کد خبر: ۲۰۴۷۶۴
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار:
شبکه وبلاگی استان کردستان

افزایش حرکات ضد ارزشی توسط هنرمندان

به گزارش وبلاگستان بولتن نیوز، شبکه وبلاگی استان کردستان نوشت:

بر اساس فرموده امیر مؤمنان علی علیه السلام:"الناس علی دین ملوکهم": تا هنگامی که انفعال و بی توجهی مسئولین پابرجا باشد نمی توان به  اعتلای فرهنگی جامعه امیدوار بود. هر چند تلاشها و مجاهدتهای فرهنگی به صورت خودجوش از سوی مردم صورت گیرد و هر چند سال، سال عزم و اراده برای مدیریت فرهنگی باشد. نمی توان در جامعه ای هم حامی ضد دین بود و هم طرفدار اسلام. به قولی نمی توان زیر علم یزید بود و برای غربت امام حسین (ع) به سینه کوفت.سال ۸۹ بود؛ دیدار بازیگران با رهبر انقلاب که تعدادی از هنرمندان عرصه سینما و تلوزیون نیز در آن حاضر شدند و در نشستی صمیمی با رهبر انقلاب به گفت‌وگو نشستند. هنوز یادم هست که چندی پس از این دیدار، دل‌سوزان(!) فرهنگی در عرصه سینما نتوانستند حضور برخی از بازیگران مثل «پروانه معصومی» و «شهاب حسینی» را در این دیدار هضم کنند و به هر وسیله‌ای ناملایماتی ِ خودشان را بروز دادند.در گوشه دیگری از همین وضعیت، فیلم «پایان‌نامه»؛ به عنوان اولین فیلم در عرصه سینما که بر روی پرونده فتنه و آقازاده‌ها دست گذاشت، از حواشی این چنینی دور نماند و تا مدت‌ها دست اندرکاران و بازیگران آن، سوژه خوبی برای اهانت‌ها بودند. کسانی که گاه و بی‌گاه پیکان فحش و فضیحت‌ها و بیانیه‌هایی به سوی‌شان نشانه می‌رفت که به قیمت تاب نیاوردن در مقابل صدای مخالف صادر می‌شد.این تجربه تلخ با شدت و حدت بیشتری دامن‌گیر بازیگرانی مثل «امین حیایی» و «محمدرضا شریفی‌نیا» هم شد که افتخار نقش آفرینی در فیلم «قلاده‌های طلا» را داشتند؛ این افراد بارها و بارها از سوی مجامع هنری مورد عنایت ویژه قرار گرفتند و در این حالی بود که «علی رام‌نورایی» بیش از دیگر بازیگران، مورد توهین و اهانت قرار گرفت و فکر می‌کنم کمتر کسی از خاطر برده باشد ماجرای حمله باران کوثری را در پارک دانشجو به این بازیگر و هزار و یک فریادی که روشنفکران عرصه رسانه و سینما بر سر افراد این چنینی سر دادند.
نزدیک به 10 ماه از آغاز به کار دولت یازدهم سپری می شود که طی این مدت، علیرغم حضور یک فرد با لباس روحانیت در راس قوه مجریه و نیز، حضور افرادی که اگرچه همینک با کت و شلوار به این طرف و آن طرف می روند، اما در حقیقت جزو طلبه های حوزه های علمیه بوده اند، در کابینه، اما نکات مبهم و نگران کننده ای پیرامون مسایل فرهنگی مشهود است. اقدامات سوال برانگیز و پرشمار وزارت ارشاد در حوزه فعالیتش و برخی موضوعات دیگر فرهنگی شکل گرفته در دولت که موجبات دغدغه و نگرانی امام خامنه ای، مراجع تقلید و علما و دلسوزان را برانگیخته است، حکایت از یک بحث مهم دارد و آن اینکه، متاسفانه وضعیت فرهنگی دولت و نگاه مدیران دولتی به این مقوله، با آرمان ها فاصله بسیاری دارد.
