گروه فرهنگ و هنر- سیدمجتبی نعیمی، همانطور که مستحضرید، رهبر انقلاب در سخنرانی ابتداییشان در مشهد مقدس به فعالیتهای فرهنگی مردم نهاد اشاره کرده و با تشکر از کسانی که در این عرصه فعالیت میکنند، خواهان گسترش چنین اقداماتی شدند. به عبارت دیگر، ایشان در کنار تأکید بر نقش فرهنگی دولت، قسمت قابل توجهی از مسئولیت فرهنگی کشور را به بخش غیردولتی ارجاع داده و خواستار جدیتر شدن فعالیتها در این بخش شدند.
به گزارش بولتن نیوز، هرچند مسئلهی اصلی ما در این نوشته بررسی ابعاد مختلف فعالیتهای فرهنگی مردم نهاد نیست، اما برای پاسخ به سوالی که در گام بعد مطرح میکنیم لازم است بدانیم اینگونه امور چه ویژگیهایی دارند که آنها را از اعمال فرهنگی دولتی جدا میکند؟ به نظر میرسد استفادهی مطلق از نیروی انسانی، بودجه و طرحهای مردمی و غیردولتی از اصلیترین خصوصیات کار فرهنگی مردم نهاد است.
اما سوالی که اینجا مطرح میشود این است که نسبت دولت با اینگونه امور چگونه است؟ آیا دولت باید با حمایت کامل از آنها تا مرحلهی تصدیگری فرهنگی پیش برود تا جایی که جز فرهنگ دولتی چیز دیگری در کشور وجود نداشته باشد؟ یا اینکه به بهانهی سه ویژگی برشمرده در بالا، کلاً بیخیال امور فرهنگی شده و جامعه را تا مرزهای خطرناک بلبشوی فرهنگی پیش ببرد؟ آیا راه سومی در این میانه هست؟
ما میخواهیم این سوال را در ذیل مقولهی عدالت فرهنگی پاسخ دهیم. عدالت فرهنگی به مثابه یکی از اصلیترین اقدامات ایجابی حوزهی فرهنگ که متأسفانه در 35 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی معطل مانده است. همهی ما میدانیم که یکی از اهداف اصلی تشکیل جمهوری اسلامی، برقراری عدالت در عرصههای مختلف زندگی ایرانیان از جمله در عرصهی فرهنگی بود. اما عدالت فرهنگی یعنی چه؟
عدالت فرهنگی یعنی توزیع متناسب امکانات تولید و مصرف کالاهای فرهنگی. به عبارت دیگر، در ایدهآل عدالت فرهنگی اینگونه تصور میشود که همهی مردم ایران به تناسبات مختلف (و نه لزوما مساوی) این امکان را دارند که از کالاهای گوناگون فرهنگی به بهترین کیفیت بهره برده و از آن مهمتر، بتوانند از شرایط ارتقا و تولید فرهنگی مشابهی بهره ببرند. این بخش دوم، دقیقا همان جاییست که برای پاسخ به سوال بالا به ما کمک میکند.
به هیچوجه قرار نبوده و نیست دولت که متصدی فرهنگ کشور شود. و به همین دلیل، هیچکس نباید توقع این را داشته باشد که دولت بیاید و از فعالیتهای فرهنگی مردم نهاد بطور مستقیم، حمایت مالی و معنوی کند. چون در این صورت عملا ماهیت فعالیت انجام شده، از فعالیت فرهنگی مردمی به فعالیت فرهنگی دولتی تغییر میکند. اما بیخیالی فرهنگی دولت هم پسندیده نیست، چون در این شرایط، بحث نظارت فرهنگی که یکی از اصلیترین وظایف دولت است، معطل میماند.
به نظر میرسد اصلیترین رفتار فرهنگی دولت که از قضا میتواند بدون هرگونه دخالتی در فعالیتهای فرهنگی مردم نهاد، به آنها کمک کند این است که شرایط مبتنی بر عدالت فرهنگی را مهیا کند. یعنی اینکه بجای هر نوع طرح و برنامهریزی جزئی در امور فرهنگی، همهی همت دولت معطوف به این گردد که شرایط کار فرهنگی در همهجا و برای همهکس فراهم شود.
و این در حالیست که در حال حاضر، چنین موقعیتی وجود ندارد و چه بسا افرادی که با داشتن استعدادهای فراوان و پتانسیل لازم، به علت نداشتن امکانات در حلقهی فعالان فرهنگی قرار نمیگیرند. (مثل خیلی از بچههای شهرستانها) و چه بسا افرادی که تنها بخاطر قرار داشتن در محیطی که فوران امکانات فرهنگیست، با کمترین استعدادی تبدیل به چهرهی فرهنگی-هنری کشور میشوند.
یکی از مثالهای بارز این مقوله، سینماست. از آنجا که مهیا کردن مقدمات لازم برای فیلمسازی مستلزم هزینهی زیاد است، عموما فعالان فرهنگی مردمی سراغ این مدیوم نرفته و طبیعتا دغدغههای ریشهدار آنها تبدیل به فیلم نمیشوند. اما کافیست شما صاحب یک ثروت مشخص یا وابسته به یک نهاد فرهنگی دولتی باشید تا بتوانید فیلم بسازید. اگر ثروتتان شخصی باشد، دغدغههای شخصی شما هم مشخص است. اگر هم از امکانات دولتی بهره ببرید که وضع کاملا مشخص است.
در حالی که اگر عدالت فرهنگی مدنظر جاری شود، دولت توانسته با یک اقدام کاملا غیرمستقیم و غیر مداخلهمندانه، رسالت فرهنگی خود را ایفا کند و مثلا در نمونهی فوق، مقدمات لازم را برای فیلمسازی هر قشری مهیا نماید. به نظر میرسد تنها در این حالت است که نسبت صحیحی بین دولت و اقدامات فرهنگی مردم نهاد برقرار میشود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com