عطف به بالا گرفتن مجادله «علی مطهری» با «محمدجواد لاریجانی» بر سر ماجراجوئی های انتخابات ریاست جمهوری سال 88 ملاحظه شد آقای مطهری در نامه سرگشاده ای خطاب به لاریجانی متذکر شده اند:
گروه سیاسی - روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی به اظهارات اخیر علی مطهری و نامه سرگشاده وی به محمدجواد لاریجانی واکنش نشان داد.
به گزارش
بولتن نیوز، متن یادداشت داریوش سجادی در ادامه آمده است:
عطف به بالا گرفتن مجادله «علی مطهری» با «محمدجواد لاریجانی» بر سر ماجراجوئی های انتخابات ریاست جمهوری سال 88 ملاحظه شد آقای مطهری در نامه سرگشاده ای خطاب به لاریجانی متذکر شده اند:
«از شما سئوال می کنم اگر از چند ماه قبل از انتخابات سال ۸۸ بسیاری از اعضای شورای نگهبان که داور محسوب می شدند از یک کاندیدا حمایت نمی کردند، اگر بعد از مناظره کذایی عکس العمل مناسب از طرف مراجع قانونی مانند شورای نگهبان نشان داده می شد ... و چندین اگر دیگر، آیا در این صورت آن جرم بزرگ (فتنه) اتفاق می افتاد؟»
در پاسخ به جناب مطهری می توان ایشان را به نامه اخیر «مصطفی تاجزاده» خطاب به «آیت الله جنتی» ارجاع داد که در واکنش به اظهارات اخیر آیت الله در مورد انتخابات آتی مجلس و خبرگان فرموده اند:
«تصور می کنم به این ترتیب ولو ناخودآگاه مشخص کردید دعوایتان بر سر لحاف مُلاست. به سخن روشن، نگران انتخابات مجلسین شورا و خبرگان رهبری هستید. راه حل را نیز ائتلاف اصول گرا از یک سو و رد صلاحیت نامزدهای رأی آور مستقل و اصلاح طلب از سوی دیگر می دانید تا اشتباه ۲۴ خرداد امسال تکرار نشود»
آقای تاجزاده در ادامه این نوید را داده اند که:
«رویای شما تنها زمانی می توانست تحقق یابد که مردم ناآگاه و بی تفاوت و منفعل می ماندند. اما در زمانی که ملت اراده نماید که خود سرنوشت خویش را تعیین کند، شما و حامیان تان کوچکتر از آنید که بتوانید در برابر خواست ملت بیایستید. این را خود به زودی خواهید فهمید. انشاء الله»
جناب آقای مطهری باید این فراز از اظهارات تاجزاده را مسموع و مقبول بدانند.
این حرف، حرف درستی است.
آقای تاجزاده به درستی فرموده اند:
«زمانی که ملت اراده نماید که خود سرنوشت خویش را تعیین کند، احدی توان ایستادن مقابل خواست ایشان را ندارد»
این حرف، حرف درستی است. همان طور که:
در خرداد 76 که به اعتراف و باور عمومی تمامیت حکومت آشکارا پشت «ناطق نوری» و بمنظور رئیس جمهور شدن وی تجمیع کرده بود و شورای نگهبان مستقیم و غیر مستقیم از ناطق حمایت می کرد. علی رغم این ملت وقتی اراده کرد در یک اجماع ملی و حداکثری «خاتمی» را با یک برتری چشمگیر بر کرسی ریاست جمهوری نشاند و به تعبیر جناب تاجزاده ثابت کردند:
«شمایان کوچکتر از آنند تا مقابل خواست ملت بایستند»
اما پرسش آنجاست چرا همین منطق وقتی به انتخابات سال 88 می رسد کمانه می کند!؟
چرا وقتی در 88 به صرافت و صراحت آقای تاجزاده، شورای نگهبان و متعلقاتش مقابل نامزد مورد نظر ایشان می ایستد و پیروز انتخابات را فرد دیگری معرفی می کند این بار آقای تاجزاده و هم قطاران آقای تاجزاده با بهانه جانبداری شورای نگهبان و سپاه و نظام و رهبری مدعی تقلب و دزدی آرای مردم می شوند!؟
آیا این بار اگر ملت می خواست، نمی توانست مانند خرداد 76 با یک اقبال میلیونی و حداکثری به نامزد مورد نظر آقای تاجزاده آنچنان اختلاف آرا و حضور خود را بالا ببرند تا به شورای نگهبان و سپاه و نظام و رهبری تفهیم کنند کوچکتر از آنند تا بتوانند مقابل ملت بایستند!؟
این مرد رندی نیست که ملت را تا وقتی بزرگ بدانیم که در زمین ما بازی کنند و به نامزد مورد وثوق ما رای دهند!؟ اما زمانی که همان مردم بنا به هر دلیلی به ما اقبال نکردند بر طبل تقلب و تخلف و تجاوز و کودتا و تدلیس و سیب زمینی پشنتی و ساندیس مهرام و هزار ادله (!) دیگر متوسل شویم تا ثابت کنیم بر اساس داروینیسم سیاسی (!) تحت هر شرایطی ما پیروز انتخاباتیم و غیر از آن تقلب است!
