اصلاحطلبان يواش يواش سرخوردهتر ميشوند. در کنار اين سرخوردگي، يک اتفاق
ديگر هم ميافتد و آن رو شدن دستشان است. از اين بابت که اکنون آن روياها و
مطالباتي که در سر ميپروراندند، نميتوانند به آنها دست يابند و اين دست
نيافتن به خواستهها و آمال و آرزوها باعث ميشود که تخريبها ، تهديدات،
فشارها و
انتقادات هم بيشتر شود.
افزايش اين روند هم دليلش روشن است. رئيسجمهور آنگونه که اصلاحطلبان به
ويژه تندروهاي آن توقع داشتهاند، به خواستههاي آنها توجه نکرده است.
همين رفتار باعث خشم اصلاح طلبان شده و هر روز که ميگذرد، شاهد انتقادات بيشتر آنها عليه آقاي روحاني هستيم.
اصلاح طلبان تندرو، که از همان آغاز دولت تدبير و اميد سعي داشتند،
اصولگرايان را در مقابل دولت قرار دهند و اين طيف سياسي را يک مخالف جدي
دولت يازدهم قلمداد کنند، اکنون خود در حال تبديل شدن به يک اپوزيسيون عليه
دولت يازدهم هستند. اما آنها همچنان سياست اختلافاندازي ميان دولت و
اصولگرايان را پيگيري خواهند کرد و دست از اين رفتار خود برنخواهند داشت.
چون نياز دارند تا القاء کنند در صورت عدم موفقيت احتمالي دولت در
زمينههاي گوناگون به ويژه در زمينه مسائل هستهاي و اقتصادي، علت آن به
گردن اصولگرايان بيفتد و بر سر اين طيف سياسيآوار
شوند.
اما دولت تدبير و اميد بيش از آن که از سوي اصولگرايان مورد تهديد قرار
داشته باشد، اين اصلاحطلبان هستند که به عنوان يک تهديد جدي دولت آقاي
روحاني را هدف قرار دادهاند.
اصلاحطلبان تندرو خود را
گرانيگاه اصلي پايگاه اجتماعي روحاني ميدانند و رأيي را که او آورده به
خاطر حمايت «اصلاحطلبان وفادار به خاتمي و «عمل گرايان وفادار به هاشمي»
معرفي ميکنند.
به همين خاطر است که مطالبات و توقعات اصلاحطلبان از روحاني زياد است و
برآورده شدن اين توقعات، دارد به اين سمت و سو مي رود که آن حمايت نيمبند
اصلاحطلبان از روي دولت تدبير و اميد برداشته شود و آنگاه اين اقدام باعث
خواهد شد که پايگاه اجتماعي روحاني هم تضعيف گردد.اين نکتهاي است که
اصلاحطلبان به آن اعتقاد دارند.
يادداشت اعتراضي آقاي زيباکلام را که به خاطر داريد. يادداشت او در اعتراض
به سخنان و موضع درست و منطقي رئيسجمهور درباره حماسه ۹ دي ۱۳۸۸ بود. او
در يادداشت خود نوشته بود که «اظهارات حضرتعالي در خصوص ۹ دي بيدرنگ برصدر
رسانههاي اصولگرا نشست و همان اندازه که براي ايشان دلخواه و دلنواز بود،
کسر قابل توجهي از دلسپردگانتان را سرد و نا اميد کرد. اگر چه فهم ميتوان
کرد که دايره وسيع تلاش و تقلاهاي اصولگرايان چون نقطه در ميانشان گرفته
بود. که مصمم بودند داستان فتنه و ۹ دي را امسال هر چه باشکوه و جلالتر
برگزار کنند و حضرتعالي ناگريزانه و
ناگزير ميبايست محض خالي نبودن عريضه هم که شده نظري اظهار کنيد» و اکنون
احمدپور نجاتي در يادداشت خود در صفحه اجتماعي به گونه هشدار و تهديد
نوشته است؛ «روحاني هيچ پايگاه اجتماعي ندارد. قهرمان هستهاي هم شود، خودش
پايگاه مستقلي براي خود نميتواند ايجاد کند. روحاني تا دير نشده،
خواستههاي بدنه اصلاحطلبش را برآورده کند.»
او خواستههاي بدنه اصلاحطلب از روحاني را گرچه در يادداشت خود عنوان
نکرده اما همواره يکي از مهمترين خواستههاي آنها شکستن حصر سران فتنه يعني
موسوي و کروبي اعلام شده است. خواستهاي که، هزينه آن براي دولت بالاست و
البته به طور مستقيم هم به دولت مربوط نميشود. دليل اين خواسته، قرار دادن
دولت در مقابل نظام و حاکميت است، که البته تاکنون مسئولان دولت در اين
زمينه، هم واکنش و همپاسخهاي منطقي و درخوري را به اينگونه پرسشها
دادهاند. همين پاسخها باعث ميشود که اصلاح طلبان خشمگين شوند و در مقام
هشدار و تهديد به دولت يادآوري کنند
که، مطالبات بدنه اصلاحطلبان از دولت تدبير و اميد برآورده نشود،
اتفاقاتي خواهد افتاد.
اين اتفاقات چه خواهد بود؟ آينده نزديک نشان خواهد داد که اصلاحطلبان چه در سر ميپرورانند.