دیماه 92 بود که شیخ حسن روحانی طی سخنان عجیبی در جمع هنرمندان، گفت: "تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیرارزشی بی‌معناست"عجیب است!در نظامی که مزین است به نام جمهوری اسلامی ایران و در مملکتی که مردمش تا پای جان به محکمات اعتقادی خویش معتقد هستند. عده ای با نام پر طمطراق بازیگر هر چه در شأنِ دونِ خودشان است را به نام مردم به انجام می رسانند تا به قول خودشان خوب نمایندگانی باشند برای ممکلت! اصلاً بگذارید اخبار چهار روز اخیر سینمای کشور را از نظر بگذرانیم.
طبق روال سال‌های گذشته، امسال هم کاروانی از مدیران سینمایی و برخی از هنرمندان و اهالی رسانه راهی سواحل کن شدند. بهانه همیشگی هم برای توجیه این سفر، حضور در بازار فیلم و آشنایی با موقعیت‌های جهانی و ... است. با این حال، هیچ گاه اعلام نشده که سفر کاروان سینمای ایران به جشنواره کن چه دست آوردهای مهمی برای سینمای ما در پی داشته است؟ این در شرایطی است که بر همه مسلم است که راه جهانی شدن سینما -مثل سایر رشته‌های هنری- از جشنواره ‌ها نمی‌گذرد.
حضور شخصیت‌های هنری و هنرمندان ایرانی در خارج از کشور اگر با رعایت شئونات اسلامی و احترام به فرهنگ ملت و اعتقادات ایران باشد امری پسندیده است اما اگر این حضور با بی توجهی به ارزش‌های جامعه و معیار‌های اخلاقی ما باشد ملت ایران این رفتار را  نمی‌پذیرند.هنرمندان زن ایرانی سمبل زنان ایرانی در خارج از ایران هستند،حضور نامناسب زنان ایرانی در خارج از کشور مخصوصاً هنرمندان که مورد احترام مردم ما هستند از طرف ایرانی وطن‌پرست و علاقمند به ایران مورد قبول نیست.زن ایرانی چه هنرمند و چه غیر هنرمند همیشه مظهر عفت و پاکی بوده‌اند، بنابراین اینگونه حضور‌های نامناسب که اخیراً در جشنواره کن اتفاق افتاده همسو با اعتقادات دینی ما نیست.احترام گذاشتن به مردم توسط هنرمندان یعنی قبول داشتن باور‌ها و خواسته‌های آنها، بنابراین هنرمندان باید به خواسته‌ها و معنویت مردم خود احترام بگذارند.
عمق فاجعه آنجاست که جشنواره فیلم کن هم هر سال علیه مردم و سرزمین ما جوسازی می‌کند و همین امسال هم قرار است از یک فیلم ضدایرانی در آنجا رونمایی شود. درواقع، جشنواره فیلم کن، جایی است برای توهین و هتاکی به ملت ایران. این اتفاق به قدری آشکار است که برای درک آن به هیچ هوش بالا و توانایی خارق العاده‌ای نیاز نیست. به ياد داريم كه سال‌های گذشته در آن جشنواره چه نمايش هايي براي هجمه به كشور ما صورت گرفت. آيا يك جشنواره سينمايي كه جايگاه آن به فرش قرمزي براي تبليغ شركت هاي مد و لباس نزول كرده، اين اجازه را دارد كه در امور داخلي كشور بزرگ و مستقلي چون ايران دخالت كند؟ اما متأسفانه اين اتفاق در هر دوره جشنواره فيلم كن به شكل مبتذل و پر رنگي رخ می‌دهد. آیا جشنواره‌ای که در امور داخلی کشور ما دخالت می‌کند، مستقل و هنری است؟ آیا محفلی که علیه آبروی ایرانیان تبلیغ می‌کند، ضدایرانی نیست؟ آیا نمایش فیلم‌های توهین آمیز درباره مردم ایران در جشنواره «کن» مصداق بارز جنگ رسانه‌ای علیه ملت ما نیست؟ پس چرا مسئولین سینمایی ما نه تنها هیچ گاه از این اتفاقات رنجیده خاطر نمی‌شوند که هر سال با سفر خود به جشنواره کن به رونق بیشتر این رویداد کمک می‌کنند؟ چرا برخی از دوستان منتقد و روزنامه نگار ما در ستایش از جشنواره کن می‌نویسند و در نشریات خود به تبلیغ این محفل کذایی می‌پردازند؟
