کد خبر: ۲۰۰۴۰۴
تاریخ انتشار:
سرنوشت مبهم خط لوله صلح؛

ائتلاف با عربستان چگونه اوضاع پاکستان را وخیم‌تر می‌کند؟

ایران هم‌اکنون 900 کیلومتر از این خط لوله را در خاک خود تکمیل کرده است. اما پاکستان به دلایل مختلف از جمله ناتوانی برای تأمین مالی این پروژه، قیمت بالای گاز و تحریم‌های آمریکا از اجرای پروژه سرباز زده است.
به گزارش بولتن نیوز،‌ پترونت نوشت:

آینده خط لوله صلح روز به روز تاریک‌تر می‌شود. عملکرد بسیار منفعلانه و منفی دولت پاکستان در جریان گروگان‌گیری مرزبانان ایرانی توسط گروهک تروریستی جیش ‌العدل، تنها یک استثناء در چرخش مواضع دولت پاکستان نبوده است؛ هم‌اکنون نشانه‌هایی وجود دارد که پاکستان عملاً چرخش به سمت «ائتلاف استراتژیک» با عربستان سعودی و احیاناً سیاست‌های ضدایرانی خود را آغاز کرده است. در این نوشته سعی خواهیم کرد با مبنا قرار دادن پروژه خط لوله صلح، تغییرات ژئوپلتیکیِ در حال تکوین در این منطقه از کره زمین را مورد بررسی قرار دهیم.

اجازه دهید در ابتدا تاریخچه‌ خط لوله صلح (یا خط لوله انتقال گاز ایران- پاکستان) را به اختصار مرور کنیم. جرقه‌ها و ایده‌‌های ابتدایی احداث این خط لوله به اوایل دهه نود میلادی باز می‌گردد؛ بحران انرژی در پاکستان با 180 میلیون نفر جمعیت و همچنین ضرورت انتقال گاز به شبه‌قاره‌ هند و در نهایت چین به عنوان اقتصادهای نوظهورِ محتاج انرژی، باعث شد تا در سال 1995 توافقات اولیه بین ایران و پاکستان برای ساخت این خط لوله حاصل آید. هند که در ابتدا جزئی این پروژه بود، در سال 2009 پس از امضای یک قرارداد هسته‌ای با واشنگتن از آن کنار کشید. اما قرارداد نهایی این خط لوله در سال 2010 بین ایران و پاکستان امضاء شد. بر اساس این قرارداد دو کشور متعهد شدند تا دسامبر سال 2014 احداث بخش‌هایی از این خط لوله که در خاک هر کشور واقع شده‌ است، را به پایان برسانند. طبق این قرارداد ایران روزانه 30 میلیون متر مکعب گاز طبیعی به مدت 25 سال به پاکستان صادر می‌کرد.

ایران هم‌اکنون 900 کیلومتر از این خط لوله را در خاک خود تکمیل کرده است. اما پاکستان به دلایل مختلف از جمله ناتوانی برای تأمین مالی این پروژه، قیمت بالای گاز و تحریم‌های آمریکا از اجرای پروژه سرباز زده است. طبق این قرارداد اگر پاکستان نتواند تعهدات مربوط به خود را در موعد مقرر (پایان سال 2014) عملی سازد باید روزانه 3 میلیون دلار به ایران غرامت بپردازد. اکنون دیگر کاملاً مشخص شده است که تا این تاریخ، هیچ گازی از میدان گازی پارس جنوبی به پاکستان صادر نخواهد شد.

خط لوله صلح و نقش آمریکا

آمریکا بارها مخالفت خود با این خط لوله را عنوان کرده و در عوض پیشنهاد داده است تا پاکستان کمبود انرژی خود را با عملیاتی کردن خط لوله انتقال گاز تاپی مرتفع سازد. اما خط لوله تاپی که گاز را از ترکمنستان به افغانستان، پاکستان و در نهایت هند منتقل خواهد کرد، با مشکلات مالی و ناامنی شدید در افغانستان روبرو است. مشکل کمبود انرژی در پاکستان به حدی است که به مسئله اصلی در انتخابات پارلمانی پاکستان تبدیل شد. بسیاری از تحلیل‌گران پاکستانی خطر کمبود انرژی در این کشور را خطرناک‌تر از تروریسم عنوان کرده‌اند.

اما این انتخابات در نهایت نواز شریف را بر مصدر نخست‌وزیری پاکستان نشاند؛ یعنی همان کسی که هم‌اکنون در مقابل خط لوله صلح و لذا حل مشکل کمبود انرژی پاکستان ایستاده است. دولت قبلی پاکستان زمان بهره‌برداری از این پروژه را با خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان مصادف می‌دید. از آن‌جا که آمریکا پس از خروج نیروهای نظامی‌اش از افغانستان، نیازمند همکاری با پاکستان در مسائل افغانستان است، دولت این کشور می‌توانست در ازای چند و چون این همکاری، پروژه خط لوله صلح را با قاطعیت ادامه دهد و از گاز ایران بهره‌مند شود. در واقع، دولت حزب مردم پاکستان به این فکر کرده بود، که آمریکای محتاج به همکاری پاکستان، این کشور را به خاطر واردات گاز طبیعی از ایران تحریم نخواهد کرد. اکنون اما حزب مسلم ‌لیگ زمام امور را در دست دارد و گویی کلاً از زاویه دیگری به این مسائل نگاه می‌کند.

خطر تحریم‌های آمریکا همیشه پروژه خط لوله صلح را تهدید می‌کرده است و این‌که اکنون مقامات پاکستانی، تحریم را مانع اصلی برای پیشبرد این خط لوله می‌دانند، بهانه‌ای بیش نیست. درست در اسفند ماه سال 91 و در اوج تحریم‌های یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپا بود که با حضور روسای جمهور ایران و پاکستان، احداث این خط لوله در خاک پاکستان- علی‌رغم فشارهای آمریکا- کلید خورد. بنابراین، تحریم بهانه‌ای بیش نیست؛ بلکه‌ای چرخش‌هایی در سیاست خارجی پاکستان در راه است.

مسائل ژئوپلتیک و باز هم عربستان سعودی

عربستان پروژه‌ای را در روابط بین ایران و پاکستان کلید زده است که آمریکا موفق به عملیاتی کردن آن نشد. عربستان سعودی در ماه گذشته 1.5 میلیارد دلار به پاکستان کمک مالی بلاعوض کرده است. بسیاری از رسانه‌های پاکستانی این پول را «هدیه» آل‌سعود به دولت نواز شریف نامیده‌اند. اگر دقیق‌تر به اظهارات شهید خاقان عباسی وزیر نفت پاکستان نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که وی در هفته‌های گذشته و پس از دریافت این کمک مالی، بارها خط لوله صلح را زیر سؤال برده است.

اما دلارهای نفتی ریاض به چه دلیل راهی اسلام‌آباد شده‌اند؟ تاریخ معاصر خاور میانه به عربستان سعودی نشان داده است که این کشور می‌تواند دلارهای نفتی‌اش را در سایر کشورها به‌کار گیرد و از این طریق بر آینده‌شان مسلط شود. وقتی عربستان جنگجویان القاعده را به جنگ شوروی در افغانستان فرستاد و پس از آن توانست تا مدت‌ها بر آینده‌ پاکستان و افغانستان مسلط شود، پی به این نکته برد که با دلارهای نفتی می‌توان آینده را خرید. «هدیه‌های» عربستان بارها به مصرِ پس از مرسی تقدیم شده است، در لیبی به سرنگونی قذافی کمک کرده است و در سوریه با حمایت‌های از تروریست‌های سلفی، سودای تغییر رژیم اسد را در سر پرورانده است.

دلارهای نفتی آل‌سعود اکنون پاکستان را نشانه گرفته است؛ یعنی کشوری را که با مشکلات اقتصادی وخیم دست و پنجه نرم می‌کند. به لطف این دلارها، ارزش روپیه پاکستان در هفته‌های گذشته با افزایش مواجه شد. به‌نظر می‌رسد این همان چیزی بوده که پاکستان را از خط لوله صلح منصرف کرده است.

پاکستان در ماه‌های گذشته عملاً در کمپ عربستان قرار گرفته است. ولید بن طلال، سرمایه‌دار و شاهزاده سعودی، چندی پیش نواز شریف را «مرد پاکستانی عربستان» نامید. نواز شریف در نزاع سوریه و درست در حالی که خط عربستان در حال تجربه کردن شکستی فاحش است، عملاً طرف عربستان را گرفته است؛ یعنی دقیقاً از همان تروریست‌هایی حمایت کرده است که سال‌ها با دولت پاکستان در حال جنگ هستند! این تروریست‌ها همزمان با جنگ با مردم سوریه با مردم پاکستان نیز می‌جنگنند؛ اما دولت پاکستان در خانه، مواضع خود را نسبت به آن‌ها تلطیف کرده است و در سوریه عملاً در کنار آن‌ها ایستاده و از آن‌ها حمایت می‌کند!

به این ترتیب و تا اطلاع ثانوی دورنمای روشنی در انتظار خط لوله صلح نیست. ایران ترجیح داده است همکاری‌ها خود با هند را گسترش دهد و از احتمال صدور مستقیم گاز ایران به هند از زیر دریا خبرهایی به گوش می‌رسد.

بگذارید مجدداً به پاکستان و دو مسئله عمده‌اش یعنی کمبود انرژی و تروریسم برگردیم. اکنون پاکستان منافع بلندمدت خود را به پای «هدیه‌های» مقطعیِ آل‌سعود قربانی کرده است. پاکستان از یک سو به دلیل عملیاتی نشدن خط لوله صلح، در آینده با مشکلات عدیده اقتصادی مواجه خواهد شد و از سوی دیگر با بازگشت تروریست‌ها از سوریه، عملاً ناامنی‌های بیشتری را نیز تجربه‌ها خواهد کرد. این دو مسئله عمده پاکستان، در میان‌مدت قدرت خود را با شدت هرچه بیشتری به رخ نواز شریف و حزب مسلم لیگ خواهد کشید. در مسائل ژئوپلتیک، هیچ چیز زیان‌بارتر از چسبیدن به چند وام چندین میلیارد دلاری و درنظر نگرفتن منافع استراتژیک، نیست. اکنون پاکستان در حال تجربه چنین اشتباهی است. پروژه خط لوله صلح از آن جهت که بهترین راه برای تأمین انرژی پاکستان است، شاید دوباره روزی در دستور کار دولت پاکستان قرار گیرد. اما اگر اشتباه ژئوپلتیک دولت نواز شریف با نشانه‌های بیشتری تکمیل شود، این آینده چندان قابل پیش‌بینی نیست.

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین