نویسندگان معتقدند که اگر ایران برنامه هسته ای خود را با همکاری کشورهای دیگر در زمینه تولید راکتور، برنامه های پزشکی و... گسترش دهد باعث شفافیت، اجرای پروتکل الحاقی و تقویت رابطه ایران وآمریکا برای حل مشکلات خاورمیانه خواهد شد
گروه بین الملل - زیگفرید هکرز و ویلیام پری در شهر استنفورد، کالیفرنیا در تاریخ9 ژانویۀ 2014 مقاله ای با عنوان راه ایران برای صلح هسته ای در
سایت نی تایمز نوشته اند و نکات جالبی را مطرح کرده اند و مطالعه آنها نشان می دهد که برنامه انرژی هسته ای ایران اصولا چه از نظر فناوری، گستره کار، ظرفیت تولید اورانیوم غنی شده و ... نه تنها فاصله زیادی با سلاح هسته ای دارد بلکه اصولا ساختار و امکانات این برنامه در جهت تولید سلاح هسته ای نیست و با برنامه صلح آمیز هسته ای تطابق بیشتری دارد تا برنامه نظامی...
به گزارش
بولتن نیوز، نویسندگان معتقدند که اگر ایران برنامه هسته ای خود را با همکاری کشورهای دیگر در زمینه تولید راکتور، برنامه های پزشکی و... گسترش دهد باعث شفافیت، اجرای پروتکل الحاقی و تقویت رابطه ایران وآمریکا برای حل مشکلات خاورمیانه خواهد شد
نکته قابل توجهی که نویسندگان این مقاله به آن اشاره کرده اند اثبات این موضوع است که ایران حتی اگر به دنبال غنی سازی اورانیوم برای سلاح هسته ای باشد اولا باید ظرفیت تولید را افزایش دهد و دوم و مهمتر این که این اورانیوم باید با معیارهای تسلیحاتی تطبیق داده شود و لذا ادعاهای بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی که دائم از سلاح هسته ای و بمب حرف می زنند نادرست است و از واقعیت ها کاملا به دور است زیرا اصولا ساختار برنامه هسته ای ایران فاصله زیادی با برنامه تولید سلاح هسته ای دارد و این همه شلوغ کاری، جنجال خبری و اقدامات اسرائیل و آمریکا و کشورهای غربی، کاملا نامتناسب با برنامه ایران است و حضور ایران درمذاکرات ژنو نیز کاملا اثبات می کند که ایران به دنبال برنامه صلح آمیز هسته ای است.
همچنانکه دیپلمات های ایرانی و غربی به مذاکره بر سر برنامه هسته ای ایران ادامه می دهند، جزئیات کار لحظه به لحظه سخت تر می شود و لجاجت و ابهام ، دو طرف را به بن بست باز می گرداند . اما در دراز مدت امیدهایی وجود دارد البته اگر ایران و امریکا گذشته ها را کنار بگذارند.
ایران پس از 50 سال پیگیری برنامۀ هسته ای، دستاوردهای اندکی برای عرضه دارد . این کشور تنها یک راکتور تجاری آماده برای تولید برق در بوشهر دارد که توسط روسیه نصب شده ، آنهم بی آنکه به ایران چیز زیادی در مورد فن آوری مورد نیاز برای تولید و ساخت راکتورها آموخته باشد. این کشور همچنین یک راکتور تحقیقاتی قدیمی ساخت امریکا دارد که متعلق به دهۀ 1960 و فرسوده است، و به سختی میتواند ایزوتوپ های پزشکی تولید کند.
راکتور آب سنگین اراک که مراحل ساخت و ساز را طی می کند ، و برای تولید ایزوتوپ های پزشکی ساخته شده ، نیز به صورت یک مانع عمده برسر راه مذاکرات هسته ای باقی مانده است . به نظر می رسد طراحی فعلی این راکتور بیشتر مناسب تولید پلوتونیوم است تا مناسب کاربرد های غیر نظامی ، و اگر تولید پلوتونیوم ، هدف این راکتور باشد ، تولید چنین محصولی سالها طول می کشد.
برنامۀ سانتریفوژ های اورانیوم ، که مایۀ غرور و شادی ایرانیان است ، ظرف یک سال به اندازه ای اورانیوم غنی شده تولید می کند که کنسرسیوم اروپا " "Urenco همین مقدار را ظرف حدود پنج ساعت تولید می کند. تامین سوخت اورانیوم راکتور بوشهر، به تنهایی مستلزم افزایش ده برابری ظرفیت سانتریفیوژ های ایران است . ایران هر تعداد که سانتریفیوژ نصب کند، باز هم هیچگاه نمی تواند خودکفا شود، چرا که این کشور ذخایر سنگ معدن اورانیوم کافی برای تامین یک برنامه انرژی هسته ای در مقیاس بزرگ را در اختیار ندارد. این کشور همانگونه که مجبور است اورانیوم طبیعی را برای تغذیۀ سانتریفیوژهای خود خریداری کند، می تواند خدمات غنی سازی را نیز از بازارهای جهانی تهیه و تامین کند.
تمام آنچه که امروز ایران در اختیار دارد ، ظرفیت تولید مقدار کمی سوخت راکتور و یا - اگر تمایلی به انجام اینکار داشته باشد- تولید اورانیوم غنی شده با درصد بالا به اندازۀ مصرف یک یا دو بمب در سال ( که باز هم این اورانیوم باید با معیارهای تسلیحاتی تطابق داده شود) .
در عین حال ، هزینه مستقیم پیگیری های هسته ای این کشور تاکنون بسیار گزاف بوده است و هزینه های غیر مستقیم این در شرایط انزوای سیاسی و علمی همراه با تحریم های اقتصادی ، سر به فلک می کشد . اگر هدف نهایی ایران واقعا یک برنامه انرژی هسته ای غیر نظامی و صلح آمیز باشد ، قطعا به رویکردی اساسا متفاوت نیاز دارد .
بهترین و اقتصادی ترین گزینۀ برای تهران، خروج کامل از بحث تولید چرخه سوخت هسته ای است ، اما با توجه به پافشاری ایران بر حق خود برای دستیابی به انرژی هسته ای ، این امر بعید به نظر می رسد.
گزینه دوم ایران اکتفا کردن به یک برنامه متوسط برق هسته ای با تکیه بر راکتور بوشهر و نصب یک یا دو راکتور روسی دیگر است . ایران می تواند ترتیب فعلی را با روسیه حفظ کند - یعنی مسکو سوخت هسته ای به ایران عرضه کند و سوخت مصرف شده را پس بگیرد- ایران می تواند به سادگی توسعه انرژی هسته ای بومی ، از جمله غنی سازی و دفع نهایی ضایعات سوخت مصرف شده صرفنظر کند. ایران البته نه با اعمال فشار، بلکه به خاطر منافع خود ، دست به اینکار خواهد زد.
اگر ایران بر توسعۀ یک برنامه برق هسته ای بزرگ و عمدتا بومی اصرار داشته باشد ، این امر نه از راه انزوا طلبی که تنها از طریق همکاری های بین المللی امکانپذیر خواهد بود. ایران نیز مانند کره جنوبی و ژاپن ، هرگز نمی تواند کاملا مستقل باشد زیرا از منابع اورانیوم عظیم بومی بی بهره است . چند ده سال طول می کشد تا کشورهای بدون زیرساخت های هسته ای صنعتی و نظارتی بتوانند مقادیر زیادی برق هسته ای تولید کنند و به همکاری نزدیک با تامین کنندگان هسته ای معتبر نیاز دارد.
با توجه به تجارب کشورهای دیگر ، درس بزرگی که ایران باید آموخته باشد ، این است که بهتر است بر توسعه توانایی ساخت عناصر سوخت راکتور ، قطعات رآکتور ، و مهارت ساخت نیروگاه های هسته ای تمرکز کند . ژاپن و کره جنوبی، از همین راه به فروشندگان پیشروی راکتور در جهان تبدیل شده اند . این امر می تواند نوعی انتخاب عملی و قابل احترام باشد . غنی سازی داخلی تعطیل می شود چرا که اینکار مقرون به صرفه نیست . و ایران از باز فرآوری سوخت مصرف شده خودداری می کند زیرا اینکار برایش مقرون به صرفه نیست .
این راه حلی است که، بهترین فرصت را برای توسعه فنی و صنعتی با بیشترین منافع اقتصادی و کم ترین خطر گسترش سلاح های هسته ای ، برای ایران فراهم می کند.
ایران ، هنوز هم می تواند با ایجاد تغییرات فنی در راکتور اراک ، خطر گسترش سلاح های هسته را کاهش دهد و با پذیرش ارسال سوخت مصرف شده به خارج از کشور ، نگرانی های مربوط به تولید پلوتونیوم را برطرف سازد.
راه حل رادیکال اما به مراتب بهتر برای کاهش ترس از مسألۀ گسترش سلاح های هسته ای ، همکاری با کشورهای دیگری است که دست اندر کار فروش و ساخت راکتور و سازماندهی برنامه های کاربردی پزشکی و تحقیقاتی هستند. این راکتورها معمولا به عنوان تاسیسات بین المللی اداره می شود . یکی از این راکتورها توسط کره جنوبی در اردن ساخته شده و دیگری نیز ساخت آرژانتین است و ظرف شش سال گذشته در استرالیا بکار گرفته می شود . چنین ترتیباتی ، ایران را به نوعی رابطه همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی ترغیب می کند و به جای مقابله و منزوی کردن، برنامه هسته ای این کشور را به سمت یکپارچه سازی و تطبیق با موازین بین المللی سوق می دهد.
شصت سال پس از آنکه پرزیدنت دوایت آیزنهاور که برنامه اتم برای صلح را اعلام کرد ، یک نکتۀ عبرت آموز روشن است : برنامه هسته ای غیر نظامی، تنها از طریق همکاری و صراحت شفافیت رونق می یابد و انزوا ، همواره نشانه هایی از برنامه هسته ای تسلیحاتی است. اگر ایران این رویکرد عمل گرا نسبت به انرژی هسته ای را بپذیرد ، می تواند بن بست هسته ای خود را به روشی حل و فصل کند که هم به نفع مردم خودش باشد و هم برای جامعه بین المللی قابل قبول باشد.
در اینصورت کاهش مناسب و تدریجی تحریم ها می تواند تهران را نسبت به اجرای پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای متقاعد کند ، کاری که قطعا شفافیت بی سابقه و مورد نیاز برای نشان دادن ماهیت صلح آمیز برنامه این کشور را فراهم می سازد .
بنابر این یک معامله هسته ای موفق ، برای تلاش های طاقت فرسای منع گسترش سلاح های جهانی کمک بزرگی خواهد بود و احتمالا به رابطۀ پویا و موثر میان ایران و آمریکا منجر می شود، رابطه ای که می تواند با بسیاری از مشکلات امنیتی پیچیده که مانع ثبات در خاور میانه شده مقابله کند .