به علاوه اين كه جشنواره فيلم كن در سال هاي اخير به شدت رنگ و بوي سياسي و اقتصادي در راستاي منافع غرب و عليه كشورهاي جهان سوم يافته است. به عنوان مثال سال گذشته يك فيلم با مضمون همجنسگرایی در جشنواره کن به عنوان بهترین فیلم انتخاب شد!  به همين دليل به نظر برخي از كارشناسان، جشنواره كن يك محفل تبليغاتي براي سينماي آمريكاست. سينمايي كه به عنوان دستگاه پروپاگاندا براي جنگ طلبي و اشغالگري كاخ سفيد و متحدان غربی آن عمل مي كند.
با اين اوصاف، حضور مسئولان سينمايي ايران در جشنواره كن، آن هم به شكل بسيار منفعلانه و ناهوشمندانه‌اي كه در سال‌هاي اخير اتفاق افتاده يك خطاي استراتژيك فرهنگي است. استدلال مديران سينمايي اين است كه حضور در بازار فيلم جشنواره كن يك فرصت اقتصادي براي ماست. اما به راستي اين حضور كه هر سال هم اتفاق مي افتد، چه تأثير مهمي روي اقتصاد سينماي ما داشته است؟ اي كاش حداقل حضور دست اندركاران محترم سينماي ما در كن، اندكي فعالانه بود. اما آنچه اتفاق افتاده بيشتر در حد يك سفر توريستي و تفريحي بوده است. اگر اين چنين نيست، افرادي كه به جشنواره كن مي روند يك گزارش و كارنامه ارائه دهند كه حضورشان درآنجا چه نفعي براي ما داشته است؟ چه اقدامي براي دفاع از فرهنگ و هويت انقلابي كشورمان انجام داده اند؟ مسافران كن بگويند كه براي خنثي ساختن و اعتراض به سياستگذاري ضدايراني جشنواره كن چه تدابيري را به كار بردند؟ بدون شك اين دوستان ما پاسخ قانع كننده اي ندارند. با اين حساب، حضور رسمي ايران در اين محفل، غيرعاقلانه است و حتي به آن مشروعيت هم مي بخشد. اين درحالي است كه تحريم جشنواره فيلم كن، هم عزتمندي و هويت ما را علني‌تر از قبل مي كند و هم به كاهش اعتبار آن كمك مي كند.اگر اين مسافرت اندك سود اقتصادي هم در پي دارد، آيا ارزش آن با زير سؤال رفتن كشورمان و توهين به حرمت و شأن ايران قابل جايگزيني است؟

افزایش حرکات ضد ارزشی توسط هنرمندان

- بازیگری که در جشنواره قبلی با پوشش قبلی خود که بی شباهت به لباس سنتی زنان یهود نبود، خبرسازی کرده بود، این بار و در حاشیه جشنواره کن، به سوی رئیس فستیوال دست دراز می کند و با ذوق و شوق با او دست می دهد، و خب طبیعی است که او هم کار را به سمت روبوسی می برد و لیلا حاتمی هم که...!نبايد بازيگران و هنرمنداني که بخواهند از خطوط قرمز عبور کنند، جايگاهي در سينماي ما داشته باشند. ما انتظار داريم وزارت ارشاد با جديت با اين مسئله و با کساني که به اين نحو رفتار مي کنند برخورد کندما بازيگر متعهد، توانمند و سالم کم نداريم، در سينماي ما بايد از وجود بازيگران متعهد، کساني که واقعاً رعايت احکام را مي کنند، استفاده شود تا تاثير مثبتي بر مخاطبين داشته باشد.گفتني است تصاويري از ليلا حاتمي بازيگر زن سينماي ايران در شصت و هفتمين دوره جشنواره کن دررسانه ها منتشر شد که نشانگر اقدام نابجا و نامتعارف وي در زمان مواجهه با رئيس فستيوال فيلم کن (از جمله دست دادن و روبوسي) بود.
نکته مورد توجه وضعیت پوشش این بازیگر در جشنواره فیلم کن بود به طوری که در تصویر مشاهده می شود وی بدون توجه بهچهارچوب ها به صورت نیمه برهنه در این جشنواره حاضر شده است. با توجه به این موضوع که تعداد معدودی از بازیگران و هنرمندان سینما به خاطر پایبند بودن به اعتقادات مذهبی خود از سوی رسانه های بیگانه و برخی از رسانه های زنجیره ای در داخل مورد هتک حرمت قرار می گیرند، هیچ یک از مسئولین به قبح شکنی های دیگر هنرمندان توجهی نمی کند.در سایه بی توجهی مسئولین کشور نسبت به حریم ها و قبح شکنی های انجام گرفته توسط بازیگران، این بازیگران به گمان خود در خارج از کشور و یا برخی نیز در داخل اقدامات قبح شکنانه خود را انجام می دهند درحالی که هیچ ترسی از اینکه مسئولین با آنها برخورد کنند ندارند.شاید بسیاری به دنبال این موضوع باشند که همه هنرمندان را در یک طرف قرار داده و مارک ارزشی را بر همه آنها بزنند؛ اما متأسفانه رفتار ناهنجار برخی از بازیگران که کم هم نیستند مانع از تقسیم بندی نکردن آنها به دو دسته ارزشی و غیر ارزشی می شود.

افزایش حرکات ضد ارزشی توسط هنرمندان

قابل ذکر است لیلا حاتمی بازیگر فیلم جدایی نادر از سیمین در اسفند سال 90 نیز، در حاشیه مراسم اسکار برخلاف آموزه‌های اسلامی و در اقدامی متناقض با حیای کهن ایرانی، ترجیح می‌دهد براساس فرهنگ غربی عمل کند و به همین خاطر، با "توماس لانگمن” تهیه‌کننده فرانسوی مصافحه می‌کند و اجازه می‌دهد این مرد فرانسوی نیز بازوان وی را لمس کند.

افزایش حرکات ضد ارزشی توسط هنرمندان

شاید قصد ژاکوب تقدیر و ابراز علاقه به سینمای ایران هم بوده باشد اما مشکل چیز دیگریست.این‌ که می‌گویم طراحی غربی‌ها نیز توهم توطئه نیست که نگاهی به اتفاقات چند سال گذشته برنامه ریزی مشخص آنها را به‌خوبی روشن می‌کند.دو سال پیش دست دادن اصغر فرهادی، کارگردان ایران با آنجلینا جولی، بازیگر آمریکایی در حاشیه مراسم گلدن گلوب، با واکنش مردم و سینماگران رو به رو شد.روبوسی عباس کیارستمی، کارگردان با کاترین دونوو، بازیگر فرانسوی هنگام دریافت جایزه نخل طلا برای فیلم طعم گیلاس (۱۹۹۷) هم از رویدادهایی بود که نقد زیادی را موجب شد.رفتارهای فاطمه معتمد آریا و بعضی دیگر از بازیگران زن و مرد سینمای ایران نیز در این راستا بوده‌است.
-شامگاه پنجشنبه در یکی از خانه های شمال تهران پارتی برگزار می شود. سر و صدا و کثافت بازی چنان می شود که همسایگان واحد مسکونی مذکور پلیس را مطلع می کنند و در حین دستگیری افرادی که در پارتی حضور داشته اند، خبر می رسد که «ه.ت» و «م.ک» که بازیگران معروفی هم هستند دستگیر شده اند..
