گروه فرهنگ و هنر: متأسفانه گویا در این سرزمین همواره رسم بر این است که اهالی فرهنگ، هیچگاه مورد توجه دولتمردان و سیاسیون قرار نگیرند و به همین دلیل «فرهنگ» در همه دولت ها مظلوم بوده است!
به گزارش بولتن نیوز، با رجوعی به زندگی اهالی فرهنگ و هنر می توان دریافت که بسیاری از آنها به لحاظ مالی در مضیقه بوده و حتی از ابتدایی ترین امکانات نیز محروم بوده اند.
اما هر چقدر که زندگی بر اهل فرهنگ سخت است، در عوض، هنرمندان و ورزشکاران از بیشترین حجم امکانات و درآمدها و حتی رانت ها برخوردار بوده اند. به طوری که با اندک جستجو و مطالعه می توان فهمید که سالانه میلیاردها تومان به جیب این حضرات ریخته می شود و تازه باز هم دو قورت و نیم شان باقی است!
برای مثال، می توانیم تنها نیم نگاهی به تفاوت زندگی و امکانات مالی «سید محمود گلابدره ای»، هنرمند و نویسنده پر آوازه، و «حمید سوریان»، کشتی گیر کشورمان داشته باشیم.
گلابدره ای نویسنده ای است که از او بیش از 30 کتاب منتشر شده است که بسیاری از آنها دارای تأثیرات اجتماعی زیادی بوده اند. با این حال وی به لحاظ مالی در بدترین شرایط قرار داشت.
محمود گلابدرهای زندگی پر فرازو نشیبی را پشت سر گذاشت، این فراز و نشیب هم صرفا به معنای گذراندن روزگاری سخت نبود، هرچند که از عمر هفتاد سه ساله، لااقل یک سوم آن را به سختی روزگار گذراند، سختی از نوع خانه بدوشی با جیب خالی یا روزگار گذراندن در خانههای اجارهای بدون امکانات اولیه زندگی و با درآمدی ناچیز از راه نوشتن (درآمد نوشتن هم که اگر کاسب نباشی! در این دیار همواره ناچیز است)، چند سالی هم ماشین فولکس استیشنش برای او هم خانه بوده و هم ماشین.
خانه محقر سید محمود گلابدره ای
او که سالها در سفر بود و حاصل آنها را در کتاب های خود منتشر کرد، در سالهایی که زمزمه اصلاحات درگرفته بود، به کشور بازگشت با پنج هزار دلار امریکایی در جیب، که همان ابتدا دوستی تمام سرمایه او را از چنگش در آورد و در طول سالهای بعد جوری به او برگرداند که اصلا به چشمش نیامد و تنها توانسته با فعالیتهای جسته گریخته قلمیاش در این دوره به سختی گذران زندگی کند.
مدتی در یک فولکس استیشن که هم خانهاش بود و هم ماشینش و بعد هم با اجاره نشینی و یک زندگی بسیار ساده و محقر. هنگام درگیری با بیماری هم از عهده هزینههای بیمارستانش به سختی برآمده آن هم با کمک های ارشاد که در چنین مواقعی و برای چنین آدمهایی کار مهمی محسوب نمیشود!
دست آورد قریب به پنجاه سال قلم زدن و زیستن با ادبیات برای او یک زندگی دشوار بوده و کتابهایی که یکی از دوستان نزدیکش (علی خلیلی) را متولی انتشار آن کرده؛ یک رزمنده جانباز، حال اینکه در این عمر هفتاد و سه ساله چگونه یک رزمنده و جانباز میشود معتمد محمود گلابدرهای تا عزیز ترین یادگارهایش را به او بسپارد، خود حکایتی ست در خور توجه.
سهراب حاجی از دوستان گلابدرهای در مراسم تشیع جنازه این نویسنده خبر از نامه ای داد که گلابدره ای در سال 86 به وزیر مسکن دولت وقت نوشته بود. متن نامه بدین شرح بود:
باسلام خدمت مقام محترم وزیر مسکن و شهرسازی
جناب آقای سعیدی کیا
بنده سید محمود قادر گلابدرهای نویسنده 70 ساله که 33 کتاب، 5 تا قبل و 28 تا بعد ازانقلاب و لحظههای انقلاب یک سال 58 و 4 تا رمان سال60، یک سال در جبهه ها در کانون پرورش چاپ و دو ساعت از زندگیام در غبار دارآباد و صدها بار پخش و مقام معظم رهبری و رئیس صدا و سیما دیده و مرا خواست و از سال 82 تا حالا 5 بار خانه رهن کرده و ساکن شدهام و در خدمت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بوده و هستم و حالا صاحبخانه بعد از یکسال گفته قرارداد فسخ و باید جا عوض کنم. 10 میلیون رهن از دو میلیون شروع شده و حالا صاحبخانه میگوید 20 میلیون و من گیر کرده ام که چه بکنم و پول ندارم و جا ندارم و تنها درآمدم همین 90 هزارتومان کمک به پیشکسوتان است که ارشاد محبت میکند و من با 90 هزار تومان میتوانم و میخواهم و میزیم و مینویسم. کمک کنید اگر امکان دارد به خاطر خدا.
مقام معظم رهبری فرمودند؛ به شما بگوییم جایی به من حقیر بدهند تا بنشینم و بنویسم. خدا عوضش را به شما بدهد.
سیّدمحمود قادر گلابدرهای
13/5/86
***
از سویی دیگر، اما حمید سوریان پس از قهرمانی و کسب عنوان جهانی در کشتی، فقط در یک فقره از اهدایی های دولتی، مجوزی در اختیار او قرار می گیرد که برای واردات ماشین و استفاده از سهمیه خاص گمرکی مبلغ 8 میلیارد تومان در یک بازه زمانی شش ماهه نصیب وی می شود!
به راستی فرق محمود گلابدره ای ادیب توانمند کشورمان که افتخارات فراوانی در زمینه ادبیات ملی کشور و توسعه فرهنگ فارسی زبانان داشته است با آقای حمید سوریان در چیست؟ چگونه است که حمید سوریان با اخذ مجوزهای گمرکی و استفاده از معافیت های خاص در یک بازه زمانی کوتاه صاحب میلیاردها تومان پول می شود اما هیچکس به گلابدره ای که به نحوی تاریخ انقلاب ایران را نگاشته است و البته امثال او که در فرهنگ ادبیات ایران کم نیستند این امکانات داده نمی شود؟
اگر بحث کمبود منابع مالی برای تقدیر از بزرگان مطرح است چگونه است که این منابع به یکباره با 8 میلیارد تومان معافیت های گمرکی در اختیار یک شخص قرار می گیرد اما نویسندگان و تاریخ نگارانمان بایستی در فقر کامل و در ناتوانی مالی جان به جان آفرین تسلیم کنند؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
یعنی این رانت فقط در ایران شامل سوریان شد وبس ؟یا شما ماموریت خراب کردن سوریان را دارید
قرار بر اين است و گرنه به دستور رهبري براي گلابدره اي ذره اي احترام مي گذاشتند.
متاسفانه در این کشور بهایی به علم داده نمیشود کسانی که جوانیشان را با بی خوابی ها و تلاش سپری کردند تا علم آموزند و برای کشورشان افتخار بیافرینند در نظر آقایان به حساب نمی ایند فقط بعد از فوتشان میشوند بزرگمرد و دانشمند و سرمایه ملی ولی کاش کمی هم به آنان در زمان بودنشان رسیدگی نمایید.
به امید ایرانی اسلامی و متعالی
هر بلا و هر سختی و تبعیض و....،عقلانیت اکثر مردم دست در نقشه ان دارن
اما واقعیت اینه که همیشه قشر هنرمند در مضیقه های مالی بودند... این واقعیت در تاریخ وجود داشته و جز معدود هنرمندانی که به مدح پادشاهان و حکومت ها میپرداختن همیشه در فقر زندگی کردن... هنر در ایران چیزی هست که باید عاشقش باشی تا بتونی دنبالش کنی باید خیلی از جیب خودت بذاری تا شاید بتونی پولی ازش در بیاری... خود بنده وقتی برای چاپ کتاب اقدام کردم بخاطر اینکه هیچوقت نتونستم خودمو راضی به مدح کسی کنم موفق نشدم و اگر هم موفق میشدم باید میتونستم از پس هزینه ی چندین میلیونی (اون زمان 4 میلیون پول نقد و 10 میلیون چک) بر میومدم ... ......
عدالت اجتماعی یا
عدالت اشتباهی؟
عدالت اجتماعی یا
عدالت اشتباهی؟
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس
بخشی از نظر من که سانسور کردی صرفا در مورد مسائل مالی موجود در ورزش ایران بوده...متاسفم...
سوریان همین الان بره هر کشوری بهترین امکانات رو بهش میدن .کمترین چیزی که میتونستن بهش بده همین بوده .اینکه عده ای در این مملکت وضعیت مناسب ندارن دلیل نمیشه اینجور به مفاخر دیگه حمله کنید .سوریان فوق العاده با اخلاق هست .چطور فوتبالیست های بی اخلاق رو نمیبینین؟؟؟؟؟؟؟
پول بیت المال است
پول بیت المال است
پول بیت المال است
درک میکنم بولتن جان... خانه از پای بست ویران است!