به گزارش بولتن نیوز، در حوزهی تبلیغات بازرگانی، تا کنون قانونی که در سال 1358 تصویب شده، در کشور اجرا میشد، اما گویا حالا زمان تغییر و به جریان انداختن لایحهای است که از سال 1377 طرحریزی شده است. به همین بهانه، خبرنگار سرویس رسانه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) با احسانالله حجتی - مدیرکل دفتر تبلیغات و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی - گفتوگویی انجام داد. چرایی تدوین لایحهی تبلیغات، حوزههای شمول آن، ضعفهای قانون فعلی و تفویض اختیار به صداوسیما برای نظارت بر تبلیغات، از جمله موضوعاتی بودند که در این گفتوگو مطرح شدند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بهمنماه سال گذشته، از تدوین لایحهای با نام «لایحه تبلیغات» خبر داد. با توجه به اینکه قوانین مربوط به تبلیغات در کشور وجود دارد، چه نیازی به این لایحه وجود دارد؟
شورای انقلاب در سال 1358، مصوبهای را صادر کرد که در حکم قانون، چارچوبهای تبلیغاتی را که از قدیم بود، مطابق با شرایط جدید کشور تغییر میداد. این مصوبه عملاً به قانون تبلیغات کشور تبدیل شد و مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به اینکه از آن سالها، تغییرات محتوایی بسیاری در تبلیغات اتفاق افتاد، در سال 1377 این نیاز احساس شد که لایحهای جدید تدوین شود. به همین دلیل، گروهی شروع به تدوین این لایحه کردند. در ادامه هم بر مبنای قانون برنامهی پنج سالهی چهارم، یعنی بند «ب» ذیل مادهی 116، آن کار ادامه یافت.
در این ارتباط، جلسات متعددی با مسوولان و صاحبنظران برگزار و نهایتا به تهیه و تدوین یک پیشنویش قانونی منجر شد. این طرح با تأخیر، در سال 1384 برای دولت فرستاده شد و دوباره در آن تغییراتی صورت گرفت.
سال 1384، در دورهی ریاست جمهوری آقای خاتمی یا آقای احمدینژاد؟
نمیدانم؛ در زمان آقای خاتمی این طرح برای وزیر فرستاده شد، اما به دولت نرسید. در هر صورت، پس از تغییرات، این لایحه دوباره پسفرستاده شد و دوباره ماند. بهدنبال آن، با توجه به تغییراتی که در دولت صورت گرفت و دیدگاههایی که نسبت به تبلیغات وجود داشت، این پیشنویس دوباره بررسی و تغییراتی در آن ایجاد شد، تا سال 1390 که من به این دفتر آمدم.
در این زمان، با توجه به اینکه طرح مشمول گذشت زمان شده بود، تلاش کردیم دوباره از نظرات صاحبنظران در این زمینه استفاده کنیم، چراکه برنامهی پنج سالهای که شروع آن سال 1390 بود، این وزارتخانه را موظف کرده است تا قانون تبلیغات کشور را ساماندهی و بهروز کند.
یکی از برنامههای اصلی که از ابتدای حضورم در این دفتر روی آن تأکید داشتم، تدوین، تصویب و بهکارگیری «لایحه تبلیغات» بود، چون احساس میکردم، ما براساس قوانینی عمل میکنیم که در حال حاضر پاسخگوی جامعه نیست. همچنین در این سالهایی که گذشته، فارغ از اینکه من بخواهم قضاوت کنم، تصمیماتی گرفته شده و مصوبههایی توسط کمیتهی مرکزی سازمانهای تبلیغاتی صادر شده است که گاهی این کلاف را بیشتر سردرگم میکند. همچنین تفویض اختیاراتی صورت گرفته که به روال این تفویض اختیارات، نظارت بر محتوای تبلیغات صداوسیما، به خود صداوسیما واگذار شده است. فارغ از اینکه این کار قانونی است یا خیر، اتفاقی برای ما میافتد.
چه اتفاقی؟
ما در ارتباط با تبلیغات محیطی و سایر رسانهها، چارچوبهایی داریم که براساس آنها عمل میکنیم؛ اما صداوسیما الزامی برای عمل به این دستورالعملها در خودش نمیبیند. بهعنوان مثال، با توجه به اینکه مقام معظم رهبری بر حفظ زبان فارسی تأکید دارند و در سالی که نام فرهنگ را با خود دارد، کالاهایی با نامهای لاتین و نوشتار لاتین بهصورت مکرر در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران تبلیغ میشود، این قابل پذیرش نیست. این مسائل بهدلیل نبود یک قانون منسجم و کامل اتفاق میافتد.
در نهایت، تدوین قانون تبلیغات به کجا انجامید؟
نظرهای کارشناسان و متخصصان برای تکمیل و تنظیم دوبارهی لایحه تبلیغات گرفته شد و حتا یک مقدار جلوتر رفتیم. با این پیشفرض که اگر این لایحه اجرایی شود، مدیران اجرایی کشور ممکن است با چه مشکلاتی روبهرو شوند. به این منظور، نظر مدیران اجرایی دخیل در بحث تبلیغات گرفته و جمعبندی پایانی این لایحه انجام و در دولت جدید، برای آقای جنتی فرستاده شد. با حمایت ایشان، امیدواریم مراحل بعدی کار بهزودی انجام شود و این کار به نتیجه برسد.
امیدوارم در این لایحه تغییرات زیادی صورت نگیرد و اگر قرار است تغییراتی ایجاد شود، نظرهای کارشناسان این حوزه گرفته شود، چراکه گاهی اضافه یا حذف کردن یک خط، ممکن است ما را دچار آسیب کند.
این لایحه شامل چه مواردی است؟ آیا صداوسیما نیز زیرمجموعهی این لایحه قرار میگیرد؟
این قانون، قانون تبلیغات بازرگانی است و تا وقتی تصویب نشود، قانون فعلی به قوت خود باقی است. در قانون فعلی نیز برای پخش فیلمها و تیزرهای تبلیغاتی الزاما باید از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز دریافت کنند. پس قرار نیست این قانون چیز جدیدی را تحت شمول خود قرار دهد، بلکه راهکارها و چارچوبها را دقیقتر مشخص میکند.
در موضوع صداوسیما، این رسانه هم یکی از رسانههایی است که الزاما باید برای فیلمهای تبلیغاتی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز بگیرد. در یک دورهای، بنا بر دلایلی، کمیتهی مرکزی سازمانهای تبلیغاتی پذیرفت که وظیفهاش را به سازمان صداوسیما تفویض کند.
این تفویض اختیار در چه زمانی انجام شد؟
به نظرم در سال 1377. این رویه همچنان ادامه دارد. ما پیگیریهایی در این زمینه انجام دادهایم، البته اکنون تبلیغات درون صداوسیما گسترهای پیدا کرده که نظارت بر آن نیازمند امکانات خاصی است. یکی از دوستان میگفت، ما از صداوسیما درخواست کردهایم که تبلیغات را به ما برگرداند و در پاسخ، صداوسیما گفته شما خودتان این تشکیلات را فراهم کنید، ما همه را واگذار میکنیم که این حرف، منطقی نیست.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند در کمیتهی نظارت بر تبلیغات صداوسیما نماینده داشته باشد تا بهمرور زمان، این نظارت به جای اصلیاش بازگردد. مبرهن است که تمام تبلیغاتی که در کشور قرار است انجام شود، براساس قانون الزاما تحت نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و برای برخی از آنها مانند فیلمهای تبلیغاتی باید مجوز دریافت شود. در غیر این صورت، قانونی نیست. صداوسیما بهدلیل اینکه یک زمانی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تفویض اختیار دریافت کرده، اکنون بهصورت جداگانه عمل میکند، در حالی که این تفویض اختیار هر لحظه قابل ابطال است.
بنابراین تصویب لایحهی قانون تبلیغات تغییری در نوع شمول ندارد؟
بله؛ در حال حاضر هم برای تمام تبلیغاتی که نیازمند گرفتن مجوز هستند، مانند فیلمها یا تبلیغات محیطی، تأیید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی الزامی است؛ اما ما در این میان به یک دوگانگی برخوردهایم. مثلا این وزارتخانه مجوز تبلیغ کالای ایرانی با نام خارجی را در سطح شهر نمیدهد، این کار، سلیقهای نیست، بلکه قانون است. کالای خارجی هم اگر بخواهد تبلیغ شود، یک شرایطی دارد، اما برخی تولیدکنندگان ما بهدلیل ضعف فرهنگیشان، به جای اینکه نام ایرانی را مطرح کنند، تلاش میکنند نام خارجی روی محصول خود بگذارند. بنابراین ما چنین مجوزی را صادر نمیکنیم، اما شما همان تبلیغ را در صداوسیما میبینید.
دربارهی مطبوعات شرایط چگونه است؟
گرچه در قانون مطبوعات، رعایت قوانین تبلیغاتی کشور الزام شده، اما در مطبوعات هم بهدلیل اینکه نظارت پیش از چاپ وجود ندارد، تبلیغی منتشر میشود و پس از انتشار، ما تبلیغ را میبینیم و بعد به هیئت نظارت بر مطبوعات اعلام میکنیم که فلان تبلیغ این نشریه خلاف است. در این لایحه، همهی اینها دیده و تلاش شده بهگونهای عمل شود که تناقضهای موجود و چندگونه کاری، تا حد امکان حذف شود. من موافق فرهنگسازی هستم، یعنی ما به جایی برسیم که اگر برای مطبوعات تبلیغی آورده شد، خودشان بتوانند تمیز دهند و در صورت تخلف، از چاپ آن خودداری کنند.
وقتی ما از سال 1377 صحبت میکنیم، از زمانی حرف میزنیم که فضای آنلاین تا این حد رشد نکرده بود. با این اوصاف، آیا شیوهی تبلیغات در سایتها، وبلاگها و رسانههای آنلاین در لایحهی تبلیغات دیده شده است؟
وقتی بحث تبلیغات بازرگانی بهطور کامل مطرح میشود، به این معنا است که قانون تبلیغات شامل تمام رسانهها میشود، یعنی تبلیغات بازرگانی که از صداوسیما پخش میشود، با تبلیغی که در مطبوعات منتشر میشود، تفاوتی ندارد. به این علت که روزبهروز نوع رسانه تفاوت پیدا میکند، قانون، بحثی دربارهی نوع رسانه ندارد، بلکه چارچوب تبلیغات را مشخص میکند. از سوی دیگر، برخی امور مانند مطبوعات، یک چارچوب قانونی مختص به خود را دارند که آن قانون فضای کارشان را مشخص میکند. بنابراین تبلیغات در فضای مجازی نیز مشمول این قانون میشود.
طی این سالها، نقش دفتر تبلیغات در زمینهی نظارت، ساماندهی و تصمیمگیری برای تبلیغات کشور خیلی بهچشم نمیآمد، چون با وجود این دفتر، ما شاهد تخلفات گستردهای در زمینهی تبلیغات بودهایم و نقش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فقط روی کاغذ بوده است. چه اتفاقی موجب میشود که نقش دفتر تبلیغات اینگونه جلوه کند؟
اگر کمی واقعبینانه نگاه کنیم، دلیل این است که دفتر تبلیغات کمتر سروصدا کرده است و تلاش دارد فقط کار خود را انجام دهد. البته با عبارت تخلفات گسترده که شما اشاره کردید، موافق نیستم؛ شما به توضیحاتی که دربارهی صداوسیما و تبلیغات شهری اشاره کردم توجه کنید. از سوی دیگر، شاید تبلیغی از نظر شما تخلف محسوب شود؛ ولی مطابق قانون باشد یا فقدان قانون باعث آن تخلف ناخواسته شده باشد. این امر، یکی از دلایل تدوین این لایحه است.
من از 28 شهریور 1390 به این دفتر آمدهام و دربارهی قبل از آن اظهار نظر نمیکنم. وقتی آقای محمدزاده - معاون سابق امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت ارشاد - از من خواست به دفتر تبلیغات بیایم، گفت که میخواهد، دفتر تبلیغات از این حالت خارج شود و جایگاه واقعیاش را بهدست آورد.
از روزی که من به این دفتر وارد شدم، نکاتی را مد نظر قرار دادیم که اولین آنها، رعایت قانون است و نه رعایت سلیقه. نکتهی بعدی هم بررسی تفویضهایی بود که صورت گرفته، نکتهی سوم نیز هویتبخشی به تبلیغات است.
نخستین کاری که انجام شد، این بود که نظارت عالیه بر صدور پروانهی فعالیت کانونهای تبلیغاتی را با حفظ هویت و اختیار استان، برعهده گرفتیم تا همهی پروانههای صادره و مراحل اداری صدور آنها، شکل و شمایل یکسان داشته باشد و از اعمال سلیقهی شخصی در کار جلوگیری شود. کانونها با این کار احساس میکنند که ناظر دارند. برای این کار هم سامانهای تعریف شد و حالا یک بانک اطلاعاتی جامع دربارهی کانونها داریم.
اقدام بعدی این بود که کانونها و شهرداری بدون مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تبلیغی را اکران نکنند. البته این به آن معنی نیست که هر تبلیغی را که در شهر تهران میبینید، مجوز دارد. نظارت صورت میگیرد، اما چون صاحب تابلوهای تبلیغاتی شهرداری است، این وظیفهی شهرداری است که تبلیغی را اکران کند که مجوز داشته باشد. امیدواریم دوستان ما در شهرداری نظارت بیشتری روی این کار داشته باشند.
در بحث تبلیغات، به «شهرداری» اشاره کردید؛ در حال حاضر شهرداری موظف است برای تبلیغات شهری مجوز بگیرد؟
این قانون است. البته شهرداری بهعنوان دستگاه صاحب رسانه لازم است مجوزهای صادره را از کانونهای تبلیغاتی که تابلوها را از آنها اجاره کردهاند، دریافت کند.
آیا برخی تبلیغاتی که در سطح شهر دیده میشود، نشاندهندهی تخطی شهرداری است؟
البته همانطور که اشاره کردم، امکان دارد تبلیغی بدون مجوز و بدون اطلاع سازمان زیباسازی نصب شده باشد؛ ولی به هر شکل باید تبلیغات بدون مجوز و دارای اشکال توسط شهرداری جمعآوری شوند، چون آنها صاحب رسانه هستند.
مجری چنین برخوردی کیست؟
براساس قانون، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شهرداری اعلام میکند که تبلیغی، مجوز ندارد. بگذارید من موضوعی را روشن کنم که منظور، تقابل بین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری نیست؛ ساختار به این شکل است که سازمان زیباسازی، تابلوها و سازههایی را میسازد و براساس مزایده، آنها را به کانونهای تبلیغاتی اجاره میدهد. کانونهای تبلیغاتی طرحی را آماده میکنند که برای اکران آن باید مجوز شهرداری و وزارت ارشاد وجود داشته باشد.
ما با کانونهای تبلیغاتی در صورت تخلف برخورد میکنیم، اما گاهی این تبلیغات در حالی روی تابلوها اکران میشود که کانونها در آن دخیل نیستند. با توجه به اینکه کانون تبلیغاتی با ما طرف است، تلاش میکند تخلف نکند، اما تخلف از سوی کسانی صورت میگیرد که از خلأ موجود در نظارت ما و شهرداری بهعلت گستردگی شهر تهران استفاده میکنند.
یکی از انتقاداتی که ما داریم، وجود بیش از حد سازههای تبلیغاتی است؛ گاهی آنقدر تعداد این سازهها زیاد است که درختان هم دیده نمیشوند. آیا ما واقعا تا این حد به سازهی تبلیغاتی نیاز داریم؟ بهنظر میرسد، تبلیغات در کشور معنایش تغییر کرده و به جای اینکه پاسخگوی نیاز باشد، موجب ایجاد نیاز شده است. در مقابل چنین انتقادی، پاسخهای منطقی نمیشنویم؛ میگویند اگر ما اینها را تبلیغ نکنیم، در ماهواره تبلیغ میشوند. من از روز نخست با این اغتشاش بصری حاصل تعدد تابلوهای تبلیغاتی در سطح شهر، مشکل داشتم و متأسفانه ابزاری هم برای جلوگیری از آن وجود ندارد. البته شاید این موضوع، سلیقهی من باشد.
در هر صورت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صاحب سازه نیست، بلکه شهرداری صاحب است. علیالقاعده کسی که هزار خانه دارد و از آنها کسب درآمد میکند، باید به تعداد مورد نیاز ناظر هم داشته باشد تا از سلامت خانههایش اطمینان حاصل کند.
در بخشی از سخنانتان به کمیتهی مرکزی سازمانهای تبلیغاتی اشاره کردید، ترکیب این کمیته چگونه است؟
در مادهی 10 مصوبهی سال 1358 قانون تبلیغات، وظایفی برعهدهی کمیته مرکزی گذاشته شده است. این کمیته شامل معاون امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان رییس کمیته، مدیرکل دفتر تبلیغات و اطلاعرسانی، نمایندهی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و نمایندهی اتحادیه است. در این کمیته، مسائل مربوط به تبلیغات و شیوهی فعالیت کانونها بررسی میشود. چنین کمیتهای در استانها نیز وجود دارد. مصوبات کمیتهی مرکزی برای همهی کانونهای تبلیغاتی لازمالاجراست.
از سال 1358 تا کنون هر آنچه بهعنوان فقدان قوانین در حوزهی تبلیغات وجود داشته، در این کمیته دربارهی آن تصمیمگیری میشده است. البته یکی از مصوبات این کمیته، بحث واگذاری نظارت بر تبلیغات صداوسیما به خود این سازمان است و نگاه من این است که باید به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگردد.
طبق قانون، اگر تخلفی در تبلیغات صداوسیما صورت گیرد، شما موظف هستید که برخورد کنید. آیا تا کنون این کار انجام شده است؟
طبق تفویض اختیاری که به صداوسیما صورت گرفته، اگر تخلفی در تبلیغات صداوسیما رخ دهد، سیستمهای نظارتی باید بر آن نظارت کنند. اگر این تفویض اختیار برگردد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید پاسخگو باشد. متأسفانه عموم مردم گمان میکنند هر آنچه در صداوسیما تبلیغ میشود، از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز دارد، در حالی که اینچنین نیست. البته در صورت وجود تخلف در تبلیغات صداوسیما، موضوع پس از اطلاع از تخلف کتبا به اداره کل بازرگانی صداوسیما اعلام میشود.
چرا تا کنون تلاشی نشده که این تفویض اختیار باطل شود و نظارت بر تبلیغات صداوسیما دوباره به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگردد؟
مکاتبههایی از قبل انجام شده و همچنان نیز در حال پیگیری این موضوع هستیم؛ اما وضعیت تبلیغات در صداوسیما بهقدری گسترده شده که به یک ساختار بسیار خاص نیاز دارد. به هر حال، خواست ما بهعنوان مجری قانون، رعایت مقررات در تمام آگهیها، رسانهها و بخصوص در صداوسیما است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com