حالا نوبت «الهام چرخنده» رسیده است؛ بازیگر نام آشنای عرصه سینما و تلوزیون که در یک حرکت دلیرانه عید را به رهبرش تبریک گفت و بعد از پخش زنده آن برنامه و انتشار مکرر آن در رسانه‌های ارزشی، موج وسیعی از مخالفت‌ها و توهین‌های رسانه‌های داخلی و خارجی، او و زندگی شخصی‌اش را دربرگرفت. این زن تا قبل از پخش برنامه تحویل سال نورچشمی خیلی از هنرمندان و سینماگران بود اما حالا که او از عقیده‌ای حرف زده است که به مذاق روشنفکران عرصه امروز خوش نیامده دیگر جایی در سینما نخواهد داشت و حالا نامه دریافت می‌کند که «سینمای ما جای زنان این چنینی نیست» و او را با چوب می‌زنند تا اوج دموکراسی و آزادی را به رخ همه‌مان بکشند. الهام چرخنده به جمع دانشجویان می آید و می گوید که به خاطر آن که سال نو را به رهبرم تبریک گفتم خیلی از دوستان بازیگرم از دستم عصبانی شدند و خیلی ها هر چه توانستند برای تخریبم به کار بستند. تا آن جا که خودم را با چوب زدند و خودروا‌م را...الهام چرخنده اشک می ریزد. می گوید: به من پیغام دادند الهام! سینمای ایران جای امثال تو نیست...!معادله کاملاً روشن است. در سینمای جمهوری اسلامی ایران کسی حق ندارد اپوزیسیون نباشد. در این سینما، مخالفت با حاکمیت نه تنها یک پُز روشنفکری به حساب می آید، بلکه به یک واجب عینی تبدیل شده! اتفاقاً اینجا همه مومن به امر به معروف و نهی از منکر هستند و اگر کسی ذره ای از این اصول و عقاید پاک (!) پا کج گذارد با شمشیر امر به معروف و نهی از منکر این هنرمندان باید به خط برگردد. مثل الهام چرخنده که باید از آرمانش عدول کند و اگر نکند با چوب و خرد شدن شیشه ماشین و ضرب و شتم روبرو می شود! مثل مریلا زارعی، مثل عمو ابراهیم حاتمی کیا، مثل ... .طبیعی است. وقتی حضرت مستطاب رئیس جمهور تقسیم هنرمندان به ارزشی و غیر ارزشی را ناروا می دانند، وقتی که همه هنرمندان متعالی شناخته می شوند و وقتی هنرمندانی که تابلودار مخالفت با نظام هستند در دیدار هنرمندان با رئیس جمهور شرف حضور می یابند، اگر چیزی جز این اتفاق افتد، عجیب است.
موضوع «علیرضا افتخاری» و اظهار علاقه‌اش به رئیس‌جمهور قانونی کشور در سال ۸۸ یکی دیگر از این جنس وقایع بود که بلافاصله با هجوم رسانه‌ای شدید ضدانقلاب آن هم در اوج فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری همراه شد. برخوردها و توهین‌هایی از این دست به «علیرام نورایی» بازیگر فیلم «قلاده‌های طلا» که با موضوع فتنه ساخته شد، نیز در همین راستا بود. «لیلا اوتادی» هم از این هجمه‌ها در امان نماند. چون در فیلم «اخراجی‌های۳» بازی کرد که آن هم به موضوع انتخابات می‌پرداخت و فشارها و تهدیداتی که در کنار عملیات روانی شدید در خصوص ترانه‌های انقلابی «حامد زمانی» خواننده جوان کشورمان صورت می‌گیرد. کم نیستند مصادیقی از این دست که به‌ دلیل ایفای یک نقش یا تولید هنری و یا حتی اعلام نظر شخصی‌شان مورد تخریب و تخطئه مخالفان نظام اسلامی و دنباله‌روهای آنان قرار گرفته‌اند.
اینکه مدعیان آزادی بیان حتی نمی‌توانند تبریک یک هنرمند ایرانی را به رهبر خود تحمل کنند، گواه آشکاری بر دروغ بودن ادعاهای آنان است، اما درباره این جریان که هر از چندگاهی در عرصه رسانه خبرساز می‌شود، باید به دو نکته اشاره کرد:اول اینکه تجربه نشان داده در مواقعی که چنین فضاسازی‌هایی علیه یک هنرمند ارزشی صورت می‌گیرد که طبیعتاً نیازمند حمایت جدی از سوی رسانه‌ها و نهادهای مختلف فرهنگی است، رسانه‌های ارزشی و انقلابی تنها به انتشار خبر و مطالبی بسنده می‌کنند و دوباره آن فرد تنها در میدان رها می‌شود. باید بپذیریم که آستانه تحمل یک هنرمند با یک شخص سیاسی متفاوت است و در چنین اوضاعی باید او را همراهی و پشتیبانی کرد تا بتواند در مسیر صحیحی که تشخیص داده گام بردارد، نه اینکه مجبور شود برای به دست آوردن دل دیگران از مسیر خود باز گردد.
دوم اینکه، وقتی پیام‌هایی از جنس اینکه «سینمای ما جای چنین زنانی نیست.» از گوشه و کنار سینما به گوش می‌رسد، بیانگر این است که با گذشت ۳۶ سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز تفکراتی این چنینی در سینمای این کشور وجود دارد و یا در آن رخنه کرده‌ است، از این رو مسئولان و متولیان و نهادهای فرهنگی باید از حضور جوانان هنرمند ارزشی و انقلابی که نمونه‌هایی از آن در جشنواره فیلم عمار مشاهده شد، استقبال کنند و حمایت‌های لازم را از آنان صورت دهند تا روز به روز بیشتر، شاهد شکوفایی فرهنگ و هنر دینی و انقلابی باشیم.
تا دیروز اگر خاری به چشم یک اهل هنر می‌رفت و یا اگر سهوا و عمداً ذره‌ای حرمت‌شان خدشه‌دار می‌شد، این جماعت عرصه فرهنگی مملکت را به خاک سیاه می‌نشاندند و فریاد «آزادی کجاست» سر می‌دادند‌ اما حالا که شیشه‌های ماشین الهام چرخنده به خاطر ارادتش به رهبری پایین می‌آید و کمرش زیر ضربات چوب مورد حمله قرار می‌گیرد معلوم نیست این آقایان کجا مشغول بیانیه صادر کردن اند؟ معلوم نیست دموکراسی و آزادی بیانی که از آن دم می‌زدند توی کدام پیچ و خم فرهنگی گیر کرده است که حالا عده‌ای، روزه سکوت گرفته‌ و عده‌ای فقط و فقط به اهانت و فحاشی و تهدید روی آورده‌اند.مسئولان فرهنگی مملکت ببینند که زبان این مردان مدعی آزادی و دموکراسی چوب و فحاشی و تهدید است نه چیز دیگر. همین‌ها بودند که وقتی فرج الله سلحشور از گل نازک‌تر خطاب‌شان کرد نامه نوشتند و امضا جمع کردند که «آی! دنیا ببینید زنان مسلمان سینمای ایران را فاحشه می‌خوانند»! حالا همین جماعت -که قلب یکی از اهالی خودشان به خاطر ابراز عقیده شخصی‌اش شکسته است- سر به تو برده و شعارهای آزادی‌خواهانه‌شان را زیر ادعاهای پوچ و افراطی خود دفن کرده‌اند.
