شوق عجیبی بین بچهها ایجاد شده بود که تا به امروز دیگر این شوق را در صورت هیچ یک از کسانی که در آن دیدار حضور داشتند، ندیدم. هر کس دوست داشت زودتر نزد امام (ره) برسد و ابراز ارادت کند؛ به همین دلیل بعضی از بچهها با کفش وارد اتاق ایشان شدند که البته خیلی زود متوجه شدند و برگشتند و کفشهایشان را در آوردند.
بولتن نیوز/ گروه ورزش: گفتگو: سیده الهام جوادی- صبح روز شانزدهم اسفندماه سال 1360 یک روز خاص در زندگی تعدادی از فوتبالیستهای این مملکت است؛ روزی که اعضای تیمهای فوتبال منتخب تهران که قهرمان جام قائد اعظم پاکستان شدهبودند و شماری از بازیکنان تیمهای پرسپولیس، شاهین و استقلال با حضرت امام (ره) در جماران دیدار کردند. در این دیدار که در فضایی صمیمی برگزار شد بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی توصیههایی را خطاب به ورزشکاران بیان کردند. در این دیدار فوتبالیستهای حاضر در جلسه فرصت راغنیمت شمردند و با امام (ره) خارج از تشریفات صحبت کردند. اگر چه از این دیدار حدود 32 سال میگذرد، هنوز خاطراتش برای افرادی که در آن حضور داشتند جز خاطرات شیرین زندگیشان است.
كاظم رحیمی، جمشید آبیاری، مهدی دینورزاده، علی حیدری، نادر فریادشیران، امیر خانی، عباس موسیوند، محمود حقیقیان و امیر مرزوقی، سعید مراغهچیان، ناصر محمدخانی، كامل انجینی و منوچهر طاهرخانی، علی پروین، محمود خوردبین، محمد مایلیكهن، محمد دادكان، مجید سبزی، ضیاء عربشاهی، مهدی غفاری، ابراهیم كیانطهماسبی، عباس كارگر ، غلامرضا فتحآبادی و محمد پنجعلی موفق به دیدار امام در اسفند سال 60 شدند. محمد پنجعلی، یکی از حاضران آن جلسه تاریخی، خاطراتش را از این دیدار در گفتوگو با « شما» بیان کرد.
اسفند سال 1360 شما را به یاد چه اتفاقی میاندازد؟
مگر میشود این روز را فراموش کرد؟ در این روز به اتفاق تعدادی از فوتبالیستها به دیدن امام(ره) رفتیم.
دیداری که فقط یک بار انجام شد.
دقیقا. این هم از خوشبختی ما بود که موفق شدیم به دیدن امام (ره) برویم.
چه زمانی مطلع شدید قرار است به دیدن امام(ره) بروید؟
چند روز پیش به من گفته بودند که قرار است در این روز به دیدن امام (ره) برویم.
یادت هست وقتی این خبر را دادند چه واکنشی از نشان دادی؟
راستش اولش باورم نشد اما بعد از چند دقیقه که به قول معروف از شوک خارج شدم نمیدانستم از فرط خوشحالی باید چه کار کنم. یادم میآید خیلی هیجانزده شده بودم؛ به هر حال دیدن امام (ره) سعادتی بود که نصیب هر کسی نمیشد.
آن هم دیدار در اتاق شخصی امام (ره)؟
البته اول قرار نبود این دیدار در اتاق شخصی ایشان برگزار شود اما سرد شدن هوا باعث شد تا این دیدار به اتاق امام منتقل شود.
16 اسفند سال 60 هوا خیلی سرد بود؛ آن قدر سرد بود که آدم استخواندرد میگرفت. وقتی همه بچهها در جماران جمع شدیم ما را به حسینیه برند که در آنجا هم هوا سرد بود اما وقتی امام (ره) متوجه این موضوع شدند پیغام دادند ما را به اتاق ایشان ببرند.
بعد چه اتفاقی افتاد؟
دیدار در اتاق شخصی امام (ره) را در خواب هم نمیدیدیم اما این اتفاق داشت میافتد. این موضوع باعث شد تا بچهها خیلی هیجانزده شوند.
گویا این هیجان به حدی بود که برخی حتی یادشان رفته بود کفشهایشان را هنگام ورود به اتاق امام(ره) در بیاورند؟
شوق عجیبی بین بچهها ایجاد شده بود که تا به امروز دیگر این شوق را در صورت هیچ یک از کسانی که در آن دیدار حضور داشتند، ندیدم. هر کس دوست داشت زودتر نزد امام (ره) برسد و ابراز ارادت کند؛ به همین دلیل بعضی از بچهها با کفش وارد اتاق ایشان شدند که البته خیلی زود متوجه شدند و برگشتند و کفشهایشان را در آوردند.
عکسهایی که از این جلسه منتشر شده است این ذهنیت را به وجود آورده که دیدار، دیدار رسمی بوده است اما گویا این طور نبود؟
همین طور است. وقتی وارد اتاق شدیم امام(ره) به محافظان خود گفتند که با بچهها کاری نداشته باشند و ما را آزاد بگذارند و همین صحبت امام (ره) تا بچهها در نزدیکی امام (ره) بنشینند و خیلی راحت با ایشان صحبت کنند. البته در این دیدار خودمانی ما بیشتر شنونده حرفهای امام (ره) بودیم.
ولی تعدادی از حاضران در جلسه صحبت کردند.
بله؛ اما حرف خاصی نزدیم و بیشتر به معرفی خودمان پرداختیم.
گویا شما هم صحبت کردی؟
بله.
چه گفتی؟
خودم را معرفی کردم و بعد گفتم که به یکی از آرزوهایم رسیدم.
یادت هست واکنش امام (ره) به این صحبت تو چه بود؟
این صحنه مثل روز هنوز مقابلم قرار دارد. وقتی صحبتم تمام شد امام (ره) سرشان را تکان دادند و با تبسم خاصی تشکر کردند.
بعد از اینکه حاضران در این دیدار خود را معرفی کردند چه اتفاقی افتاد؟
این را هم بگویم اول بچهها بینظم نشسته بودند که گفتند قرار است از این جلسه فیلمبرداری شود بنابراین بچهها منظمتر دور امام نشستند و بعد امام(ره) صحبتهایشان را شروع کردند.
در این جلسه بود که امام(ره) آن جمله معروفشان که من ورزشکار نیستم اما ورزشکاران را دوست دارم را بیان کردند؟
بله تا آنجا که در خاطرم هست این جمله را ایشان در اول صحبتهایشان بیان کردند و بعد هم از ورزشکاران خواستند با رفتار خوب و پسندیده خود الگو و نمونه برای دیگران باشند.
بعد از اینکه صحبتهای امام(ره) به پایان رسید گویا نمیخواستید از اتاق بیرون بروید؟
نه این طور نبود؛ محافظان امام(ره) با توجه به پایان جلسه میخواستند ما را به بیرون هدایت کنند که خود ایشان گفت کاری با ما نداشته باشند. ما هم در کنار ایشان نشستیم و عکس یادگاری گرفتیم و روی ایشان را بوسیدیم.
کل جلسه چقدر طول کشید؟
حدود یک ساعت شاید هم کمتر اما در تمام دقایقی که مقابل امام(ره) نشسته بودیم به هیچ وجه احساس نکردیم که مقابلمان رهبر انقلاب قرار دارد؛ ایشان به گونهای برخورد کردند که ما احساس راحتی کنیم. ایشان طوری برخورد کردند که همه احساس کردیم که در برابر پدرمان نشستهایم و به حرفهایش گوش میدهیم. این برخورد از آن مرد الهی یک درس بزرگ برای همه ما بود. امام (ره) آن قدر که ما را تحویل گرفت مسئولان را تحویل نگرفته بود.
مثل اینکه مرحوم حاج احمد آقا در برپایی این جلسه نقش داشتند؟
بله، مرحوم سید احمد خمینی در بر پایی این جلسه نقش مهمی داشتند. خدا رحمتش کند علاقهمند به ورزش بود و اکثر وزرشکاران را میشناخت.
امروز که از برپایی این جلسه 32 سال میگذرد چه نکتهای برایت هنوز برجسته است؟
تمام این جلسه پر بود از نکات فراموش نشدنی؛ از برخورد گرم و صمیمانه امام (ره) با ما تا صحبتهای ایشان، اما در این میان سادهزیستی امام (ره) بزرگوار واقعا بینظیر بود. اصلا فکر نمی کردم که ایشان در اتاقی ساده زندگی کند و دیدارهایش را در آنجا بر گزار کند اما وقتی که با چشم دیدم باورم شد که مردی که در آن جایگاه قرار داشت و یکی از بزرگترین انقلابهای مردمی جهان را رهبری کرده بود یک زندگی ساده و معمولی دارد و در یک اتاق که وسائل خیلی ساده در آن وجود داشت، زندگی میکند.