گروه سیاسی، ماروین زونیس در کتاب "شکست شاهانه" خود با توجه به محور بودن شخص شاه در حکومت و نقش تعیین کنندهی تصمیمات فردی او، به بررسی روانشناسی شخصیت شاه پرداخته است. به نظر وی، محمدرضا پهلوی به دلیل نحوهی تربیت دوران کودکی و نوجوانی ناشی از تربیت او در یک محیط زنانه و سپس قرار داشتن درکنار پدری مستبد، فردی مردد و فاقد اعتماد به نفس بار آمده بود، به همین دلیل نتوانست در جریان انقلاب ایستادگی کرده و انقلاب را سرکوب نماید.
به گزارش بولتن نیوز، البته
به نظر زونیس تا زمانیکه تعدادی از عوامل وجود داشتند که به وی قدرت روانی لازم
برای کسب اعتماد به نفس ارائه میدادند مشکلی پیش نیامد اما در زمان وقوع انقلاب
اسلامی،همهی آن عوامل از دست رفته بودند. این عوامل عبارت بودند از:
1- ارنست پرن:
دوست دوران کودکی شاه و فرزند باغبان دبیرستان روزه در سویس که از مشاوران نزدیک شاه و جاسوس انگلیسیها بوده است و قبل از وقوع انقلاب اسلامی در گذشت.
2- اسداله اعلم:
دوست مادامالعمر شاه که در جریان سرکوبی قیام 15 خرداد 42 نقش اصلی داشت و سرانجام با بیماری سرطان 2 ماه قبل از آغاز انقلاب به درک واصل شد.
3- اشرف:
خواهر دو قلوی شاه که به یکی از بازیگردانهای اصلی صحنهی سیاسی ایران تبدیل شده و لقب پلنگ سیاه را به او داده بودند. زمانیکه انقلاب آغاز شد وی به دلیل فشار و اصرار شاه به سازمان ملل رفته بود.
4- اعتماد شاه به حمایت الهی ظاهری:
این اعتماد ظاهری و ساختگی برای حفظ قاطعیت وی لازم بود. او به نوعی سرطان خفیف شبکهی لنفاوی مبتلا شد. وی از سال 1353 تا 1356 این بیماری را حتی از همسرش فرح پنهان کرد و به دلیل مصرف قرصهای شدید پزشکان قدرت تصمیم گیری او کم میشد.
5- تصور شاه از پشتیبانی جدی آمریکا:
این عامل در دورهی رؤسای جمهور پیشین باعث اعتماد به نفس او میشد، با روی کار آمدن جیمی کارتر و سیاست حقوق بشر دستخوش تزلزل شد. هر چند که کارتر در سال 1987 و 9 روز پیش تظاهرات 19 دی 1356 در شهر قم در کنار شاه بود و از مسائل امینتی و منطقهای مشترک سخن گفته بود، اما شاه خود را عامل آمریکا دانسته و رؤسای جمهوری آمریکا برای او چهرهی پدر مانندی بودند که به لحاظ روانی جایگزین شده بودند.
به اعتقاد زونیس، از بین رفتن عوامل روحیه بخش به شاه باعث میشد تا وی نتواند در برابر فشارهای انقلابیون دوام بیاورد. به عبارت دیگر، زونیس روانشناسی شخص شاه را محور تحلیل خود از وقوع انقلاب قرارداده است. در حالیکه در تحلیل جامع انقلاب هم باید خصوصیات و ویژگیهای انقلابیون و هم اقدامات مختلف رژیم سیاسی مورد بررسی قرار گیرد. به عبارت دیگر، تقلیل همهی عوامل انقلاب به یک موضوع دسته دوم به نام روانشناسی نفر اول حکومت، به نوعی نادیده گرفتن سایر عوامل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... است که میتواند در بروز یک انقلاب موثر باشد.
البته درخصوص همین ریشهیابی روانشناسی بروز انقلاب هم باید گفت که در تاریخ بسیاری از جوامع، افراد دارای خصوصیات شخصی مانند شاه وجود داشتهاند اما آنها با انقلاب مواجه نشدهاند. پس باید گفت که حتی همین عامل روانشناسی مورد تأکید زونیس هم خالی از خلل نبوده و دارای نقایص درونیست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com