این‌گونه رفتارها همه و همه با یک هدف مشخص صورت می‌گیرد: سست‌کردن و از بین بردن دیوار مستحکم ارزش‌ها و باورهای دینی که ساختن و استوار‌کردن آن بیش از سی سال طول کشیده‌است.و چون از بین بردن این دیوار مستحکم به این سادگی‌ها امکان‌پذیر نیست،حالا دارند آرام آرام و ذره ذره آجرهای این دیوار را سست می‌کنند.اگرچه بعضی از این سینماگران عامدانه این‌کارها را انجام نداده‌اند و اگرچه ممکن است بعد از این ماجرا ناراحت و پشیمان باشند اما شکی نیست که غربی‌ها برای نیل به هدفی که ذکرش رفت با دقیق‌ترین طراحی ، میزانسن را طوری می‌چینند که سینماگر ایرانی حتی اگر نخواهد، یک‌باره خود را در عملی انجام شده می‌بینند.تا کنون اگرهم ممکن بود این قبیل رفتارها را به عکس‌العمل یکباره سینماگران ربط داد اما حالا دیگر با اتفاقاتی که افتاده است همه سینماگران ایرانی می‌دانند که در صورت حضور در جشنواره‌ها و برنامه‌های خارجی هر لحظه باید منتظر میزانسنی باشند که در آن همه چیز برای زیرپاگذاشتن ارزش‌ها و شعائر اسلامی طراحی شده است.
تحویل بگیرید آقای رئیس جمهور!
این ها هنرمندان عزیز شما هستند. اینجا هم سینمای نظام اسلامی ماست. علی جنتی هم وزیر فرهنگ و ارشاد دولت شماست.و چه زیبا دارید ادامه می دهید مشی ناروا و منحط دولت های قبلی را و چه مشغول خدمتید به اعتلای فرهنگ انقلابی مان با ابزار هنر! البته لااقلش این است که قبلی ها به این صراحت همه هنرمندان را با یک چوب نمی راندند و ارزش و ضد ارزش را از هم تمیز می دادند، شما که همه را یکی می دانید!آری؛ اینجا سینمای جمهوری اسلامی ایران است ملت!سینمای ماسینمای مسلمان هاسینمای بزرگترین مملکت شیعه سینمایی که قرار است زمینه ساز ظهور باشد...!!!
بایستی توجه کرد که عدم برخورد قاطع با چنین رفتارهایی نه تنها منجر به تکرار وقایعی این چنینی و یا حتی حادتر می شود بلکه چنین به اصطلاح هنرمندانی به عنوان الگوی جامعه، یا باعث انحراف عده ای می شوند که الگوپذیر بی چون و چرای این افراد هستند یا موجب ایجاد سرخوردگی در میان قشری از جامعه می شوند که این افراد را در شخصیتها و نقشهایی متفاوت از این رفتارهای هنجارشکنانه دیده اند.ازیگرانی که با رفتار و پوشش خود در خارج از کشور و یا حتی داخل کشور با حضور در مهمانی های شبانه و... الگوی خوبی از زن مسلمان ایرانی ارائه نمی دهند، نباید فراموش کنند که با بودجه و بیت المال یک کشور اسلامی به اشتهار می رسند، بنابراین بی اعتنایی به اخلاقیات و اعتقادات مردم این سرزمین، موجب می شود تا کسی هم رفتار آنها را تحمل نکند.
مسئولین باید بدانند جامعه ای که رو به جلو می رود هم حجاب می خواهد و هم گشت ارشاد. بازیگرانش عده ای ارزشی هستند و عده ای دیگر بی تفاوت و شاید مغرض. در حقیقت به بهانه جذب مشتری، فروختن دین  به دنیا خطایی نابخشودنی است و با وجود چنین انفعالی از سوی مسئولان،  تبعاتی بالاتر از آن در راه خواهد بود. تبعاتی که بی حجابی های فضای مجازی را کم کم از پشت موتورها و درون ماشین ها  به خیابانها می کشاند و صاحبان این انفعال که  امروز اجازه برگزاری تجمع انتقادی به وضعیت  حجاب جامعه را نمی دهند، فردا معترضین را به  جرم بی شناسنامه نقد کردن حجاب، محکوم نیز می کنند."بدون داشتن شناسنامه هم می توان نقد کرد. ممکن است آزادمردی شناسنامه نداشته باشد. اما چشمی واقع بین داشته باشد که نتواند به بی عفتی و بی حیایی ها  ببندد. برای دفاع از حق و حقیقت عقل سلیم و وجدان آگاه می خواهد. نه شناسنامه. چه بسیار منتقدین شناسنامه داری که در حال حاضر در بیرون از مرزها  چوب تاراج به فرهنگ اسلامی مملکتشان زده اند و در مقابل چه بسیار منتقدینی که استخوان در گلو دارند و بی شناسنامه اند."
اما لازم به یادآوری نیست که فقر فرهنگی مهم ترین عامل بی‌حجابی و بدحجابی در جامعه ما است و هزاران یادداشت و مقاله و مصاحبه در این زمینه منتشر شده است اما به نظر می رسد مسؤولان هم در کنار اقدامات سستشان درباره قوانین عفاف و حجاب، قانونها و آیین نامه های مدونی را برای قشر هنرمندان که بخشی از الگوهای جامعه هستند، تنظیم کنند تا تکلیف هم برای هنرمندان و هم برای جامعه مشخص شود بنابراین اگر آگاهی های لازم داده شود، بسیاری از مصادیق بد حجابی کاهش پیدا می کند. حجاب ظاهری بدون حجاب باطنی که همان تقوای درونی است موثر نخواهد بود. مسؤولان و متولیان امر فرهنگ در کشور باید این خطر را جدی بگیرند، چون فقر فرهنگی خطرناک تر از فقر اقتصادی و مادی است و فقر فرهنگی ریشه برخی از انحراف ها است.
امید است که دولت مدعی اعتدال، در سالی که به نام "فرهنگ" و با تبصره "مدیریت جهادی" مزین شده، بیش از گذشته در این عرصه احساس دغدغه و دلواپسی داشته و نسبت به رفع نگرانی مراجع و مومنین جامعه گام بردارد.وهمچنین امیدواریم کسانی که به عنوان زن ایرانی در مجامع بین‌المللی شرکت می‌کنند به اعتبار، عفت و منزلت ایرانیان توجه داشته باشند تا چهره زن ایرانی در دنیا بد و خدشه‌دار نشان داده نشود.


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
کپل
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۷
3
23
تقصیر اقایونی است که به خاطر گرفتن چهار تا رای بیشتر به این ادمها رو می دن
اینها در کفرشون پایدارتر از ما در ایمانمون هستند
پاسخ ها
هاان
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۷
آنهایی که هزاران هزار میلیارد تومان اختلاسزو زمین خواری می کنند و ککشان هم نمی گزد از آنها پرسیده اید که این کار شما تا چه حد می تواند به حیثیت این نظام و انقلاب خلل و خدشه ایجاد کند.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۸
25
2
قبول ندارم
999
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
5
17
عزیزان خواهش میکنم پای رییس جمهور را به این مسائل باز نکنید این قصورها از رسانه ملی ماست که به هر مناسبتی به بعضی از به اصطلاح هنر مندان با به به وچه چه وساعتها وقت ملت را پای گیرندهها تلف میکنند که اقا یا خانم را با افتخار به خورد مردم بدهند وقتی مجریهایی با لباسهای که حتی تن ...نمیکنند میپوشند ژۀ وروغن غلیظ به موها میمالند ویا جدیدا دوربین تلویزیونی.... .این تو ماهواره نیست دقت کنید تو تلویزیون ملی ماست . تقدیر از بد حجابهای فیلمهایی میکنند که تو پارک جمشیدیه و .... وپارتیهای انچنانی در هیجان کاذب هستند
انقلابی متعهد وبه تعبیر اصلاح طلبان تندرو
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۳
6
17
لیلا حاتمی از طرفداران جریان فتنه و از طرفداران روحانی است.
غیرتمند
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۳
1
20
ای شوهر ، پدر و برادر خانم لیلا حاتمی تحویل بگیرید.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین