کد خبر: ۱۹۳۰۵۳
تعداد نظرات: ۱۹ نظر
تاریخ انتشار:
یادداشت دوستانۀ جاش فتال در لس آنجلس تایمز؛

ایرانی که من دیدم... 781 روز در زندان اوین

توافق دائمی که توانایی های هسته ای ایران را در ازای لغو تحریم ها محدود می کند، زندگی اقوام مرا در اسرائیل امن تر می کند، زندگی خانواده ام را در ایالات متحده نیز امن تر می کند و موضع ایرانیان شجاعی -که در دالان تاریک زندان اوین ملاقات می کردم- را نیز تقویت می کند تا با قدرت بیشتری برای استقرار دمکراسی در کشورشان تلاش کنند.
گروه بین الملل، صبح روز حضورم در دادگاه انقلاب ایران که در آن من به خاطر اتهام ساختگی جاسوسی به اعدام محکوم شدم، از فضای خارج از پنجره زندان شعار "مرگ بر امریکا" شنیدم. این شعار کلیشه ای که نماد ایران اسلامیست، کاملاً با آن چه که در بند209 شنیده بودم فرق داشت، بند تیره و تار زندان اوین که زندانیان سیاسی در آن جا بدون هیچ اتهامی مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار می گیرند. من و دوست و هم سلولیم شین باوئر، به خاطر آمریکایی بودن از ارتباط با زندانیان ایرانی درطول مدت حبس محروم بودیم. اما با این حال بارها و بارها، آن ها شجاعت آن را یافتند تا این قانون را به مبارزه بطلبند  و روحیۀ ما را شاد کنند

به گزارش بولتن نیوز به نقل از لس آنجلس تایمز، وقتی غرق در این تنهایی و پوچی زیر لب آوازی سرمی دادم، یک نفر از سلول مجاور به دیوار می کوبید و ندای همدلی اش را بگوش من می رساند. بعد ضربه ای دیگر، بعد زمزمه ای از راهرو و کلماتی تسکین دهنده به زبان انگلیسی که: "ما دوست داریم شما آزاد شوید!" زندانیان آب نبات هایی را در حمام پنهان می کردند تا ما آن ها را پیدا کنیم و من محبت آن ها را با مخفی کردن شکلات هایی که بازجوها اجازۀ داشتن آن ها را به ما می دادند، جبران می کردم. شکلات ها را داخل دوش پنهان می کردم تا هم بندی هایم آن ها را پیدا کنند


طی 781 روز بازداشت من، این احساس عمیق همبستگی من با این ایرانیان روز به روز بیشتر شد. من به طور اتفاقی در تابستان سال 2009 وارد زندان اوین شدم
.در آن زمان شین و دوست دخترش، سارا شورد، در دمشق زندگی می کردند و من پس از اتمام بورس آموزش بین المللی برای دیدن آن ها رفته بودم .ایدۀ فرار از شلوغی دمشق و سفر به کوهستان آرام کردستان عراق به ذهن همه ما خطور کرد. بی خبر از اینکه کوهنوردی سادۀ ما، ما را به مرز بی نام و نشان ایران می کشاند و ماموران مرزی ما را بازداشت می کنند .سارا مدت 14ماه زندانی شد. شین و من تا سپتامبر 2011 یک سال دیگر هم در حبس بودیم. اسارت ما از بحران گروگان گیری ایران بیشتر طول کشید.

در هفته های قبل از دستگیری ما، میلیون ها ایرانی به خیابان های تهران ریخته بودند تا خشم خود را نسبت به تقلب در انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور نشان دهند .این بزرگترین اعتراض مردمی از زمان انقلاب اسلامی سال 1979 در ایران بوده است و بسیاری از زندانیان همبند من در زندان اوین در جریان همین تظاهرات دستگیر شده بودند. فعالانی که در اوین زندانی شده بودند، شکنجه می شدند و در برخی موارد، به دلیل پیگیری حقوق اساسی بشر کشته شده بودند .با این حال آن ها وضعیت خود را مفید می دانستند. زیرا یکی از زندانیان مخفیانه در راهرو زمزمه می کرد: "بودن در زندان راهی برای رسیدن به دموکراسی است."

جنبش موسوم به سبز که این زندانیان در آن فعال بودند به آن سادگی که حکومت مایل بود و انتظار داشت از بین نرفت. گرچه تظاهرات مردمی سرکوب شد، نارضایتی ها به خاطر مسائل داخلی، از جمله مشکلات اقتصادی و محدودیت های آزادی های فردی، به قوت خود باقی مانده بود و عامل مهمی در پیروزی حسن روحانی اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته شد.


این واقعیت که نهاد روحانیت در ایران به روحانی اجازه داده تا بر مسند ادارۀ کشور بنشیند و باب تعامل با را باز کند، نتیجۀ همین فشار داخلی برای تغییر بود.
انتخاب او بیشتر مرهون زندانیان بند 209 و میلیون ها ایرانی است که پذیرش وضع موجود را به تحمل تحریم های اقتصادی ترجیح دادند.

مادر
م در نامه ای که در زمان حبس من برایم نوشته بود، ابراز امیدواری کرده بود که شاید مشکلی که برای من پی آمده منجر به تغییر اساسی در روابط دیپلماتیک میان ایالات متحده و ایران شود. من خوشحال بودم و این ایده را که زندانی شدن من شاید نتیجه ای سودمند داشته باشد می پسندیدم . به نظر من، زندگی حول و حوش تلاش ها دو دوزه بازی ها می چرخد. اما مادرم به طرزی علاج ناپذیر خوش بین است؛ مثل مواقعی که با اطمینان در نامه هایش به من امید می داد که "به زودی آزاد می شوم."
 

با این حال رویای مادرم چندان دور از واقعیت نبود و 9 ماه پس بازداشت من، بازجویان مرا چشم بسته به ملاقات مردی بردند که او را به طرز مرموزی "دیپلمات خارجی منطقه
" معرفی می کردند. سالم اسماعیلیه، تاجری اهل عمان و نمایندۀ سلطان قابوس بن سعیدف در دفتر زندان منتظر من، سارا و شین بود.  او ما در ردای بلند خود در آغوش گرفت، خود را معرفی کرد و من هنوز هم بوی خوش صندل چوبی او را به خاطر می آورم.  او به ما ساعت های مچی گران قیمتی هدیه داد و گفت که ماموریت او این است که میان ایالات متحده و ایران میانجیگری کند و در مورد آزادی ما مذاکره کند.

بیش از 1سال طول کشید تا توانست ما را آزاد کند و سالم به آغوش خانواده های مان در مسقط برساند. آسوشیتدپرس گزارش کرده که میانجیگری عمان منجر به مذاکرات مستقیم بین مقامات آمریکایی و ایرانی شد و راه را برای توافق موقت در ماه نوامبر گذشته مبنی بر مسدود کردن بخش هایی از برنامه هسته ای ایران در ازای کاهش بعضی تحریم های اقتصادی هموار کرد.

اکنون که ادامۀ مذاکرات بین ایران و 6قدرت جهانی برای رسیدن به پیمان دائم این هفته از سرگرفته می شود، بعضی صداها در کنگره و برخی حامیان اسرائیل، همچنان علیه تعامل با ایران هشدار می دهند و برای اعمال تحریم های بیشتر و سخت تر فشار می آورند
.ایرانی که من با چشم های بسته می دیدم و صدای زمزمه های حمایتی زندانیانش را در راهروی زندان می شنیدم و طعم آب نبات های شیرینش را که هم بندی های ایرانیم برایم در گوشه و کنار پنهان می کردند، می چشیدم؛ مرا متقاعد می کند که این موضع گیری در قبال این کشور غلط است.



اکنون زمان مناسبی برای پایان دادن به خصومت های متقابل است
.توافق دائمی که توانایی های هسته ای ایران را در ازای لغو تحریم ها محدود می کند، زندگی اقوام مرا در اسرائیل امن تر می کند، زندگی خانواده ام را در ایالات متحده نیز امن تر می کند و موضع ایرانیان شجاعی -که در دالان تاریک زندان اوین ملاقات می کردم- را نیز تقویت می کند تا با قدرت بیشتری برای استقرار دمکراسی در کشورشان تلاش کنند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱۹
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۳
محسن
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۴۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۶
16
33
ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستمکاری بود بر گوسفندان
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۹:۴۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۶
ادب مرد به زدولت اوست
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۴۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۶
3
6
چه جالب!!
این زندانی ها را برده بودن قاطی زندانیان سیاسی؟؟؟
امیر
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۳۹ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۶
6
23
همیشه همینطور است
دست محبت انسان های بزرگوار
با نیش مردمان پست گزیده می شود
دنیای آلوده از بوق های امپریالیسم چنان سرگرم و بیخبر است که باور کند هر چرندی را جای تعجبی نیست
اما دل حلاج از خودی هایی مثل شبلی خون است ...
حرفه اي
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۲۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
0
0
((ایدۀ فرار از شلوغی دمشق و سفر به کوهستان آرام کردستان عراق به ذهن همه ما خطور کرد. بی خبر از اینکه کوهنوردی سادۀ ما، ما را به مرز بی نام و نشان ایران می کشاند و ماموران مرزی ما را بازداشت می کنند.))
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۴۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
0
1
وقتی با این همه سر و صدا خبر دستگیری چندتا جاسوس رو اعلام می کنند بعد با کت و شلوار هاکوپیان از اونها بدرقه می کنند همین میشه دیگه
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۵۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
5
10
حالا هرکه ندونه خودت که میدونی جاسوس بودی شیطون بلا!؟
بيدار
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
18
20
جالبه چه مكانهايي واسه گردش انتخاب كردند!! اول سوريه دوم عراق و ايران. نگو كه همه اينها اتفاقي بوده اونم در زماني كه فتنه گران كشور و بهم ريخته بودن
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
در کوههای کردستان چه چیزی پیدا میشود که از آسمان و با دوربین قابل دیدن نیست و برای دیدن و یافتن آن باید سه جوان بی تجربه، بی دست و پا و البته «تابلو» را به این منطقه برای جاسوسی بفرستند؟!
...
دوست عزیز، کمی تئوری توطئه را کنار بگذارید، اول به چهره این سه جوان ماجراجو نگاه کنید. سپس به دل خود مراجعه کرده و بگویید، آیا به نظر جاسوس هستند؟
قبول کنیم که این سه نفر بیگناه بودند. تنها در زمان اشتباهی در جای اشتباهی بودند و وجه الضمان معامله های پشت پرده سیاستمداران ایرانی و امریکایی شدند.
amir
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
اینهاییکه منفی دادند یا نفهمیدند یا ....
علی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
9
16
متأسفم برای هموطنانی که ناز آمریکایی ها را می کشند. امیدوارم آنهایی که در خواب غفلت هستند بیدار شوند. و ببینند که آمریکایی ها قابل اعتماد نیستند.
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
علت اینکه ازدوستان شما خلاف ، اختلاس ، دروغگوئی و........... زیاد دیدن
پیروز
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
4
4
خوبی، دیگه از حد بگذشت و نادان خیال بد کرد...
فکر بقیه‌ش باشید.
پوریا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۴۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
5
11
ببخشید متوجه نشدم این یادداشت (داستان) الان دوستانه بود:
-شکنجه و .....
احمد رضا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
7
3
ممنونم که بخشهایی از این خاطرات را منصفانه و بدون تحلیل تفسیر، منتشر کردید.
پاسخ ها
امیر
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
هنوز نمیدانید ! تو چه مملکتی زندگی می کنیم
آزادی تا چه اندازه داریم و متاسفانه سوء استفاده از آن چقدر است ......
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۲۹ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
1
3
منظور بولتن از این م.......
مدیر پایگاه چرا ما نمی توانیم احترام وادب را در کلاممان رعایت کنیم ،همین پیام اگر با احترام بیان شده بود هم قابل انتشار بود و هم ما می توانستیم به آن پاسخ بدهیم .
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۱:۲۹ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
بولتن توخودت آخر ادب هستی
Ali
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۴۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۸
2
5
میلیون ها ایرانی به خیابان های تهران ریخته بودند تا خشم خود را نسبت به تقلب در انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کجا میلیون ایرانی توی خیابان بودند ما ندیدیم ؟
خوب همه میدونن چه کسانی به انتخاب محدود احمدی نژاد برچسب تقلب چسباندند ؟ خودتون دیدید اونها خیانتکارانی
بیش نبودند و همچنان دربندند و چقدر امریکا از اونها طرفداری کرد عجیب بود!

بهترین دوران ریاست جمهوری پیشین بود

اونقدر غربیها خورد و کوچک شده بودند که مجبور شدن کشورمون رو تحت شدید ترین تحریمها قرار بدن مخصوصا بخاطر پیشرفت چشمگیر در انرژی هسته ای

و چقدر پس رفت کردیم و کوچک شدیم و بهمان خندیدن در ریاست جمهوری فعلی !
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین