مردم ایران در دهههای اخیر، بارها و بارها از آزمونهایی سربلند و سرافراز بیرون آمدهاند که بسیاری از آنها برای به زانو درآوردن هر ملت و دولتی کافی مینمودند. رمز موفقیتهای بیشمار ایرانیان در مقاطع سرنوشت ساز را در چه باید جستجو نمود؟ رمز موفقیت و پیروزی مردم سرزمین فهمیدهها، همتها، باکریها، خرازیها و شوشتریها را باید حضور حماسی آنان در لحظهها و بزنگاههایی دانست که خود به خوبی زمان آن را تشخیص داده و میدهند. در درک این حضور و چرایی آن، نه تنها محمدرضا پهلوی ناتوان ماند، بلکه سالها است که دولتمردان واشنگتن، لندن و تل آویو نیز متحیر و سرگشته ماندهاند. کجا توانمندترین تحلیلگران سیاسی و اجتماعی تصور میکردند در کشوری که در خرداد 42 روحانی روشن ضمیر و نافذ کلامش به تبعید دچار شده بود و معدود یارانش در زندانهای طولانی مدت به سر میبردند یا زیر نظر بودند و تحت تعقیب، پس از پانزده سال، مردمی که به ظاهر درحال ورود به دروازههای پیشرفت و تمدن جدید بودند، با حضور حماسی و سرنوشت ساز خود در عرصة مبارزه با یکی از مستبدترین حکومتهای زمان خود، در بهمن 57 با استقبال از رهبر از تبعید بازگشتة خود سرود پیروزی سر دهند.
انقلابی که از نظر قدرتهای جهانی نباید پیروز میشد، پیروز شده بود. پس باید آن را به بلاهای مختلف مبتلا کرد تا مردمانش از کردة خود پشیمان شوند. بلاهایی از جنس انواع کودتا، اخلاف افکنیهای قومیتی و مذهبی، قائلههای گسترده در استانهای مختلف همه و همه تاوانی بودند که باید ملت ایران برای حدوث انقلاب سال 57 خود میپرداختند. و چه قهرمانانه و حماسی مردم بر یکایک خدعهها و نیرنگها با حضورشان در صحنه انقلاب فائق آمدند و دست از انقلاب و اهدافشان نشستند. حتی طولانیترین جنگ قرن بیستم که درواقع جنگ تحمیلی دهها کشور بر ضد یک کشور بود، با این امید واهی که مرزهای حق خواهی و حق طلبی انقلابش را محدود و صدای مردمش را در گوش مردمان تشنة حقیقت در سرتاسر جهان نارسا سازد، دشمن را از پای انداخت اما ملت و فرزندان برومندش را نه! و هر بار که رهبر و پیر فرزانهاشان از جماران به جبههها نگاهی نگران مینمود، گردان گردان، لشکر لشکر و فوج فوج بسیجی و سپاهی و ارتشی غیرت میکردند و غیورانه جبهههای جنگ با باطل را با حضور حماسی خود جلوهای دیگر میدادند؛ انگار معرکهای برای تمرین عشق با پا شده است، نه مشق جنگ.
خرداد پر بلای سال 68 فرا رسید و امامی که برای ایران و ایرانیان چون جان عزیز بود از خاک بر افلاک شد؛ و دشمنان در شادی این تفکر بودند که با رفتن آن بزرگ مرد، گویی روح از پیکره انقلاب و صاحبانش رفته است. اما مردم باز هم در صحنه انقلاب ماندند و به پای انقلاب ایستادند که اگر امامی رفت، مقتدایی آمده است.
مقام معظم رهبری در بیانی تحلیلی، وقوع حوادث تلخ تیرماه سال 78 را از نتایج نقشة ده ساله دشمنان برای انقلاب پس از یأس از فروپاشی نظام پس از ارتحال حضرت امام خمینی(ره) میدانند، که درواقع آن حادثه اولین خروجی برنامه ده ساله اول آنها بود. ایشان میفرمایند «سال ۷۸ كه آن حوادث پيش آمد، آن كسى كه اين حوادث را خنثى كرد، مردم بودند. روز بيست و سوم تير سال ۷۸ مردم آمدند در خيابانها، توطئه دشمن را كه سالها برايش برنامهريزى كرده بودند را در يك روز باطل كردند.»1 بازهم حضور آگاهانه مردم و بازهم شکست برای اردوگاه دشمنی که از درک این حضور عاجز است و بسیاری از مواقع در برنامه ریزیهای دشمنانة خود، حضور مردم را پیش بینی نمیکند.
در تحلیل رهبر فرزانة انقلاب، آن وقایع ریشه در برنامة ده ساله دوم دشمن بود، پس از نتیجه نگرفتن از حوادث سال 78. رهبری انقلاب در همین رابطه میفرمایند «موج دوم، باز يك برنامهريزى دهساله بود تا سال ۸۸. به نظرشان فرصتى به دست مىآمد. به خيال خودشان زمينهها را آماده كرده بودند. مطالباتى هم مردم داشتند -مردمى كه وابسته به نظامند، وفادار به نظامند- فكر كردند از اين مطالبات بتوانند استفاده كنند؛ لذا آن قضاياى سال ۸۸ به وجود آمد. دو سه ماه تهران را متلاطم كردند. دو سه ماه توانستند دلها و ذهنها را به خودشان مشغول كنند.»1
هرچند سخنرانی مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه 29 خرداد همان سال برای بسیاری از مردمی که به فرمایش ایشان مطالباتی در ذهن داشتند، فصل الخطاب بود و راه خود از بیراهه جدا نمودند، اما متأسفانه برخی در داخل کشور در صفحة شطرنجی که از خارج بر چیدمان آن نظارت میشد، شدند پیاده نظام. سخن گفتن از تبعات آن فتنه و ظلمی که در آن ایام بر کشور و نظام رفت، سخنی است طولانی و پر درد. تا جایی که برخی از تحلیلگران، تحریمهای یک سالة اخیر را ورای عوامل و دلایل گوناگون از جمله برخی از اقدامات نسنجیدة دولت ماضی، محصول وقایع سال 88 میدانند.
