گروه سیاسی - من به خاطر نوشتههایم، دو بار و به مدت ۶ سال و سه ماه، از ۸ سال دوران ریاست جمهوری خاتمی را در اوین زندانی شدم.
به گزارش بولتن نيوز، فایل صوتی خاتمی که منتشر شد و خاتمی از اکبر گنجی انتقاد کرده بود، موجب واکنش گنجی شده و گنجی به خاتمی حمله کرده است. اين موضوع در سايت راديوزمانه منتشر شده و بازخورد زيادي داشته است.
اكبر گنجي در مطلبي كه بر روي سايت راديو زمانه قرار گرفت چنان از زمين و دريا و هوا به خاتمي حمله كرده كه گويي اگر دستش به او مي رسد براي او شمشير مي كشيد!. اكبر گنجي نوشته است:
وبسایتهای اصولگرایان بخش هایی از سخنان سال گذشته سید محمد خاتمی را با عنوان "من نمیگویم [در انتخابات ریاست جمهوری۸۸] تقلب شده است"، منتشر کردند. در همین سخنرانی او گفته که نسبت به شعارهای سر داده شده در تظاهرات ۸۸ واکنش نشان داده است.
خاتمی میگوید: «من نسبت به شعارها موضع گرفتم، راجع به جمهوری اسلامی، راجع به اهانت به حضرت اباعبدالله موضع گرفتم. من موضع گرفتهام و همیشه هم گرفتهام. البته شاید توقع این بوده که بیشتر موضع بگیرم.»
خاتمی به دوران اصلاحات نیز اشاره کرده و میگوید مسئولیت سخنان و مدعیات دیگران در آن دوران با او نیست که حسین شریعتمداری در این خصوص وی را مورد بازخواست قرار میدهد.
هر کس قدرت سیاسی را در دست میگیرد، باید پاسخگو باشد. خاتمی ۸ سال ریاست قوه مجریه را بر عهده داشت. چرا حتی یک بار از نقش خود و دولتاش در شکست اصلاحطلبان سخن نگفته و نمیگوید؟
او میگوید: «ببینید وقتی فضا یک خرده باز شد هرکسی یک ادعایی میکند، بنده بدبخت بیچاره هم آمدهام سر کار و حرفهایی که نتایج آن ممکن است مشترک باشد و مبانی آن کاملاً مختلف است، صحبت کرده هرکسی میآید یک حرفهایی میزند و من باید تاوان به حسین شریعتمداری بدهم که بله شما گفتید که علیه خدا هم میتوان تظاهرات کرد، این را اصغرزاده گفته به من چه؟ یا شما گفتید امام خمینی به موزه تاریخ سپرده شود، آن را گنجی گفت، من با گنجی اختلاف نظر داشتم. یا اینکه در عاشورا علیه امام حسین شعار دادند، خوب غلط کردند، این را چرا به حساب من میگذارید؟ شاید ما نقصمان این بود که روشنتر مطالب خود را نگفتیم.» (کیهان ، ۹۲/۱۰/۱۶، ص ۲)
انتشار این سخنان در این زمان چه معنایی دارد؟ درباره محتوای آن چه میتوان گفت؟ آیا طرفین نزاع با این سخنان به هدف خود دست مییابند؟
محتوای مدعیات خاتمی: این مدعای خاتمی که مسئولیت افکار و گفتار و رفتار افرادی که در سطح جامعه مدنی- نه دولت- فعالیت میکردند، با او نبود و نیست، درست است.
خاتمی نباید پاسخگوی آرای طرح شده توسط روزنامهنگاران و دیگر فعالان قلمرو عمومی باشد. آنان خود پاسخگوی عملکردشان بودهاند. به عنوان نمونه، من به خاطر نوشتههایم، دو بار و به مدت ۶ سال و سه ماه، از ۸ سال دوران ریاست جمهوری خاتمی را در اوین زندانی شدم.
اگر به توجیهات خاتمی در ۱۶ سال گذشته بنگرید، نکته جالب توجهی مکشوفتان خواهد شد. او هیچ گاه هیچ مسئولیتی در خصوص شکست اصلاحطلبان نپذیرفته و همیشه گناه شکست را به گردن دیگران- آن هم چند فعال رادیکال جامعه مدنی- میاندازد. اما:
اگر ۱۰-۲۰ تن دیگر از فعالان حوزه مدنی را مسئول شکست اصلاحطلبان قلمداد کنیم، همچنان در حال ترویج مدعیات کاذب ایدئولوژیک و خودفریبی بوده و هستیم.
من خود بارها این سخن را شنیدهام که "اکبر گنجی باعث شکست اصلاحات شد”. آیا مدعایی از این مضحکتر می توان بیان کرد؟ مگر یک فرد چقدر قدرت دارد که به تنهایی شورای شهر، قوه مقننه و قوه مجریه را از دست اصلاحطلبان در آورد؟ آن هم فردی که ۶ سال و سه ماه آن دوران هشت ساله را در زندان بوده است.
اگر ۱۰-۲۰ تن دیگر از فعالان حوزه مدنی را هم به این فرد بیفزائیم، و آنان را مسئول شکست اصلاحطلبان قلمداد کنیم، همچنان در حال ترویج مدعیات کاذب ایدئولوژیک و خودفریبی بوده و هستیم.
خاتمی خطاها را به گردن روزنامه نگاران و روشنفکران تندرو انداخته است. اما روزنامهنگارانی که در دوران ریاست جمهوری او زندانی شدند، حتی یک بار به این دلیل او را هم مسئول به شمار نیاوردند.
فرض کنید جرج بوش شکست جمهوریخواهان را به گردن روزنامهنگارانی بیندازد که دروغها و جنایات افغانستان و عراق را افشا کردند. آیا مردم و روشنفکران به ریش او نخواهند خندید؟ فرانسیس فوکویاما از طرفداران حمله به افغانستان بود. اما بعدها به شدت مخالف جرج بوش و همکارانش شد و آنان را گروهی لنینیست خواند که واقعیتهای معارض را به سود خود تغییر میدهند.
او گفت که آمریکا در افغانستان و عراق به جای دولتسازی، به نابودی دولت پرداخت. وقتی از ریچارد رورتی درباره دولت بوش سئوال کردم، آنان را ابلهانی نامید که با کتاب بیگانهاند. با این همه، جرج بوش در کتاب خاطرات دوران ریاست جمهوریاش، مسئولیت همه تصمیمها را پذیرفته و گناه شکست را به گردن روزنامهنگاران افشاگر دروغ ها نینداخته است.
اما در ایران، خاتمی نه تنها هیچ خطایی را نپذیرفته، بلکه خطاها را هم به گردن دیگران- یعنی روزنامه نگاران و روشنفکران تندرو- انداخته است. اما روزنامهنگارانی که در دوران ریاست جمهوری او زندانی شدند، حتی یک بار به این دلیل او را هم مسئول به شمار نیاوردند.
آیتالله منتظری با تصویب شورایعالی امنیت ملی- که ریاست آن را خاتمی بر عهده داشت- به مدت ۵ سال در منزل خود زندانی شد. آیا مسئول همین اقدام هم روزنامهنگاران رادیکال بودند؟
دوم- حقیقتگویی در خصوص اتهامات حسین شریعتمداری: سید محمد خاتمی حتی در نقل تهمتها و دروغ های شریعتمداری حقیقت را نمیگوید. حسین شریعتمداری بارها و بارها وی را به جاسوسی و پول گرفتن از عربستان سعودی متهم کرده است.
وقتی آیتالله جنتی گفت، سند دارد که دولت آمریکا از طریق عربستان سعودی یک میلیارد دلار به سران فتنه پرداخت کرده و وعده داده که اگر آنان جمهوری اسلامی را سرنگون سازند، تا ۵۰ میلیارد دلار دیگر نیز دریافت خواهند کرد، حیدر مصلحی و حسین شریعتمداری تهمت و دروغ او را تأیید کردند.
حمید رسایی هم گفت: "کمک یک میلیاردی آمریکا را فقط خاتمی دریافت کرده است". البته شریعتمداری دو سال بعد در یزد گفت:”ملک عبدالله برای سران فتنه پول فرستاد ولی بخاطر مسائل بانکی پول به ایران نرسید".
