برخلاف انتظار،پایان رسمی جنگ سرد با فروپاشی اتحاد شوروی،نقطه پایان رقابت دو بلوک شرق وغرب نبود.گرچه برای مدتی رقابت شوروی وآمریکا با پیوستن ضمنی روسیه-از لحاظ جهانبینی-به اردوگاه غرب فروکش کرد اما در تمام مدت حدود 21 سالی که از فروپاشی شوروی میگذرد روسیه به عنوان جانشین شوروی و ایالات متحده به عنوان سردمدارلیبرال-دمکراسی درجهان دریک رقابت آشکار وپنهان، برای حفظ یا گسترش منطقه نفوذ خود بوده اند.آمریکا کوشش داشته که نظام تک قطبی مورد نظرخود را به جهان بقبولاند وازسویی،روسیه نیزسعی دربازسازی خود وبازگرداندن جایگاه جهانی شوروی سابق برای خود داشته است.گرچه نباید فراموش کرد که هردو اردوگاه شرق وغرب چه دردوران جنگ سرد و چه پس ازآن دردامنه مکتب«اومانیزم»ومکتب انسان منهای خدا تعریف میشوند-که اساسا مطلب جداگانه ای است-اما رقابت روسیه وغرب ازیک دهه پیش که چیز جدیدی به نام انقلاب های رنگی ویاانقلابهای مخملی مطرح شد حالت جدیدی یافته است.غرب توانست با اجرای چند سناریوی کودتا گونه، بنام انقلابهای رنگی، در کشورهای به جامانده ازشوروی،که به صورت سنتی متحد روسیه بودند آنها را به جرگه غرب واردکند،دراوکراین نیز همین سناریو انجام شد و دولتی که منتخب بود وبرمبنای اصول دمکراسی ایجاد شده بود،سرنگون شد وخانم یولیا تیموشنکو،.به قدرت رسید.اما درمدت کوتاهی دولت طرفدارغرب با انتخابات، به حاشیه رفت و دولت طرفدار روسیه به ریاست یانکوویچ با رای مردم سرکارآمد.اما درماههای اخیراعتراضات طرفداران غرب با حمایت آشکارکشورهای غربی درقالب یک حرکت شبه کودتا و به بهانه سرباز زدن رییس جمهور،از پیوستن به اتحادیه اروپا سبب سقوط دولت شدو بحرانی به وجود آمد که انتهای آن روشن نیست.اکنون کشوراوکراین و به طورکلی روابط روسیه وغرب وارد مرحله بحران شده وامنیت و آرامش را دراین منطقه ازجهان دستخوش چالش نموده است. سوال این است که راه حل منطقی این بحران چیست؟
به نظر میرسد برای حل بحران اکراین سناریوی سه گانه ای متصور است.نخستین آن،ادامه وضع موجود وسرانجام تجزیه اوکراین است.این مسیری است که اکنون خواسته یا ناخواسته طی می شود.درحال حاظر علاوه برشبه جزیره کریمه،شرق اوکراین نیزازحوزه نفوذ دولتمستقردر«کیف»خارج شده است.بدیهی است این مسیر برای بلند مدت راه حل مطلوبی برای مردم اکراین نیست و آتش زیر خاکستری خواهد شد که هر لحظه ممکن است مشتعل شود .
