گروه فرهنگی- سید مجتبی نعیمی:جبههی فرهنگی انقلاب اسلامی، دیگر مثل آوینی ندارد و نخواهد دید... آوینی افقی را میدید که هیچکس نمیدید... فعالیتهای آوینی از جمله مستندسازیهای او و دستنوشتههایش بیبدیلند... روحیهی خطشکنی آوینی را در کس دیگری ندیدم... این آوینی بود که جهاد را به عرصهی فرهنگ آورد و با رفتن آوینی، جهاد هم از عرصهی فرهنگ رفت... نقد مدیریت فرهنگی را آوینی بلد بود...
به گزارش بولتن نیوز، و عبارتهای مطلق دیگری که این روزها در وصف آقامرتضی میشنویم. جالبش این است که فقط هم در ایام شهادت آوینیست که این جملات قصار به گوش میرسد. گویی آوینی بجز در ایام رفتنش، در سایر روزهای سال اصلا نیست. وقتی هم هست، آنقدر دستنیافتنیست که به یک شکل دیگری نیست. و چه ظلمی بزرگترین از این به کسی که ظرفیت الگوشدن را دارد اما آنهایی که تحمل حضورش را ندارند، اسطورهاش میکنند تا نباشد.
دوستان و مخالفان آوینی میدانند که وی صاحبِ نظری هویتدار و زبان گویایی در عرصهی فرهنگ بود که شاید حتی تحمل آن برای بیگانگان با این هویت و زبان سخت مینمود، چه برسد به همراهی با آن خصال و همکاری با وی. رفتار طبیعی مخالفان آوینی در قبال چنین پدیدهای، حذف اوست. اما حذف زیرکانه. چون نه آوینی کسی بود که بشود به وی انگ چسباند و نه دوران ما، دوران چنین رفتارهاییست. البته نادیده نگیریم عنصر "مخالف باهوش" را که بلد بود چطور باید آوینی را حذف کرد.
آقای مخالف باهوش، بجای اینکه آقامرتضی را به فرش بکشاند، آنقدر او را به عرش برد که دست نیافتنی شود. آنقدر در وصف او از عبارتهای مطلق و بیبدیل استفاده کرد که همگان فکر کنند ویژگیهای آوینی ذاتی بود نه اکتسابی. پس تلاش نکنید مثل او شوید که کار شما نیست. و جالب این است که آوینی، مظهر تغییر هویت است. از کسی که به قول خودش کتابهای نیچه زیر بغل میزد تا کسی که روایت فتح ساخت.
عجیب اینکه بعضی از دوستان آقامرتضی و خیلی از بچههای داخل در گفتمان انقلاب اسلامی نیز در دام بازی این آقای مخالف باهوش افتادهاند. تا جایی که این عزیزان فکر میکنند اگر قرار است حق آوینی برآورده شود در این است که از او اسطوره بسازیم. یا طوری از آوینی حرف بزنیم که مخاطب تصور کند چقدر بین خودش و او فاصله وجود دارد. البته که فاصله هست، اما این فاصله بعید نیست، دستیافتنیست.
در حالی که میدنیم خود آقامرتضی ضد اسطورهسازی بود، مثل آنجایی که میگوید: هرکس میخواهد نشانی از ما بگیرد داستان کربلا را بخواند. این جمله یعنی چی؟ آیا غیر از این است که آوینی خود و دوستانش را در خیمهی ظهر عاشورای اباعبدالله قرار میدهد و چنان نزدیک به آن اعظم انسانها میشود که گویی آوینی همان انس ابن حارث است و در آستانهی خدایی شدن.
آوینی، یکی از دستیافتنیترین الگوهای جبههی فرهنگی انقلاب اسلامیست. هرچند هر گلی بوی خودش را دارد، اما بیانصافیست اگر شاگردان دیروز آوینی و بزرگان امروز فرهنگ نقلاب را در فاصلهی چند هزار کیلومتری از آقامرتضی قرار دهیم. ایکاش آوینیهای امروز خود را دریابیم تا بلایی که سر سیدشهیدان اهل قلم آمد، سر آنها نیاید. چه خوب است تا آنها زندهاند، کشفشان کنیم، الگویشان سازیم و در قلهی فرهنگ جمهوری اسلامی قرار دهیم. صدایشان را به گوش مدیریت فرهنگی مملکت برسانیم و تا هستند نگذاریم اسطوره شوند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com