کد خبر: ۲۰۲۶۴۰
تاریخ انتشار:
تا کی سینمای ایران به تعاریف متکی می‌ماند؟

قهرمان‌های فراری، جیب های پر از خالی

چرا نمی توانیم بین اسباب بازی‌ها و لوازم تحریرهای بچه هایمان تصاویری از چمران، باکری، تختی، آرش کمانگیر و رستم ببینیم؟ تا زمانی که قهرمان‌ها از سینمای ما فراری هستند تعداد مخاطبان این صنعت بزرگ در کشورمان هر روز کاهش خواهد یافت. آن زمان است که می‌گوییم قهرمان‌های فراری، جیب های پر از خالی.

قهرمان‌های فراری، جیب های پر از خالیگروه سینما و تلوزیون-محمدرضا خزایی: قریب به یک هفته است که بحث پیرامون قهرمان داستان یا بهتر بگویم قهرمان فیلم‌های ساخت داخل داغ شده است. فعالان حوزه سینما از نبود قهرمان در فیلم‌ها سخن می‌گویند و از منظر خودشان تعریف‌هایی برای قهرمان ارائه می‌دهند. بعضی از این تعریف‌ها آنقدر دست نیافتی و سختگیرانه توصیف شده است که بر اساس آن باید به فیلم سازان کشورمان حق بدهیم در این سال‌ها قهرمانی در فیلمشان نمی‌دیدیم. اما در صحبت‌های دیگر تعاریف و راهکارهایی پیشنهاد شده که باید روی آن تأمل کرد.

به گزارش بولتن نیوز، علی اکبر ثقفی تهیه کننده سینما در خصوص فقدان قهرمان در فیلم‌های اخیر سینمای ایران، می‌گوید: کشور ما مملو از قهرمان است، چه قهرمانان ملی، چه اسطوره‌های تاریخی و چه پهلوانان ورزشی، اما ما تا به حال در مورد کدامیک از اینها کاری انجام داده‌ایم چون همیشه اکثر فیلم‌هایمان با عدم قهرمان مواجه است و حول محور حادثه‌ای می‌گردد که مرتب قصه فیلم را کش می‌دهد. 

وی از مادران شهدا، امدادگران دفاع مقدس و پزشکانی که در روزهای دفاع مقدس در جبهه‌ها حضور داشتند به عنوان قهرمانان اصلی نام می برد و در ادامه می گوید: ما در کشورمان قهرمانان گمنام زیاد داریم. 

عباس اسماعیلی نیز که یكی از پژوهشگران و نویسندگان دفاع مقدس است در سخنرانی که پایگاه خبری حوزه هنری آنرا منتشر کرده، می‌گوید: طبق آیات قرآن كریم، انسان در رنج آفریده شده است و چنانچه به زندگی پر رنج دنیوی اكتفاء كنیم باخته ایم، آنچه شهدا را در این زندگی برجسته كرد بخشندگی آنان بود، آنان جانشان را بخشیدند تا از رنج زندگی دنیوی به سوی زندگی جاودانه الهی بروند.

وی در ادامه تصریح می‌کند: اگر قرار است برای شهداء و دفاع مقدس بنویسیم باید حرفی در آن باشد كه از دل برآید تا با تمامی اقشار جامعه ارتباط برقرار كند و به دور از هر گونه شعاری داستان دفاع مقدس را بیان نماید.

تا اینجا که سخنان دو فعال در حوزه فیلم و داستان را خواندیم، متوجه شدیم که کشور عزیزمان مملو از قهرمانانی است که با درایت نویسنده و اتکای او به اصول نوشتن فیلمنامه و یا داستان، می‌توان نوید تولید فیلم‌هایی قهرمان محور را داد که هم اسطوره‌های این سرزمین را به نسل‌های آینده و حتی جهانیان بشناساند و هم فیلم‌هایی درخور توجه برای عرضه که متعاقب آن سینمای ایران هم جایی برای عرض‌اندام در سینمای جهان داشته باشد.

قهرمان‌های دوران دفاع مقدس بسیار گزینه‌های مستعدی برای ساخت فیلم‌های قصه گو و دارای قهرمان هستند و می توانند آرمانهای دینی و اخلاقی را نیز به مخاطب انتقال دهند، اما نکته اینجاست که آیا مخاطب امروز بیننده این همه فیلم دفاع مقدسی خواهد بود؟ 

حمید بهمنی در گفتگویی که اخیراً با فارس داشت، قهرمان واقعی در سینمای ایران را فقط در سینمایی که ارزشمند و از جنس ارزشی است تعریف می‌کند و از قهرمان‌های دوران دفاع مقدس مثال می‌زند.

قهرمان‌های فراری، جیب های پر از خالیاین کارگردان در ادامه می‌گوید: به نظرم قهرمان در سینمای ایران قهرمانی است که سینمای ارزشمند، حیات‌مند، جریان‌ساز، سالم و خارج از تفکر سینمای غرب و یا سینمای وارداتی است. قهرمان واقعی، قهرمانی است که همراه مردم، با مردم و از دل مردم است، قهرمانی است که از میان مردم برخاسته و جریانی که در فیلم ایجاد می‌کند هماهنگ با مردم و تفکر مردم است و این مردم، مردم ایران هستند.

