گروه سیاسی - در ادامه تنش ها و جنجال های داخلی در اردوگاه گروهک تروریستی کومله و افزایش نارضایتی ها و اعتراضات داخلی بر سر اتحاد با کومله مهتدی، و همچنین تشکیل فراکسیون و تهدید به تاسیس کومله ای جدید، این بار باخبر شدیم که برهان روشن از اعضای قدیمی و مشاور کمیته مرکزی و عضو اسبق تشکیلات مخفی کومله نیز بخاطر انتقاد از سیاستهای کومله و مخالفت با اتحاد کومله ها اخراج و خلع عضویت شده است.
به گزارش خبرنگار
بولتن نیوز از سلیمانیه (اردوگاه کومله)، این چندمین اخراج پیشمرگان قدیمی منتقد کومله در روزهای گذشته است. اخراج هایی که با هدف حذف منتقدین و مخالفین انجام می شود. متن اصلی نامه برهان روشن و متن اصلی حکم صادر رهبری کومله بر علیه وی بهمراه ترجمه موارد فوق بصورت اختصاصی در
بولتن نیوز منتشر می شود.
......................................................................
نامه ای به رفیق عمر ایلخانی زاده و کمیته مرکزی کومله
{برهان روشن}: هیچ شخص و یا ارگان و نهادی، پیش من نیامده و از قبل از صدور حکم اخراجم،نه به من هشداری داده شده بود و نه با من دیداری داشته اند.!
من در حالیکه آماده انجام سفری بودم،این حکم ناروا را بر علیه من صادر کردید و تا حد زیادی من شوکه شدم.
رفقا این را نیز پنهان نمی کنم که مدت زیادی نیز گیج شده بودم.
نمی دانستم من جلاد هستم یا قربانی؟!
از خودم می پرسیدم آیا این درست است که من در جایی ایستاده ام،که مرز میان جلاد و قربانی،تا این حد به من برچسب زده شده است؟
جناب دبیرکل کومله عمر ایلخانی زاده!
کمیته مرکزی کومله!
با سلام,
رفقا؛
از طریق این نامه خواستم هر دوی شما(دبیرکل کومله عمر ایلخانی زاده و اعضای کمیته مرکزی) را از چگونگی صدور حکم مورخه 05/04/2014 میلادی در خصوص خودم (برهان روشن) باخبر کنم.
دوستان!؛
شما در نامه و حکمی به تاریخ اشاره شده(مورخه 05/04/2014 میلادی)،در چند بند،من را متهم کردید و من را مجرم دانستید.
خودتان هم چند اتهام را به من زدید و خودتان هم ثابت کرده اید و هم خودتان نیز حکم مجرم بودن من را صادر کردید.
رفقا؛
به راستی در کجای این دنیا،و در کدام سازمان و نهاد و حزبی در این جهان پهناور،کمیته مرکزی خودش مدعی العموم می شود و خودش نیز قاضی می شود و خودش نیز وکیل می شود و خودش نیز حکم بی معنا و بی سر و ته و بدون نیاز به تجدید نظر و بازنگری را صادر می کند؟!
من لازم می دانم که از روی حق شناسی و بر اساس اساسنامه داخلی کومله،در خصوص قوانین مرتبط با مسئولین و کادرهای کومله و نیروهای سیاسی، بطور کوتاه قرائتی در خصوص این حکم و متن و اتهام این نامه را در اختیار شما قرار بدهم.
در نامه و حکم فوق، شما نوشته اید که من با همسرم دعوا کرده ام و فرزندم و همسرم را کتک زده ام.
همچنین نوشته اید که بخاطر این جرم،که توسط شما جرم شناخته می شود! از طریق رفیق رهبری(عمر ایلخانی زاده)،من به مدت 4 ماه مجازات شدم و به مدت 4 ماه از عضویت خلع شده ام و دیگر عضو کومله نیستم.
