به گزارش بولتن نیوز، قبل از اینکه وارد بحث شویم لازم به تذکر است که راقم این سطور، خود یکی از منتقدان دولت فعلی بوده و همواره از اصل نقد در هر شرایطی دفاع کرده است. در نتیجه به هیچ عنوان قرار نیست رویکردهای ضدانتقادی دولت و حامیان رسانهایش (که خودشان تا چند وقت پیش از منتقدان پر هیاهوی کشور بودند) غسل تعمید داده شده و یا همراهی شود. به عبارت دیگر، صحبت از نقد کردن یا نکردن نیست، صحبت از چگونه نقد کردن است که اگر کاربلدانه نباشد، آنرا تبدیل به داروی فاسدی میکند که سراسر درد است و ضرر.
کافیست چند کتاب و مقالهی تخصصی دربارهی ماهیت انتقاد خوانده باشی تا بدانی که یکی از پایههای نقد درست، بدیلانه بودن آن است. یعنی واجب است فرد منتقد، برای مسئلهای که به آن انتقاد میکند، مدل قابل اجرایی شدن دیگری بجز آنچه که در حال اجراست یا قرار است اجرا شود، در چنته داشته باشد. مثلا اگر من منتقد میخواهم به مجموعه یا یکی از ارکان طرح هدفمندی یارانهها انتقاد کنم، باید مکانیزم کلی یا جزئی دیگری از این طرح را داشته باشم و سپس دست به انتقاد بزنم.
بدیلانه بودن نقد دو دلیل دارد. اول اینکه اگر فرد منتقد در خصوص موضوع مورد بحث نقطهی آرمانی و طرح مشخصی نداشته باشد، این سوال پیش میآید که وی طبق کدام معیار در حال انتقاد کردن است؟ بر اساس مثالی که زدیم، اگر منتقد طرح هدفمندی یارانهها در ذهن خودش یک مدل مشخص و عملیاتی نداشته باشد، این سوال مطرح است که وی کدام نمونهی عالی را تصور کرده که حالا طرح موجود، در برابرش ضعیف و قابل انتقاد به نظر میرسد. به عبارت دیگر، اگر منتقد برای موضوع مورد انتقادش مدل و آرمان نداشته باشد، عملا خالی از هرگونه معیاری برای نقد کردن میشود و تنها میتواند نوعی ناملایمتی را درک کند که خوب، همهی مردم این توانایی را دارند. در حالی که رسالت نقد، چیزی فراتر از احساس مشکل است.
رسالت نقد این است که بتواند تحول عملی ایجاد کند و از همین نکته، به دلیل دوم بدیلانه بودن نقد میرسیم. اگر منتقد آرمان نداشته و هیچ الگوی جایگزینی برای مسئلهی مورد انتقاد مدنظرش نباشد، این سوال مطرح میشود که اگر شرایط موجود متوقف و از صحنه کنار گذاشته شد، چه چیز دیگری باید جایگزین آن شود؟ مثلا اگر منتقد طرح هدفمندی یارانهها، مدل عملیاتی ثانویهای مدنظر نداشته باشد این سوال جدی از او پرسیده میشود که اگر همین الان مکانیزم موجود در این طرح متوقف شد، شما چه جایگزینی برای آن دارید. هدفمندی باید به چه شیوهی دیگری انجام شود؟ پرداختها چگونه و چه اندازه باشد؟ شامل چه افرادی شود؟ و ... چون کار که نمیتواند متوقف بماند و نیاز به روشی داریم برای پیشروی امور.
حال اگر از همین منظر به انتقادهای وارد شده به دولت یازدهم نگاه کنیم و بخواهیم آنها را مورد بررسی قرار دهیم به چه نتیجهای میرسیم؟ آیا غیر از این است که در حوزهی سیاست خارجی و دقیقا مسئلهی هستهای، آرمانی برای منتقدان وجود دارد به نام گفتمان مقاومت با مدلی اجرایی به نام دکتر جلیلی و دیگر هیچ؟ در اینکه به رویکردهای فرهنگی، سیاست داخلی و اقتصادی دولت انتقاد وارد است هیچ شکی نیست، اما آیا به همان دو دلیل فوق، دوستان منتقد مدل بهتری برای جایگزینی دارند؟ مثلا اگر الان بیایند و بگویند این شما و این وزارت ارشاد، منتقدان سیاستهای فرهنگی چه طرحی برای سینما و تئاتر و موسیقی و کتاب و سایر بخشهای فرهنگی کشور دارند؟
مثلا اگر از همین فردا اقتصاد دولت به دست منتقدین بیفتد، چه بدیلی برای پایین آمدن تورم و افزایش شغل و بیمهی خدمات درمانی و ... دارند؟ طرح دوستان منتقد برای سیاست داخلی کشور چیست؟ مسلما خیلی از حوزههای کاری وجود دارد که بسیاری از منتقدین اصلا فکرشان به ارائهی طرح در آن خصوص قد نمیدهد اما در کمال تعجب میبینیم که موج نقدهای هیجانی را نثار دولت میکنند. در حالی که نمیدانند با این کارشان، عملا فضا را برای منتقدان واقعی هم تنگ میکنند.
در نتیجه به نظر میرسد تا وقتی دوستان منتقد دور هم ننشسته و برای ترسیم اهداف عملی و قابل دسترسی در حوزههای مختلف کشور تلاش نکنند، بسیاری از نقدهای وارد شده صرفا غر زدن است و بس. بدیهیست که ترسیم نقطهی آرمانی و تعیین مدلهای عملیاتی کار سخت و پیچیدهایست که مرد خودش را میطلبد.
به همین دلیل است که همواره گفته میشود نقد کردن کار بسیار سختیست و عموما توصیه میشود تا کسی صلاحیت لازم را پیدا نکرده است، وارد این مقولهی حساس نشود. البته باز هم متذکر میشویم که همهی اینها برای این گفته نشد که باب انتقاد در کشور بسته شود، بلکه منظور ارتقای کیفیت نقد بود و بس.شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com