سناریوی دوم این است که غرب با دخالت نظامی مسئله را یکسویه به نفع خود حل کند وتمامیت ارضی اوکراین را در قالب اردوگاه غرب تضمین نماید.این سناریونیزنزدیک به محال است.به این دلیل که رقابت روسیه واروپا وآمریکا برسراکراین از لحاظ ماهیتی دریک سطح نیست. یعنی ماندن اوکراین دراردوگاه غرب،برای غرب جزو«منافع ملی»است؛امابرای روسیه جزو«منافع حیاتی»است.منافع حیاتی آنجاست که «بودونبود» مطرح است.درحالیکه منافع ملی از بعد اهمیت برای هرکشور درجه ای کمتراز منافع حیاتی دارد.وضعیت جغرافیایی و ژئوپلتیکی و تاریخی اوکراین وشبه جزیره کریمه برای روسیه دارای اهمیت حیاتی است که اگرازدست برود حیات روسیه به خطر میافتد.ازاین رو، چیزی که روسیه با ازدست دادن اوکراین از دست می دهد معادل چیزی نیست که غرب در صورت عدم حضور در اوکراین ازدست میدهد. برای روسیه هزینه کردن زیاد دراوکراین دارای ارزش است.بنابراین ازتمام توان در مقابل دخالت احتمالی نظامی استفاده خواهد کرد.در حالی که اهمیت اکراین برای غرب به درجه ای که برای روسیه مهم است نیست و جزو منافع حیاتی غرب محسوب نمیشود.از سوی دیگربعید است غرب درصورت دخالت نظامی بتواند از راه جنگ متعارف اکراین را ازتسلط روسیه خارج کند وبا توجه به توان هسته ای دوطرف،ارتقاء درگیری ازسطح متعارف به غیرمتعارف هم ممکن نیست.-اینجاست که ارزش سلاح هسته ای نیز روشن می شود-بنابراین احتمال عملی شدن سناریوی دوم نیز بسیار ضعیف است.یعنی به نظر نمیرسد غرب دارای ظرفیت دخالت نظامی در روسیه باشد.تحریمهای اقتصادی نیزمشکل خاص خود را دارد، زیرا اروپا واردات 45درصدی گاز و20درصدی نفت از روسیه از طریق خاک اوکراین را دارد که جایگزینی آن حتی در «میان مدت» امکان پذیر نیست. دراین معادله نیاز غرب به انرژی وارداتی از روسیه و از طریق خاک اوکراین بسیار بیشتر ازنیاز روسیه به درآمد آن میباشد. معنی این سخن این است که در تحریم اقتصادی ضررغرب بیش از دستاورد آن آنست و بعید است منجر به تغییر رفتار روسیه شود زیرا چشم پوشی از اکراین و کریمه با منافع حیاتی روسیه در ارتباط است.
سناریوی سوم این است که غرب ازاصول وارزش های دموکراتیک، که همواره شعارش را میدهد تبعیت کند وصندوق رای؛ با هرنفر یک رای، ملاک قرار گیرد.متاسفانه غرب به این شعارها پای بند نبوده وهمواره نگاهی دوگانه داشته است. که نمونه آن درمنطقه خاورمیانه فراوان است.دولت منتخب اوکراین پس ازاعتراضات اخیرطی قرادادی با طرف های دیگر تعدیل قدرت ریاست جمهوری را پذیرفت ومقررشد که انتخابات زودهنگام نیز برگزارشود.روز جمعه2اسفند توافق بین دو طرف امضا شدو روزشنبه توسط مخالفین نقض شد وساختمان ریاست جمهوری اشغال شد و بحران را عمیق ترکرد.بنابراین اگرغرب واقعا میخواهد اوکراین تجزیه نشود و روسیه نیز بهانه ای برای دخالت نداشته باشد بازگشت به توافق انجام شده بهترین سناریواست.به نظرمیرسد اگراین راه حل ملاک قرار نگیرد و غرب بر خواسته های غیر دموکراتیک خود اصراربورزد تجزیه اوکراین حتمی اس
* عضو هیات علمی دانشگاه بو علی سینا
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
قتصادی خود را می خواهد از طريق جنگ چاره کند و هدفش تضعيف اروپا که رقيب صنعتی و اقتصادی است و همچنين خاور ميانه به 80 سال پيش بر گرداند و زير بنای آن کشور هارا مانند عراق وليبی به نابودی به کشا ند که به تواند تربيت شدگان صهيون صفت را به حاکميت برساند و آنان از بکارگيری سلاحها نا متعارف ممکن است ا ستفاده کند چون از جنايت ابا ندارند، اينها معتقد به آگاهی و دمکراسی نيستند وبمبها دمکراسی به همرا ندارد بلکه انسان را به طرف توحش سوق می دهد تا استسمار بيشتر نصيبشان شود .