گروه سینما و تلویزیون- «شاهگوش»، عنوان مجموعهایست که به کارگردانی استاد سید داود میرباقری ساخته شده و تا الان نزدیک به 20 قسمت آن در شبکهی توزیع خانگی منتشر شده است. این سریال طنز تنها اسم استاد میرباقری را بر پیشانیش ندارد. بازیگران بزرگی مثل اکبر عبدی، سیروس گرجستانی، رضا کیانیان، محسن تنابنده و فرهاد اصلانی در آن ایفای نقش میکنند که وجود هر کدام از آنها برای یک سریال کافیست تا مخاطبان زیادی منتظر تماشای آن باشند.
به گزارش بولتن نیوز، هرچند
این سریال طنز، در قسمتهای ابتدایی پخش خود توانسته بود نمایش مناسبی برای
مخاطبان به اجرا بگذارد اما هرچقدر به قسمتهای انتهایی آن نزدیک میشویم شاهد
تغییر کیفیت شاهگوش هستیم.
این تغییر کیفیت به همراه برخی مسائل دور از انتظار دیگر، تا جایی نامناسب است که دائما این سوال در ذهن متبادر میشود: «چرا استاد میرباقری، اعتبار هنری خود را خرج چنین مجموعهای کرده است؟» و اما مشکلات سریال طنز شاهگوش که انصافا از اثری با هدایت چنان کارگردان بزرگی بعید به نظر میرسید:
1. تقریبا از قسمت نهم یا دهم این سریال، بلایی بر سر آن نازل میشود که متأسفانه در خیلی از سریالهای دیگر میبینیم. بلای آب درمانی. به عبارت دیگر، از اواسط این سریال شاهد کشدادنها و عدم پیشرفت سریال هستیم و مخاطب در هفت یا هشت قسمت آخر، تنها یک ماجرا (یافتن مجرم) را در اشکال مختلف میبیند. طبق یک تحقیق میدانی صورت گرفته، آمار فروش شاهگوش دائما در حال پایین آمدن است و علت اصلی را باید در همین خسته شدن مخاطبان دانست. بدیهیست وقتی بیننده در طول چندین قسمت تنها یک داستان تکراری را مشاهده کند، زده شده و رغبتی به ادامهی داستان نخواهد داشت.
2. شاهگوش سعی کرده تا یک سریال طنز باشد. اما بجز موارد معدود در سایر بخشها این موفقیت حاصل نشده است. با اینکه تم داستان این ظرفیت را دارد و سریال پر است تیپهایی که هرچند غیرواقعیند اما برای یک سریال طنز، این حجم بزرگنمایی قابل پذیرش است، با این حال میبینیم که نه از تم داستان بهرهی خوبی برده میشود (آب بستن به داستان و تکرار مولفههای اصلی سریال هم مزید بر علت شده است) و نه تیپها، طنازند. (تکرار ملالآور، دامن تیپها را نیز گرفته است)
3. گذشته از عدم موفقت شاهگوش در طنزسازی، اتفاق بد دیگری هم رخ داده که واقعا در سریالی با کارگردانی استاد میرباقری توقع مشاهدهی آن نمیرفت. به نظر میرسد از آنجا که خود سازندگان شاهگوش هم به این نتیجه رسیدهاند که مخاطب دیگر با اثرشان ارتباط برقرار نمیکند، دست به هر اقدامی میزنند تا بیننده کمی بخندد. یعنی همان داستان تکراری گدایی لبخند. و این قضیه تا جایی پیش میرود که بعضی وقتها شاهد شوخیهای جنسی در سریال هستیم. هرچند تعداد این شوخیها بیش از دو سه مورد نیست، اما از کسی که آثار فاخری چون سریال امام علی(ع) و مختار را در کارنامهی کاری خود دارد، تولید این موارد اندک خلاف اخلاق هم بعید است.
4. شاهگوش سعی میکند تا در لابهلای داستانش، دست به نقد سیاسی نیز بزند. اما مبتلا به سطحیگرایی، شعارزدگی و بیانیهخوانی میشود. ارجاع برخی مشکلات موجود در کشور به چیزهای کلی، عدم تصویرسازی در بیان انتقادات و بیان آنها در غالب دیالوگ بازیگران و دست گذاشتن روی مقولات کلیشهای با بیانی کلیشهایتر از جمله مشکلات شاهگوش در نقد سیاسی انجام داده است.
این چهار مورد از اصلیترین انتقاداتی بود که به نظر رسید میتوان به آن سریال وارد کرد. البته شاید نقدهای دیگری هم وجود داشته باشد که باید از زبان دیگران شنید. اما لازم است همینجا گفته شود که خیلی از این نقدها، از اواسط سریال به بعد ظهور پیدا میکند و در قسمتهای ابتدایی چندان خبری از آن نیست. در هر صورت، هرچه به انتهای سریال شاهگوش نزدیک میشویم، میشنویم که بینندگان میگویند: «پس چرا تمامش نمیکنند» و ما پیش خودمان میگوییم: «ایکاش استاد میرباقری، اعتبار هنری خود را خرج "شاهگوش" نمیکرد.»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com