او این روزها شبیه بازیکن فوتبالی است که نتوانسته در پست تخصصی خود خوش نشان دهد و موفق باشد پس برای فرار از پاسخگویی، به سراغ حاشیه ها می رود.
به گزارش بولتن نیوز، رسانه ایران نوشت:پرده اول"شما
هيچ پيشنهاد به حقي را هم برنميتابيد چه رسد به اعتراض يا حتي مخالفت با
شما!"؛ این، اظهارنظری است از "نادر بکایی" در دی ماه سال ۸۶ خطاب به محمد
نوری زاد که گفته شد در پروژه مجموعه تلویزیونی "چهل سرباز" به عنوان عکاس
با آقای نوری زاد همکاری داشته است. اظهارنظری که در سال ۸۶ همزمان با
پايان سريال تلويزيوني چهل سرباز درباره پشت پرده این سریال و كارگردان آن
مطرح شد. سریالی که گفته شده بود در پاسخ به فیلم "۳۰۰" ساخته شده بود اما
نتواست رغبت مخاطب ایرانی به سمت خود به دست آورد.
آقای بکایی خطاب
به محمد نوری زاد، نویسنده و کارگردان چهل سرباز این طور نوشت: شما هيچ
پيشنهاد به حقي را هم برنميتابيد، چه رسد به اعتراض يا حتي مخالفت با شما!
البته رفتارغير حرفه اي شما با همکارانتان مثل حاج نادر طالبزاده که هيچ
کاري به کار شما نداشته و مشغول به ساخت فيلم مسيح خودش بود. زماني هم که
کم آورديد از مقام معظم رهبري خرج کرديد! به همه بد و بيراه گفتيد، ريا
کرديد از دوستان نامريي خود ياري گرفتيد و تاختيد!"
این اظهارات در
آن زمان، مصادف بود با بالا گرفتن انتقادهای کارشناسان درباره سریال چهل
سرباز؛ اینکه هزینه زیادی صرف آن شده اما به هیچ وجه نتوانسته در جذب مخاطب
موثر باشد.
در همان زمان سایت
تابناک در نقدی بر
سریال چهل سرباز نوشت که این سریال آنچنان ضعيف ظاهر شده كه با وجود هزينه
هاي گزاف ميلياردي، به سرعت به يكي از كمبيننده ترين سريالهاي سيما
بدل گشته است. همچنین گفته شد که پردازش و بازي سازی های ضعيف، اين سريال
پرهزينه تاريخی را به يك تئاتر تلويزيونی تقليل داده است.
همین
اظهارات و انتقادها موجب شد تا توجه رسانه ها در آن زمان به محمد نوری زاد،
رانت های دولتی وی و البته موسسه شهید آوینی جلب شود. هزینه سه میلیاردی
ساخت "چهل سرباز" مورد سوال قرار گرفت. از فیلم "انتظار" و هزینه ۳۰۰
میلیونی آن سوال شد و اینکه چرا این فیلم در گیشه فقط ۶۵ هزار تومان فروش
داشت. از پروژه چند میلیاردی فیلم "میرقباد" هم سخن به میان آمده بود؛ بی
که پاسخی ارائه گردد.
آقای بکایی از کارگردان چهل سرباز پرسیده بود:
"يادتان هست زماني که رضا برجي کليد ساخت سريالتان (چهل سرباز) را ميزد،
شما استاد سخنسرايي و مخ زني چه جملاتي را شکلات پيچ تحويل مدعوين
ميداديد؟... برادر عزيز، حرف از سه ميليارد تومان پول ناقابل بيتالمال
است که اين شاهکار شما، ساخته و پرداخته شده از همين پول است. حتما يادتان
است چهار سال پيش حقوق پنج ميليونيتان با خدمات ويژه! و يا حتما سفره دويست
نفري ناهار ماه رمضان را در خجير از ياد نبردهايد!"
اظهارات آقای
بکایی به همین چند پروژه ختم نشده بود. او به آقای نوری زاد نوشته بود که
"وقتي ميديدم چه جوان هاي هنرمند و متعهدي براي ساخت يک فيلم مستند با
هزينه ۲ ميليون تومان در به در دنبال تهيه کننده ميگردند و يا در موسسه
شهيد آويني مستندي را ساختهاند و جهت تسويه حساب براي اين چندر غاز خواهر و
مادر طرف را به پيش چشمش مي آورند و شما با چرب زباني چه حاشيه امني براي
خود ساختهايد و چه آسان با الفاظ شيرينتان! کام اين عزيزان را تلختر
ميکنيد. تازه اين دوستان هنردوست! موسسه شهيد آويني به توصيه جنابعالي به
اين هم راضي نشدند و از اين گنجينه نفيس جنابعالي با هزينه ۱۲۰ ميليون
توماني سه فيلم سينمايي هم استخراج کردند و به جشنواره فيلم فجر روانه
کردند! اما اگر يادتان باشد دو فيلم از سه فيلم شاهکار جنابعالي به علت
هزار عيب و نقص از راهيابي به جشنواره بازماندند و حضرتعالي چه قشقرقي به
راه انداختيد و با همين شانتاژها و نظر لطف عزيزان فيلم "شاهزاده ايراني"
شما براي اولين بار در تاريخ جشنواره فيلم فجر موفق به دريافت جايزه فيلم
دوم شد."
|
پرده دوم
محمد
نوری زاد؛ کارگردان، فیلمنامه نویس و روزنامه نگار. ۶۱ ساله و متولد
روستایی در شهریار. کارگردان مجموعه تلویزیونی "چهل سرباز" و فیلم "پرچم
های قلعه کاوه" که به جهت اینکه این دو از آخرین ساخته های وی است شاید در
ذهن بیشتر مانده باشند. در روزنامه کیهان هم می نوشت.
آقای نوری
زاد این روزها بی آنکه جوابگوی عملکرد گذشته اش باشد، تیغ برکشیده و انتقاد
می کند و اعتراض، که بیشتر به لجاجت های کودکانه شبیه است تا نقدهای
کارشناسانه و اصلاح طلبانه. او انتقاد می کند و اعتراض می کند اما اعتراض
هایی که به جای گره گشایی از کار مردم، گره می افزاید. او این روزها به جای
استفاده از موقعیت های شکل گرفته در بازتر شدن فضای رسانه ای کشور، سیخی
به دست گرفته درون همین روزنه های فعلی می کند تا شاید سایر روزنامه نگاران
را از آن محروم کند. پای در "سفر صلح و دوستی" گذاشته تا دشمنی ها را جمع
آوری کند. به سراغ وزیر کابینه هم که می رود برای گره گشایی نیست تا گفتگو
کند و راه حل نشان دهد بلکه به استعاره، لجاجت خود را نمایش می دهد. اتفاقی
که طبیعتا سبب می شود وزیر تازه نفس نیز دیگر به او و امثال او روی خوش
نشان ندهد و همه را با یک چوب براند؛ اتفاقی که اگر رخ دهد مسلما مسئولیتش
با آقای نوری زاد خواهد بود و باید او را مقصر دانست.
محمد نوری
زاد این روزها می گوید سرخورده از عملکرد گذشته اش است؛ حرفی که البته
بیشتر به یک فرافکنی شبیه است؛ راهی برای فرار از جوابگویی در برابر هزینه
هایی میلیاردی که او بر مردم تحمیل کرده است.
ادبیات او ظاهری خوش نما از ژورنالیسم دارد اما گره گشایی روزنامه نگاری را ندارد.
او
این روزها شبیه بازیکن فوتبالی است که نتوانسته در پست تخصصی خود خوش نشان
دهد و موفق باشد پس برای فرار از پاسخگویی، به سراغ حاشیه ها می رود.
با
این حال پرداختن بیشتر به اینکه این روزها آقای نوری زاد در سفر است یا در
فرار، بماند. نکته این جا است که آقای نوری زاد سال ها در پست تخصصی خود
در جایگاهی فرهنگی نه تنها نتوانسته گرهی از مشکلات فرهنگی مردم برطرف کند
بلکه با تولید آثاری به شدت ضعیف، هویت ایرانی ها را نیز در آثار خود به
باد داده بود. چنانچه سایت ها در همان سال ۸۶ درباره چهل سرباز نوشتند: "تا
كي بايد با كمتوجهي به هويت ايراني و اسلامي و يا پرداختن بيش از حد ضعيف
نظير اين سريال پرهزينه كه ساخت آن پنج سال وقت گرفته، عمل كنيم و آيا اين
بار نيز بايد شاهد توهينهاي احتمالي فيلم سينمايي شاهزاده ايراني به
فرهنگ كشورمان باشيم؟"
با توجه به این موارد پرسش این است که چرا باید به حرف های غیرتخصصی این بازیکن در سایر نقاط این زمین فوتبال توجه کنیم؟