این بر عهده آقای مطهری است تا از آقای تاجزاده بپرسند:
چه تفاوتی بین مردم در 76 و 88 روی داده که در 76 علی رغم آنکه همه نظام در مقابل ایشان بمنظور شکست نامزد مورد وثوق شان ایستاد لاکن ملت پایمردانه نامزد مورد اقبال خود را بر صدر نشاند و به طرف مقابل ثابت کرد کمتر از آنند مقابل ملت بایستند!
اما همین ملت و همین نظام وقتی در 88 به زعم جناب تاجزاده مقابل یکدیگر برای پیروزی نامزد مورد نظر خود همآوردی کردند! این بار ملت نتوانست روی طرف مقابل را کم کند و بفرمایند شما عددی نیستید جلوی ما بایستید!؟
حکومت و رفتارها و دستگاه های انتخاباتی اش که در بازه زمانی 76 ـ 88 تغییر نکرده بود. پس چرا ملت مفروض جناب تاجزاده این بار نتوانست مانند 76 روی آقای جنتی و منسوبین را کم کنند؟
جالب آنکه بفرمایش جناب تاجزاده قرار است همین ملت در 94 و برای انتخابات مجلس و خبرگان مجدد روی آقای جنتی و سپاه و نظام و رهبری را کم کنند!
قطعاً شایسته آقای تاجزاده نیست که تاسی به رویکرد کودکان داشته باشند که وقتی نمره «بیست» می گیرند بفرمایند «بیست گرفتم» اما وقتی «صفر» می گیرند بفرمایند «معلم بهم صفر داد»!
نشر اكاذيب ميدوني جرمش چيه؟ چرا دروغ ميگي و نشر اكاذيب ميكني؟!
آقاي جنتي هيچگاه در ميتينگ انتخاباتي هيچ كسي حاضر نشد و اصلاً وارد حيطه انتخابات نشد.
آنچه عدهاي اشاره ميكنند، اينست كه در قبل از انتخابات، هجمه سنگيني بهآقاي احمدي نژاد شد كه اگر يادت باشد مواردي مثل دروغگويي، دزدي 1 ميلياردي و ... بود. باز هم اگر يادت باشد، بعداً ثابت شد آن دزدي 1 ميلياردي دروغ بود و ديوان محاسبات هم دولت احمدي نژاد رو تبرئه كرد. اون زمان، آيت الله جنتي نه در جايگاه شوراي نگهبان، بلكه در جايگاه يك عالم با سابقه كشور از تهمتهايي كه به احمدي نژاد ميزدند، دفاع كرد. آن هم قبل از زمان تبليغات و به عنوان شخصيت حقيقي و نه حقوقي..
حالا آن دروغ كه جنتي در انتخابات طرفدار احمدي نژاد بود رو شما يه چيز ديگه هم گذاشتي روش: حضور در ميتينگهاي انتخاباتي!!!
اگه نميدونستي بدون كه دروغ محضه. اگر ميدونستي كه خدا هدايتت كنه.
از بولتن هم خواهشمندم اين قبيل اتهامات رو با ذكر سند و تاريخ روشن كند كه اينطوري پشت سر يك عالم و مبارز انقلابي مثل آيت الله جنتي، در جامعه شبهه ايجاد نشود.
آبروي يك فرد، حق الناس است.
موسوي تهمت دروغگويي و دزدي به احمدي نژاد ميزد، كروبي ميگفت در سفر به كشورهاي عربي، تابلوي پشت سرت رو نخوندي- كه خودش نخونده بود!- رضايي احمدي نژاد و سفرهاي استاني رو مسخره ميكرد.
اگه تخلفي بوده، براي همه بوده. مردم هم مناظرات رو ديدند و تصميم گرفتند. دروغ تقلب واسه چي بود؟!
بگو موسوي برنامه داشت كشور رو در صورت پيروز نشدن به هم بريزه. اصل ماجرا اينه.
در فتنه 88 ادعای شرم آور تقلب از سوی مدعیانش درحالی مطرح شد که به شهادت همه مسئولین امر حتی یک خط یا یک صفحه سند برای اثبات آن ارائه نشد و برعکس صدها مقاله مانند مقاله آقای سجادی که در بالا امده بر رد آن نوشته شد اما افسوس" نرود میخ آهنین در سنگ "