تشويق، تطميع، تحريم و تهديد از جمله مولفههاي مطرح در نظام بينالملل است که محورهاي چارچوب سياست خارجي کشورها را تشکيل ميدهد. با توجه به اين مولفهها نيز کشورها در قالب دوست و دشمن در کنار و يا در برابر يکديگر قرار ميگيرند.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از سیاست روز، ديپلماسي برگرفته از مجموعه مولفههاي داخلي و خارجي براي رسيدن به منافع
منطقهاي و جهاني و مقابله با تهديدات دشمنان ميباشد. ديپلماسي کشور
نشانگر اقتدار داخلي و جايگاه جهاني هر کشوري ميباشد به گونهاي که بسياري
ديپلماسي هر کشور را آينه تمامنماي وضعيت داخلي يک کشور در صحنه جهاني
عنوان ميکنند. در اين ميان هر کشوري بر اساس ظرفيتهاي موجود، سياست خارجي
خويش را تعريف ميکند در حالي که کشورهاي ديگر نيز کنش و واکنش در برابر
آن کشور را در دستور کار خود دارند.
تشويق، تطميع، تحريم و تهديد از
جمله مولفههاي مطرح در نظام بينالملل است که محورهاي چارچوب سياست خارجي
کشورها را تشکيل ميدهد. با توجه به اين مولفهها نيز کشورها در قالب دوست و
دشمن در کنار و يا در برابر يکديگر قرار ميگيرند.
جمهوري اسلامي
ايران نيز به عنوان بخشي از نظام بينالملل با برخورداري از موفقيت
استراتژيک و اکونوميک از اين قاعده استثنا نميباشد. نظريهپردازان تاکيد
دارند که ايران نميتواند مانند يک جزيره و يا مانند يک کشور در حوزه
اسكانديناوي رفتار کرده و خود را از تحولات و چالشهاي جهاني دور بدارد لذا
گزينهاي حضور اقتدار و مقابله با تهديدات ندارد.
تاريخ نشان ميدهد
ايران هر زمان با اقتدار و مقاومت در عرصه جهاني حضور يافته به پيروزيهاي
بزرگي دست يافته و هر زمان از موضع ضعف و تسليم پا به عرصه نهاده با ناکامي
مواجه شده است. نمود عيني اين امر را در جدايي بسياري از بخشهاي ايران در
دوران قاجار و پهلوي ميتوان مشاهده کرد که محور و ريشه آن را دلبستن
دولتمردان به خارج تشکيل ميداد.
نمود موفق در حفظ تماميت ارضي و
پيروزي در برابر دشمنان را نيز در طول ۸ سال دفاع مقدس و نيز دستيابي ملت
به حقوق هستهاي ميتوان مشاهده کرد. مولفههاي مهم در عرصه دستاوردها
تکيه برداشتههاي داخلي و عدم دلبستن و چشمداشتن به دنياي خارج تشکيل داده
است. بررسي کارنامه انقلاب اسلامي نشان ميدهد که تکيه بر داشتههاي داخلي
و عدم وابستگي به خارج به منزله ناديده گرفتن فن ديپلماسي و دستاوردهاي آن
نبوده است چرا که قطعا برآيند تمام داشتهها در نهايت پاي ميز ديپلماسي به
ثمر ميرسد.
البته ميز ديپلماسي که براساس قدرت و توانمندي کشور چيده
شده باشد نه آنکه ديگران آن را طراحي و به ما تحميل کرده باشند. در اين
شرايط است که واژه نرمش قهرمانانه به جاي رويکرد ذلتبار شکل ميگيرد. رهبر
معظم انقلاب بارها تاکيد فرمودهاند که دستگاه سياست خارجي بايد براساس
نرمش قهرمانانه باشد نه سازش و رويکرد ذليلانه در برابر مطالبات خارجي.
ايشان در واکنش به مواضع محافل رسانهاي و سياسي غرب در تبيين نرمش
قهرمانانه تاکيد ميکنند که برداشت ضعف و واکنش ذليلانه در برابر
خواستههاي غرب از نرمش قهرمانانه، دريافتي نادرست و بعضا انحرافي است که
دشمنان به دنبال ترويج آن در ميان افکار عمومي ميباشند.
غرب تلاش دارد
تا چنان وانمود سازد که نرمش به معناي پذيرش و تسليم شدن در برابر تمام
خواستهها و مطالباتي است که از سوي غرب از جمله در قالب ۱+۵ مطرح ميگردد.
حال اين سوال مطرح است که چگونه ميتوان نرمش قهرمانانه را اجرايي ساخت و
طرح غرب براي تبديل آن به سازش ذليلانه ايستادگي کرد.
راهکارهاي نهايي
در
عرصه مقابله با طرح دشمنان براي به انحراف کشاندن و بيان تعابير و
ديدگاههاي انحرافي در باب نرمش قهرمانانه راهبردهاي متعددي مطرح ميباشد
که برخي از آنها عبارتند از:
الف) عدم عدول از اصول:
دشمن
همواره تلاش کرده تا اصول و ارزشهاي انقلابي ملت ايران را کم رنگ ساخته و
حتي آن را به ضد ارزش مبدل سازد. راهکار مقابله با اين فرآيند نيز حفظ و
تاکيد بر ادامه ارزشها است. اصولي همچون وابستگي به داشتههاي داخلي به
عنوان محور اصلي قدرت کشور، حفظ ارزشهاي انقلابي شامل حمايت از مقاومت و
مبارزه با رژيم صهيونيستي، از جمله اين رفتار ميباشد. غرب تلاش ميکند تا
ايران را در مسير کوتاه آمدن در برابر زيادهخواهي غرب در حوزه داخلي و
منطقهاي و جهاني وادار سازد چنانکه حذف واژگاني نظير مرگ بر آمريکا و مرگ
بر اسرائيل و دوري از مقاومت منطقه را سر ميدهند در حالي که همزمان به
دنبال حذف حقوق هستهاي و دور ساختن ملت ايران از توسعه و پيشرفت ميباشند.
