغرور اينست که انسان آن چیزی که کم هست را زیاد ببیند، آن چیزی که زیاد هست را کم ببیند. یعنی چی؟ یعنی دنیایی که خداوند گفته قلیل است را شما خیلی ببینید، اگر یکی نمایندهی مجلس شدن را خیلی بزرگ ببیند. اگرکسی مدیر کل فلان شدن را خیلی پست بزرگي ببیند. اما حکمت را کوچک ببیند، قلیل ببیند دچار فريب شده. اگر کسی رفت دنبال دروس دینی بگویید طلبه است. یعنی چی؟ بر اساس قرآن میگویيم بايد طالب حکمت باشد. یعنی هر کس دنبال خیر کثیر باشد در این دنیا باید دنبال حکمت باشد نه پست و مقام. نباید اینها را بزرگ ببینی، کما اینکه آنهایی که مویی و محاسنی سفید کردهاند میدانند به تعبير قرآن «تلک الأيام نداولها بين الناس» است. این پستها دست به دست میشود، خیلي ثباتی ندارد. اگرچه خیلیها خودشان را به این صندلیها دلخوش ميکنند و با اين صندليها خودشان را مطرح میکنند. همین که این صندلیها را ازشان بگیرند انگار دیگر هیچی نیستند، چرا؟ چون دنبال حکمت نبودند. پس یکی از مشخصات تاجر این دنیا بودن این است که انسان اینجا باید تجارت اولیایی بکند. تجارتی که علی(ع) کرد با این دنیا. نکند تاجر غرور باشد. تجارت هر چيزي غیر از حکمت تجارت فريب است. حالا اگر جلوتر برویم آیات قرآن به ما میگویند که فریب دنیا تا آنجا پیش میرود که فریب میدهد که حتی نسبت به خداوند هم تصور مغشوشی پیدا میکنیم. حتی نسبت به خداوند هم دچار فریب ذهنی میشویم. یعنی اگر ما نسبتمان و نگاهمان را به واقعیت دنیا اصلاح نکنیم، این دنیا اینقدر ما را فریب میدهد که دچار خیالات و موهومات میشویم.
در سورهی مبارکه انفطار میفرماید: «یا أَیُّهَا الِأنْسان ما غَرَّکَ بِرَبِّک الکَریم». ای انسان چه چیز تو را نسبت به خداوند کریم غرّه کرد؟ این سؤال را خداوند نمیپرسد که تو جواب دهی. او که میداند. میگوید ای انسان برو این سؤال را از خودت بپرس. «الّذی خَلَقَکَ فَسَوّاکَ فَعَدَلَکْ» خدايي که تو را آفريد و تصفیه کرد، تعدیل کرد، چی شد که نسبت به این خدا فریفته شدی؟ از موقعی که انسان صاحب غرور شد، تاجر فریب شد. کم را زیاد دید و فريب خورد. کم و زیاد چیست؟ مثل این است که شما قیمت یک انگشتر مثلا 100 تومان است، شما 10 میلیون بدهید. شما میشوید تاجر غرور. مثل اینکه انگشتری داشته باشید 10میلیون ارزش داشته باشد بروید آنجا بگویید 100تا تک توماني ميفروشم. گوهری طفلی به قرصی نان دهد. اما قدر گوهر را که داند؟ گوهري يعني گوهر شناس. یک بچه وقتی گرسنهاش بشود، طلا و جواهر خانه را برمیدارد میدهد نان بگیرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com