حال چه اتهام من ثابت شده باشد،یا چه ثابت نشده باشد،من این مجازات و همه احکام را قبول کرده ام و هیچ اعتراضی نکردم و دوستانه و رفیقانه آن را پذیرفتم و آن را نیز دلیلی دانستم برای بازنگری از رفتار خودم،در مورد زندگی مشترکم و این کار نیز مفید است.
هر چند من این حکم صادره را برای توجیه اتهام نسبت داده شده به من،نمی پذیرم.
عزیزان؛
پس با این اوصاف این بند نه لازم است و نه می بایستی در متن حکم تان آن را ذکر می کردید و به آن اشاره می نمودید.
با وجود این نیز،در کدام قانون و اساسنامه ای در جهان،کسی برای یک اتهام،2 بار مجازات می شود؟!
به همین خاطر نیز،این بند مورد اشاره شما،بر اساس هر قانون حقوقی حزبی،اشتباه،ناروا و به ناحق است.
وقتی نیز که از درگیری بین من و دو عضو کمیته مرکزی صحبت می کنید،براستی و در وجدان و در خلوت خودتان،این دو رفیق کمیته مرکزی، فرشته بودند و هیچ آزار و بی حرمتی و جرمی در حق من انجام نداده بودند؟!
دوستان!
من را ببخشید و خواهشمندم این حرف من را پند بگیرید.
ما اگر جرات اثبات اشتباه و عجله و بهتر نفهمیدن خودمان را نداشته باشیم،موجب تمسخر و سوء استفاده دشمنان مان می شویم و با همان متد،این رفتار را با خودمان و اطرافیان مان انجام می دهیم.
دوستان؛
این دیدگاه تمامیت خواه و خود را فرشته دانستن و دیگران را ابلیس دانستن،فکر نمی کنید،دیدگاه نهادهای توتالیتری است و باید ما از آن فاصله بگیریم؟!
هر چیزی بهتر است که تعدادش را ببنیم و آن را متر کنیم،راستی این رفقا را هم مثل من مجازات کردید؟!
اگر مجازات کرده اید،بی زحمت بفرمائید که مجازات شان چه بوده است؟!
بگذارید من و دیگر اعضای حزب هم بدانیم!
می گویید چند کار زشت و ناپسند دیگر را کرده اید!
بدون آنکه روشن کنید که این کارهای زشت و ناپسند چیست و چه بوده اند؟!این ادعا را مطرح می کنید!
آخر در کجای این دنیا و چطور انسانی،بر اساس اتهامی نامشخص و اثبات نشده و ندانسته و بدون اینکه خودش خبر داشته باشد از اتهامش،مجازات می شود؟!
عزیزان؛
از این نیز گذشته، یکی از مبانی اصلی حقوقی و انسان شناسی در همه نهادهای حقوقی جهانی این است که باید(اتهام و مجازات با هم در تناسب باشند) یعنی مجازات با اتهام همخوانی داشته باشد.
آخر خوب نمی شود که بخاطر یک پرتغال خوردن،فردی با مجازات اعدام روبرو شود!.
این شیوه مجازاتی که ما و کومله و شما آقایان از پرچمداران این باور هستیم،بر علیه همه مبانی انسانی،حق شناسی و دادپروری است!
نوشته اید که:
در نشست ها و جلسات کومله شرکت نکرده ام.!
براستی این ادعا،چقدر درست است و خودتان چقدر به این ادعا باور دارید؟!
آیا فرض کنیم که اگر اینگونه هم بوده باشد،یعنی تنها من بوده ام و تنها این من هستم که در نشست های کومله شرکت نمی کنم؟!
به شهادت و گواه بخش زیادی از ساکنین اردوگاه،حداقل همیشه تعداد 40 تا 30 درصد ساکنین اردوگاه کومله، در این نشست های کومله شرکت نمی کنند!
خوب این افراد را چگونه مجازات می کنید؟!
نوشته اید:
روز کومله را ترک کرده ام.!
براستی این ادعا،از اساس ناروا است.
اتفاقا من از افرادی بودم که تا آخرین ساعات این روز در آنجا بودم.
یا می گویید:
در روز جانباختگان کومله، من حضور نداشته ام!.
اولا،در این روز مراسمی نبود که در آن شرکت نکرده باشم.
دوما هم در آن روز،مراسم صبحگاهی برگزار شده بود که من از برگزاری چنین صبحگاهی در اردوگاه،بی خبر بودم.
سوما، من بخاطر وظایف سیاسی و اخلاقی و تشکیلاتی خودم،همان روز با تعدادی از رفقا،از مزار جانباختگان کومله،دیدار کردیم و مراسم و آداب را ادا کردیم.
می توانیم این حقیقت را ثابت کنیم.
اما آیا شما هم می توانید این ادعایتان را ثابت کنید؟!
شما می گویید:
من در روز 8 مارس(روز جهانی زد)حضور نداشته ام.!
وجدانتان را قاضی کنید،چون چند نفر از حتی خود شما آنجا بودید و اصلا چند درصد از اهالی کومله در این روز حضور داشتند که من حضور داشته باشم؟!
در ضمن این هم که مراسم نبود،بلکه یک سمینار بود.
تنها وجدان خودتان را قاضی می کنم و قضاوت را بر عهده افکار عمومی در حزب،می گذارم!
نوشته بودید:
وقتی که در کمیسیون گفته شد،صبح ها،سرود کومله،در کمیسیون خوانده می شود،تو ضبط صوت را شکسته ای و از خواندن سرود کومله ناراضی بوده ای!
دوستان!:
تک تک خانواده ام،بخاطر کومله،زندانی شده اند،تبعید کشیده اند و از خانواده کشته شدگان هم هستم .
در ضمن رفیق عمر،در آن زمان هایی که در داخل شهر،عضو تشکیلات مخفی کومله بودم،اسناد و مدارک هایی را که از شما در دست داشتم،در میان آتش و مزدور و اطلاعاتی ها و هزار خطرات دیگر،این کارها را انجام می دادم.
من فقط یک کومله نبودم؟!
وقتی که به من،با این همه سوابقی که دارم،چنین تهمتی زده شود؟آن وقت مردم عادی باید چکار کنند؟!
رفقا؛
اگر هنوز هم،راستی و درستی و همسنگری و کار و هدف و آرمان،برای رسیدن به آزادی و دمکراسی و شفاف بودن باقی مانده باشد،خودتان قضاوت کنید؛
در آن روز،رفیق آلان رسولی،ایستاده بود،که آزاد آمد و موضوع عجیبی را مطرح کرد.
آزاد،گفت که:
به او گفته شده،که سرود کومله، را با صدای بلند،هر روز صبح زود،در نزدیکی خانه من، پخش کند،تا پسر بیمارت، دیار،هر روز بلند شده و هر روز باعث آزار و اذیت ما شود،تا من صدای اعتراضم بلند شود!!
در جواب این حرفش هم گفتم:
دوست من،نه من،و نه پسرم دیار و نه هیچ شخص دیگری،با پخش سرود کومله هیچوقت ناراحت نمی شویم،بلکه خوشحال هم می شویم!
بعدها هم دعوا و درگیری که بین آزاد و چند رفیق دیگر که مشغول جوشکاری بودند،بخاطرصدای زیاد این ضبط،در یک روز بعد از ظهر،روی داد.
که چند نفر هم شاهد آن بودند و من با دعوا به این درگیری خاتمه دادم و یک ضبط صوت را به مبلغ 15000 دینار خریدم و مانند یکی اموال خودم آن را شکستم.
رفقا؛
چرا آن وقتی که بچه ام را کتک زدم،هیچ کسی از شما،یا هیچ کس دیگری نیامد،تا اعتراضی بکند و چرا آن زمان،تنبیه و مجازات نشدم؟!
فقط همین دلیل کافیست،تا ثابت شود که این بیانیه و حکم صادره،چقدر نادرست و غیر واقعی بوده و چیزی جز یک بهانه تراشی نیست!
من ناراحت و نگران نمی شوم،اگر که بگویند،دوست داریم بیرونت کنیم و چون کومله را جزئی از اموال خودمان می دانیم،تو را اخراج می کنیم!
اما نه اینکه بهانه ای پوچ و بی اساس را بر علیه من درست کنند و به نوعی برایم تهمت و پاپوش درست کنند!
می گویید:
برای یگ گروه دیگر تبلیغ کرده ام!
می شود لطفا بگویید که این کدام حزب است،که اینقدر با ترس،بخاطر فلان حزب،مشاوران،کادرها و اعضای قدیمی کومله و خانواده های کشته شدگان را، اخراج می کنید؟!
اگر این ادعای شما واقعیت هم داشته باشد،باید مدرکی داشته باشید،برای ثابت کردن این ادعا،که من برای حزب دیگری تبلیغ کرده ام؟!
رفقا:
با وجود این،شما تمام ادعاهای تان،فقط و صرفا در حد حرف زدن است،و نه مدرکی دارید و نه ادعایتان بر اساس واقعیت است،و نه می تواند واقعیت داشته باشد.
هیچ کس،نه به تنهایی و نه با همکاری کسی،نمی تواند،باعث اخراج شدن مشاور،مسئول و یکی از اعضای حزب شود.
آنهم فقط بخاطر تهمت های ناروا و دروغینی،که بر خلاف حق و حقوق و قوانین انسانی است .
در ضمن به طور خلاصه بگویم که ضرورت دارد،با توجه به این مسائل و موارد مطروحه،لازم است و ضروری می باشد که به اساسنامه داخلی کومله،نگاهی بیاندازید.
در زیر نام و درخواست اخراج من،امضای اعضای کمیته مرکزی است.!
این کدام درخواست کننده ای است که .....کمیته مرکزی را حق خود می داند،آن را از آن خود دانسته و از طرف افرادی دیگر،زیر دستوری را امضا می کند،که بیشتر آنها از صدور چنین حکمی،بی خبر بوده اند!.
و تازه نیز، وقتی حرف از درخواست صدور چنین حکمی می شود،در جواب می گویند که؛ما اصلا از چنین درخواستی خبر نداریم!این درخواست ناعادلانه و ظالمانه است.
عزیزان؛
من اعلام می کنم که بعنوان عضو و مشاور کمیته مرکزی کومله زحمتکشان،هر نوع تنبیه،مجازات و یا بازخواست کردن من،باید بر اساس اساسنامه داخلی کومله باشد و بطور مکانیزه صورت بگیرد.
من یکی از اعضای انتخاب شده و منتخب هستم،نه منصوب شده!
بر اساس پیروی از تمام دستورات وقوانینی که در حزب تعیین شده،یک عضو انتخاب شده و منتخب،زمانی حق و و عضویت ش از او پس گرفته می شود،که تمام اعضای داخلی انتخاب شده،در یک جلسه عمومی،در بین خودشان،او را رد صلاحیت کنند.
یا اینکه اگر،در جلسه کمیته مرکزی،که برای انتخاب مشاوران اعضای کمیته مرکزی است،اگر من انتخاب نشوم،آن وقت است که طبق روال، لازم است، با من بر اساس اساسنامه، برخورد قانونی شود،و این مورد نیز باید،مطابق آئین نامه داخلی بوده و با آن،مطابقت داشته باشد .
رفقا؛
قبل از هر چیزی من از اعضای کومله هستم،طبق قوانین،اول باید یکی از مسئولان حزب مرا فرا بخواند و تک تک اشتباهات و خطاهایم را با من مطرح کرده و توضیحات لازم را داده و بدنبال نیز،جواب های من را هم بشنود و بعد از مطمئن شدن،آنهم حداقل بعد از دو بار،جلسه حکم صادر کند.
حتی باید منصفانه، مناسب و بر اساس تصمیم گیری و نتیجه ای که از این خطاها، و دفاعیات من می گیرد،حکم خود را بدهد.
شما حتی آمادگی این را نداشتید،که من را از این خطاها و اشتباهاتی که بر من روا داشته اند،آگاه کنید.و اصلا در جریان اتهامات وارده به خودم،قرارم ندادید.!
جدا از این موارد،باز هم می گویم،بدون اینکه چیزی به من گفته شود و بدون اینکه از چیزی من را باخبر کنند، و بدون هیچ آگاهی و اطلاعی،حکم اخراج من را از کومله و در اردوگاه برای خودم می فرستند؟!!!!
هیچ شخصی و یا هیچ کمیته مرکزی از قبل پیش من نیامده است، که در این خصوص، نه به من حتی تذکری بدهد، و نه با من صحبتی بکند.!!
من وقتی که آماده انجام مسافرتی شده ام،این نامه و حکم را برایم فرستاده اید و مرا متعجب و شوک زده کرده اید!
رفقا؛
از شما چه پنهان که،با خواندن این حکم و نامه شما، برای مدتی گیج شدم.
نمی دانستم جلادم یا یک قربانی ؟!
از خودم می پرسیدم آیا این واقعیت دارد که من در جایی ایستاده ام که مرز میان جلاد و قربانی تا این حد با هم آمیخته شده است؟!
رفقا؛
بعد از همه این چیزها،بر اساس سنت کردها مرسوم است که زمانی که یک جاندار را سر می برند،قبل از آن،به او دانه و آب می دهند!
شما بدون هیچ فرصت و امکان دفاعی از سوی من،نامه و حکمی را برای من ارسال کرده اید و درخواست می کنید،تا فوری هم اردوگاه و زن و بچه بیمارم را در اینجا جا بگذارم.!
راستی اینها همه به کنار،شما هیچ به مسئولیت اخلاقی و انسانی خودتان فکر نکرده اید!؟
رفقا؛
فریاد من برای این نیست که حکم تان را پس بگیرید و من را دوباره عضو کنید و عضویتم را به من برگردانید.
رفقا؛
خواهشمندم بی انصاف نباشید.!
تنها خواستم بگویم این روش و شیوه شما،بدعتی کاملا ناپسند،قانون شکنانه و بر خلاف در نظر گرفتن همه قوانین و برنامه ها و مقررات است و به روشنی،کنار زدن اساسنامه داخلی کومله و مغایر با اساسنامه می باشد.
رفقا؛
این نوشته من یک سند است و در تاریخ باقی می ماند و همه نسل های بعد از من و شما و دیگران را با شرایط کنونی مان،آشنا می کند.
برای همین خواهشمندم با چشم دوستانه و رفیقانه به دور از دوستی و نفرت و کینه به آن نگاه کنید و با منطق در حکم خود بازنگری کنید.
رفیق عزیز کاک عمر:
خیلی بحثم را طولانی نمی کنم،آن فرد،یا افراد و یا جریانها و جامعه ای که خودشان را راست نمی کنند، و جرات انتقاد را نداشته باشد،تاریخ را از یاد می برند و اشتباهات شان، آنها را ویران و نابود می کند.
به نظر من،با توجه به این جرات و صراحتی که در شما(عمر ایلخانی زاده) می بینم،دیگر خودتان تاریخ،درستی و باور و عقاید کومله و حفاظت از حزبیت و قانون و اساسنامه داخلی را اجرا می کنی.امیدوارم!
"سپاس برای وقت و نظر شما"
رفیق تان:{برهان روشن}.