حفظ ارزشهاي انقلابي و آرماني و روشنگري آن براي نسل جوان از مولفههاي
مهم براي مقابله با طراحي دشمنان عليه نرمش قهرمانانه ميباشد.
ب) عدم خوشبيني به دشمن:
نکته
مهم در رفتار کشورهاي غربي تلاش آنها براي پاک کردن پروندههاي گذشتهها و
محدودسازي خصومت خود به مسائل جزيي است. غرب تلاش دارد تا حوزه اختلافات
خود با ايران را صرفا به مسائل هستهاي محدود سازد در حالي که حقيقت امر از
عمق دشمني آنها با ايران در طول تاريخ حکايت دارد. بهره گرفتن از تاريخ و
تجربههاي تلخ و شيرين روابط با غرب ميتواند از مولفههاي تعريف صحيح از
نرمش قهرمانانه باشد.
توجه به اين امر که هر عقبگرد در برابر دشمن به
پيشروي چند گامي آنها منجر شده اصلي مهم در تاريخ روابط ايران با دنياي
خارج است. با توجه به سوابق ـ کشورهاي ديگر به ويژه غرب در قبال ايران- به
خوبي ميتوان دريافت که خوشبيني به غرب در قالب نرمش قهرمانانه آفتي است
که ميتواند به تکرار قراردادهاي ترکمنچاي و گلستان منجر شد. در اين
چارچوب بايد در کنار عدم ذوقزدگي در برابر وعدهها و چراغسبزهاي غرب از
تهديدات آنها نيز هراس نداشت و با اقتدار بايد در عرصه ديپلماسي پاي نهاد.
غرب در گذشته از ابراز تحريم و حمله نظامي براي اعمال فشار بر ايران
استفاده ميکرد و اکنون سياست تطميع و تشويق با ادعاي واگذاري برخي
امتيازات نظير عدم اعمال تحريم جديدتر و دور شدن تهديد جنگ از آلمان ايران
را مطرح ميسازد. بايد توجه داشت که نرم قهرمانانه يعني عدم ذوقزدگي در
برابر مشوقهاي ادعايي غرب چنانکه در گذشته نيز ملت ايران هرگز از زبان
تهديد دشمنانه هراسيدن و به احقاق حقوق خود تاکيد داشته است.
ج) ادامه بهرهگيري از مولفههاي قدرت:
بررسي
رفتارهاي غرب نشان ميدهد که آنها از چند اصل در هراس ميباشند.
دستاوردهاي جديد هستهاي ايران چنانکه جانکري وزير خارجه آمريکا رسما
اعلام ميکند. ۱۰ سال پيش ايران ۲۰۰ سانتريفيوژ را داشته و ما مذاکره
نکرديم و امروز ايران ۱۹ هزار سانتريفيوژ دارد و اگر مذاکره نکنيم فردا
معلوم نيست چه ميزان سانتريفيوژ داشته باشد. نکته ديگر آنکه غرب اذعان دارد
تحريمها چنان که بايد به ايران اثر نکرده و لذا غرب گزينهاي جز رويکرد
به مشوقها به جاي تهديدات و تحريمها ندارد.
توان نظامي و دفاعي ايران
نيز مولفه ديگري است که غرب از آن هراس دارد و بارها بر ناتواني در برابر
آن تاکيد کرده است. در همين حال جايگاه منطقهاي ايران به ويژه حضور در
جبهه مقاومت مولفهاي است که غرب همواره در قبال آن ناکام بوده و اکنون نيز
به دنبال حذف ايران از اين عرصه در لواي مذاکرات است.
آنها برآنند تا
چنان عنوان سازند که نرمش قهرمانانه يعني خروج ايران از عرصه افزايش
سانتريفيوژها، عدم اقتدار داخلي در عرصه مقابله با تحريم و دلبستن به خارج
براي لغو و کاهش تحريمها، دوري ايران از صنايع دفاعي و حتي انهدام آنها و
در نهايت کنارهگيري از جبهه مقاومت منطقه، حفظ اين مولفهها به عنوان
ابزار قدرت ايران در برابر تحرکات دشمنان ميتوان از اصول نرمش قهرمانانه
باشد که طراحي دشمنان براي تبديل نرمش قهرمانانه به سازش ذليلانه را با
ناکامي همراه خواهد ساخت.
به هر تقدير ميتوان گفت که از تحرکات دشمنان
را به انحراف کشاندن و تبيين دروغين از نرمش قهرمانانه است که با
دشمنشناسي تکيه بر ارزشها و اصول انقلابي که محور آن را وحدت و انسجام
داخلي در عرصه مقاومت و حمايت از مقاومت منطقه تشکيل ميدهد، ميتوان آن را
محقق ساخت.