وی اضافه می کند: برخی قهرمان‌ها هم که در سینمای غرب هستند قهرمان‌های آرمان‌گرایانه و یا آخر زمانی با تفکر و اندیشه صهیونیستی و نگاه امپریالیستی طراحی شده است مانند مرد عنکبوتی، بت‌من، سوپرمن و امثال آنها، این‌ها قهرمان‌های خیالی هستند که به خاطر عدم وجود قهرمان واقعی در تفکر و ادبیات غرب شکل گرفته اما قهرمان در تفکر و اندیشه شرق به خصوص ایران و تفکر اسلامی قهرمانانی از جنس مردم هستند  و تفکر و احساس مردم را به خوبی لمس کرده که همان‌ها را در فیلم می‌بینیم.

قهرمان‌های فراری، جیب های پر از خالیهمانطور که گفته شد بعد از خواندن صحبت‌های بهمنی و البته اسماعیلی و ثقفی سوالاتی در ذهن مخاطب عام نقش می‌بندد که در فیلم های غیر از ژانر دفاع مقدس نباید شاهد قهرمان بود؟ اگر مرد عنکبوتی،‌بت‌من، جومونگ و ... قهرمان خیالی هستند چرا کودکان ما از اسباب بازی تا دفتر و کیف مدرسه شان مملو از تصاویر این قهرمانان است؟ چرا این قهرمانان در میان تمام مردم جهان دارای محبوبیت هستند؟

داستان قدی به بلندای قامت تاریخ بشر دارد. از زمانی که بشر خلق شده قصه نیز متولد شده است؛ گاه به طور شفاهی گاه به صورت نقاشی بر دیوار غارها، گاه بر روی کاغذ و حالا هم بر روی پرده نقره‌ای. انسان برای آنکه به داشته هایش اضافه کند، برای آنکه از زندگی مردمانی دیگر باخبر شود، برای آنکه سرگرم شود و برای خیلی چیزهای دیگر مشتاق داستان است. داستان ها از خیر و شر می‌گویند و اخلاق را می‌آموزند. داستان‌ها به ما می‌آموزند که چطور ناممکن‌ها را با شهامت و بردباری به ممکن‌ها تبدیل کنیم و با آنها روبه رو شویم.

در مطلبی که از "پاتریک نش" در شماره 137مجله فیلم نگار منتشر شده به زبانی ساده می‌توان مفهوم داستان و قهرمان داستان را دریافت.

«عناصر متعددی دست به دست هم می‌دهند تا یک داستان خلق شود در ساده ترین شکل ممکن داستان می‌تواند این طور تعریف شود: یک کسی یک چیزی را با تمام وجودش می‌خواهد و برای رسیدن به آن با دشواری‌های بزرگی روبه روست. یک هدف و یک مشکل وجود دارد. کسی یا چیزی مانع رسیدن او به هدف می‌شود. در نتیجه او باید با تمامی موانع و مشکلاتی که سر راهش وجود دارد و به وجود می‌آورند مبارزه کند تا بتواند به هدفش برسد. او در داستان قهرمان نامیده می‌شود و باید آنقدر جذاب باشد که بتواند تماشاگر را به هیجان بیاورد و درگیر کند؛ کسی که بتواند هم دردی تماشاگر را برانگیزد.»

آیا تعریفی اینچنین از قهرمان نمی‌تواند در تمام ژانرها استفاده شود؟ آیا این یک الگوی غربی است و قهرمانی اینگونه خیالی است؟ نه اینکه قصد تعرض به عزیزانی که در بالا نامشان ذکر شد را داشته باشم،‌نه. عرضم اینست که مشکل سینما و در نهایت فرهنگ ما با این دست تعاریف درست نمی‌شود. اگر صادقانه بخواهیم به واقعیات جامعه سینمای ایران نگاه کنیم متوجه می‌شویم که معدود کسانی هستند که به طور صحیح و اصولی فیلمنامه می‌نویسند و در نهایت نیز تعداد معدودی از آین آثار تبدیل به فیلم می‌شوند.

قهرمان‌های فراری، جیب های پر از خالینگاهی به آمار فیلمنامه های ثبت شده خانه سینما، فارابی و حوزه هنری به طور واضح نشان می‌دهد که هر ماه ده‌ها فیلمنامه در کشور تولید می‌شود. با این وجود چرا سینمای قصه گوی ما این طور حال و روزی زرد و رنگ پریده به خود گرفته است. چرا نمی توانیم بین اسباب بازی ها و لوازم تحریر های بچه هایمان تصاویری از چمران، باکری، تختی، آرش کمانگیر و رستم ببینیم؟ تا زمانی که قهرمان‌ها از سینمای ما فراری هستند تعداد مخاطبان این صنعت بزرگ در کشورمان هر روز کاهش خواهد یافت. آن زمان است که می‌گوییم قهرمان‌های فراری، جیب های پر از خالی.

رجوع به داستان‌های قرآنی و تأملی در سبک روایتی داستان پیامبران و اینکه چطور قهرمان قصه‌ها در سیر و سلوکی پر از فرازو و نشیب به حق می‌رسند، حتماً کمک بزرگی خواهد بود برای تیمار این غول بزرگ قرن. سینمای خسته ایران می‌تواند با الگو گرفتن از قهرمانانی چون یوسف که دردانه یعقوب بود و به ته چاه افتاد و از آن به مصر و دوباره به زندان و بعد از آن عزیز مصر شد، ساختاری اسلامی ایرانی در نشان دادن قهرمانانش داشته باشد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین