مدتی است سریالی از شبکه سوم سیما با عنوان " آوای
باران " پخش می شود . از انصاف اگر دور نشویم این سریال در این وانفسای
شبکه های سیما توانسته مخاطبین قابل قبولی از لایه های میانه جامعه را به
خود جذب کند . اگر چه هنوز در کوچه و خیابان و متاسفانه مدارس ! صحبت از
سریال های ماهواره ای " عفت " و " حریم سلطان " و " عمر گل لاله " بیش از
تمام سریال های رسانه ملی است با اینحال تا همین جا هم می توان از این
سریال به عنوان آشتی تدریجی مخاطبین با صدا و سیما تعبیر کرد . بخصوص اینکه
، این اواخر با رفتار غیر عزت مند صدا و سیما در فروش آنتن به فرو شندگان
کرم و ماکارونی ، بخش مهمی از مخاطبین از رسانه ملی روی برگردانده بودند و
به جمع 70درصد مخاطبین ماهواره !! پیوسته بودند . این مهم را به همین شکل
هم به فال نیک می گیریم اما بدون اینکه بی جهت ذوق زده شویم باید به چند
نکته بسیار مهم توجه کنیم ( لطفا این نکات را پشت سرهم و در ارتباط با هم
مطالعه فرمایید ):
1- اگر چه از قدیم گفته اند ؛ " ماهی را هر وقت از آب
بگیرید تازه است " اما این ماهی برای ما خیلی هزینه برداشته است ! اعلام
آمار مخاطبین بیش از 70 درصدی شبکه های ماهواره ای زنگ خطری بسیار جدی برای
سیاستگذاران فرهنگی کشور است . بخصوص که بخش مهمی از بیت المال در این
کشور صرف کارهای به اصطلاح فرهنگی ! می شود و یک فقره آن راه اندازی ده ها
شبکه شبیه به هم در رسانه ملی است که اگرچه هزینه های سرسام آوری را بر
مردم تحمیل می کنند اما تقریبا همه آنها یک چیز می گویند و یک چیز برای
مردم پخش می کنند . لذا به نظر می رسد اکنون کمی برای توجه به نظر و میل
مخاطب در تولید برنامه دیر شده ، بخصوص که نمی توان این میل و ذائقه را هم
اصیل پنداشت .
2- اگر فرض کنیم اینگونه سریال ها پاسخی به نیاز و ذائقه
مخاطب است و رسانه ملی قصد کرده تا به این نیاز و سلیقه مخاطبین پاسخ دهد
آنگاه نگرانی دیگری آغاز می شود و آن اینکه چه اتفاقی در این مملکت افتاده
که سبک فیلم سازی شبکه های ترکیه ای و بخصوص سینمای هندی شده سبک محبوب
جامعه و اگر اینطور است در آینده نزدیک باید آن چند بعد کوچکی را که فعلا
در این سریالهای وطنی نداریم و در سریال های ترکی و هندی داریم !! در
تولیدات آینده ببینیم ؟ شکی نیست این مسیر به آنجا ختم می شود زیرا ظاهرا
استراتژی رسانه ای ما " اثر پذیری " است نه " اثر گذاری " .
3- ما در
گذشته یک سبک فیلم سازی برای خودمان داشتیم به نام " فیلم فارسی " . از قضا
این سبک سینمای ایران همواره مورد توجه مخاطبین کشور های عربی حاشیه خلیج
فارس و کشور همسایه ترکیه نیز بود و آنها فیلم های مارا با زیر نویس های
ریز و درشت برای مردمشان پخش می کردند اما در پی تحول عظیمی که در جامعه
ایران رخ داد قرار بود تلویزیون (رسانه ملی ) و سینمای ما از فیلم فارسی
سازی و " دایی جان ناپلئون" سازی و " تلخ و شیرین " و " آقای مربوطه "
فاصله بگیرد و جای آن را فیلم ها و سریال های جذاب بر اساس تعریف هنر متعهد
با احترام به جایگاه مخاطبین فرهیخته و آگاه بگیرد که علاوه بر سرگرمی در
پی ارتقای معرفتی مخاطبین خود هم باشند . حالا چه شده که سینمای ما شده "
فیلم های سوپرمارکتی " و سریال های ما شده " فیلم هندی " ؟ چرا ما باید
سالها بی توجه به جریانات فرهنگی اطرافمان و تاثیر آنها بر جامعه مخاطبین
خودمان باشیم و حالا که ذائقه مردم در اثر برنامه های ماهواره ای اینچنین
تنزل یافته ما هم به جای اصلاح شیوه های قبلی به پیروی از این ذائقه غیر
اصیل ، " فیلم هندی ساز " شویم .
4- تاکید می کنم ، بخشی از جامعه بی شک
نیاز به فیلم هندی دارد اما نگران کننده دو چیز است ؛ یکی اینکه این بخش
از جامعه مخاطب تبدیل شود به بخش اصلی جامعه مخاطبین و دوم اینکه رسانه ملی
ما هم مخاطبین فعال و مشکل پسند را رها کند و جامعه را به سمت " عوام
گرایی " و " ساده انگاری "سوق دهد . این دو می تواند محور های تنزل ، در
آینده یک جامعه فرهنگ مدار باشد که به شدت نیازمند اصلاح " سبک زندگی " و
ارائه سبک زندگی جدید به جامعه خود و جوامع دیگری که ایران را به عنوان
الگو برگزیده اند می باشد .
آوای باران سریال نسبتا پر مخاطبی بود و
نباید از دایره انصاف دور شد که این سریال ها هم برای رسانه ملی ما لازم
است اما خدا نکند که در این سطح متوقف شویم و این ژانر عوام پسند بشود
جریان غالب و اصلی سریال سازی ما . چیزی که از ابتدا هم با بررسی سیر تولید
سریال های تلویزیونی قابل پیش بینی بود و اکنون به تدریج نهادینه شدن آن
را احساس می کنیم. البته خود این سریال هم به خودی خود از ابعاد مختلف قابل
نقد و بررسی جداگانه ای است که ما در این نوشتار در پی آن نبودیم بخصوص
پرداختن به موضوع تکدی گری سازماندهی شده در تهران بزرگ و کودکان کار و یا
رفتار اجتماعی شخصیتها و بخصوص سبک زندگی معرفی شده در سریال و حتی
الگوبرداری پررنگ نویسنده و کارگردان از قهرمانان داستانهای معروف ادبیات
نمایشی جهان که بررسی نقاط مثبت و منفی آن را به فرصتی دیگر واگذار می کنیم
.
* کارشناس رسانه
فرمودند یک فیلم که پیام دینی اجتماعی دارد از مشکلات جزئی چشم پوشی کنید .
ارزش کارهای ارزش را پایین نیاورید
موفق باشید
اما برخی موارد ایرادها زیاد واقع بینانه نیست.چراکه در عین اینکه این سریال دارای ضعفهای ساختاری فیلمنامه و کارگردانی است و همچنین با تایید حرف نگارنده تا حدودی فیلم هندی است اما پیام فرهنگی خودش رو هم داره.
دوری از مال حرام...نگاهی به زندگی متکدیان...تاثیر مال حرام در پرورش افراد و ... میتواند پیامهای این سریال باشد که بسیار گیرا هستند.
اما با این حال از سریالهای آبکی ایرانی خوشم نمی اید.
کیه؟ خیلی واسم جالبه ک اسمی ازش نیست
کسی میدونه بیوگرافیشو بگه