حسین شریعتمداری نوشت که خاتمی "در حمایت از فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ همه حیثیت خود را یکجا به قمار آورده و باخته است".
برای حسین شریعتمداری، انتقاد خاتمی از ابراهیم اصغرزاده و اکبر گنجی هیچ سودی ندارد. انتقاد از دیگر نیروهای به اصطلاح تندرو اصلاحطلبان نیز مفید فایده نخواهد بود.
سپس از او میپرسد: "آیا میتوانید فقط یک نمونه – تأکید میشود فقط یک نمونه- از اقدامات و مواضع خود از آغاز فتنه ۸۸ تاکنون را آدرس بدهید که با دستورالعمل از پیش ابلاغ شده سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل منطبق نبوده باشد؟! اگر فقط یک نمونه سراغ دارید، بفرمائید”.
این کجا و آنچه خاتمی نقل میکند، کجا؟ خاتمی میبایست تاوان اتهامات سنگینتری را به حسین شریعتمداری بپردازد. او همیشه محمد خاتمی را یکی از "سران فتنه” نامیده و در مناظره با ابراهیم اصغرزاده در سیمای جمهوری اسلامی گفت: "در فتنه ۸۸ سردمداران آن فتنه به دنبال این بودند که ایران را بفروشند…شما میگویید که چرا خاتمی با کلینتون دست نداد من میگویم که دو بار با جرج سوروس صهیونیست ملاقات داشت… چرا وقتی نتانیاهو میگوید اصلاحطلبان سرمایههای ما هستند یا وقتی اوباما میگوید از جنبش سبز حمایت میکنیم اصلاح طلبان موضع نمیگیرند؟ "
کار بسیار ساده است. کافی است نگاهی به سرمقالههای حسین شریعتمداری در کیهان در دوره ۹۲- ۸۸ بیندازید تا ببینید که تاوان چه تهمت ها و دروغ هایی را باید پس دهید.
پس از گذشت ۵ ماه از سخنان آیتالله خامنهای، شنود سخنان جلسه خصوصی خاتمی منتشر مي شود تا نشان دهد که رهبري در مدعای خود صادق است.
محمد خاتمی در ۹۲/۹/۲۶ در دیدار با استانداران دوران اصلاحات خطاب به دستگاه های امنیتی گفت: "جوی را درست کردهاند که همه افراد احساس می کنند تحت شنود شدید هستند. بنده خودم را میگویم ای کاش شنود میشد و یا آنچه بود همان طور منتقل می شد به جاهای دیگر.بنده از بولتنها و مطالبی که علیه من گفته میشود با خبرم چیزهایی گفته میشود که اصلا از سر تا پا دروغ محض است لااقل صداقت در انتقال آن چه شنود میشود داشته باشند و بخصوص آنچه را به بزرگان [آیتالله خامنهای] منتقل میکنند. دائما سعی میکنند کسانی را که نمیپسندند بدبینی نسبت به آنها را در سطوح بالای مملکت ایجاد بکنند و حتی دو به هم زنی کنند”.
اما برای حسین شریعتمداری، انتقاد خاتمی از ابراهیم اصغرزاده و اکبر گنجی هیچ سودی ندارد. انتقاد از دیگر نیروهای به اصطلاح تندرو اصلاحطلبان نیز مفید فایده نخواهد بود.
آیتالله خامنهای نمیتواند رفتارهای دوگانه خاتمی را بپذیرد. خاتمی نه تنها بارها با خانواده کروبی و موسوی دیدار کرده و خواهان رفع حصر شده، بلکه به دیدار نسرین ستوده و دیگر زندانیان آنچه خامنهای "فتنه” می نامد، رفته و خواستار آزادی کلیه زندانیان شده است.
نباید هر اقدامی را معارض با اصلاحطلبی قلمداد کرد. این که جامعه در شرایط فعلی "توان” و "خواست” نافرمانی مدنی دارد یا نه، یک بحث است؛ و این که نافرمانی مدنی عملی اصلاحطلبانه بوده و خواهد بود، بحثی دیگر است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
باشه بابا اصلا خاتمی معصوم