سرانجام و پس از چند ماه فتنه گردانی دشمنان داخلی و خارجی و به ویژه پس از وقوع حوادث تلخی که در عاشورای آن سال رقم خورد، روزگار نهم دی آمد و زمانه، زمانة حضور ملت شد. ملتی که با روح امام شهدا و شهدای امامش عهد بسته است هرگاه برای انقلاب احساس خطر نماید، در عرصة دفاع از آن سنگ تمام گذارد. و این چنین مردم با جمعیت چند ده میلیونی، نه فقط در تهران، بلكه در سراسر كشور در روز نهم دى، و بلافاصله در بيست و دوم بهمن در میدان دفاع از انقلاب آمدند، و بر غائلهای که فتنهای شده بود مهر خاتمه زدند.
برای نهم دی ماه 88 ویژگیهایی مترتب است که در ذکر آنها، منافع فراوانی برای دوستان و دوستداران انقلاب قرار دارد. یکی از این ویژگیها، شناختن موقعيت بود توسط مردم، فهميدن نياز به حضور، و سرانجام درک لحظه مناسب برای حضوری همه جانبه. این چنین، فتنهای که با برخوردهاى گوناگون سياسى و امنيتى قابل حل نمینمود، با حضور حماسی مردم و حرکت عظیم آنها پایان یافت. هنر بزرگ ملت ایران، درک درستشان از زمان و مکان است و هنگامة حضور.
ویژگی دیگر حماسه نه دی، که خاطرة علت حضور مردم در انقلاب سال 57 را زنده میکرد، حاکم بودن روح دیانت بر قلب و جان مردم ایران است که به هویت و ماهیت انقلاب ایران تبدیل شده است. به یاد آوریم چگونه با مقالهای که در 17 دی 56 به قلم مستعار احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، مردمی که اهانت به دین و مرجعیت دینی را برنمیتافتند، ابتدا در 19 دیماه همان سال در قم و سپس به صورتی مسلسل در شهرهای دیگری چون تبریز و اصفهان و تهران قیام نمودند و پس از یک سال، طومار سلطنت خاندان پهلوی را به هم پیچیدند. مشابه همان واقعه، این بار نیز در سال 88 اهانت به روحانیت و رهبری دینی جامعه بر مردم گران آمد و در نهم دی به دفاع از ولایت قامت افراشتند.
دیگر ویژگی قابل بیان برای حماسه نه دی، حضور عنصر پر رنگ عاشورای حسینی در شکل گیری این حماسه است، آن جا که حرکات سخیف برخی در عاشورای سال 88، قلوب مردم عاشورایی و حسینی ایران را به درد آورد و دو روز بعد، در نهمین روز از ماه دی، به دفاع از حرمت حریم خاندان ولایت پرداختند؛ گویی عاشورای سال 60 هجری را در سیمای دی ماه سال 88 میدیدند. مقام معظم رهبری در تبیین این موضوع و بروز شور و شعور حسینی مردم ایران در آن روز واقعه می فرمایند «در قضيهى ۹ دى پاى امام حسين در ميان بود، پاى عاشورا در ميان بود. اگر آن حركات سخيف و در واقع گريهآور از سوى اين گروههاى ايضا سخيف در عاشورا پيش نمىآمد، اين حركت عظيم و اين تحرك عمومى مردم معلوم نبود به اين شكل به وجود بيايد. اينجا هم پاى عاشورا در ميان بود.»2
در دو سه سال اخیر، برخی از سخنرانان و خطبا 9 دی 88 را انقلاب سوم ایران پس از 22 بهمن 57 و 13 آبان 58 میدانند. به نظر، مهم ترین وجه تمایز بین رخداد سال 58 و سال 88 تفاوت نقش خواص و عوام در این دو رویداد است. اگر دانشجویان را بخشی از خواص و نخبگان یک جامعه در نظر گیریم، در اشغال لانه جاسوسی آمریکا در سال 58، ابتدا تعدادی از دانشجویان چند دانشگاه تهران بودند که در این اشغال پیش قدم شدند و عامه مردم، چند روز بعد و پس از حمایت مرحوم امام(ره) از اقدام دانشجویان، به آن عرصه ورود کردند. اما در دی ماه 88 این عامه مردم بودند که جلوتر از هرگروه فکری مرجع و نخبه به دفاع از انقلاب و آرمان های آن اقدام نمودند و درواقع مردم بر خواص جامعه سبقت گرفتند.
و کلام آخر؛ 9 دی را باید به عنوان جشن ملی تمامی ملت ایران درنظر گرفت. مصادره کردن این روز به نفع جریانها و گروههای فکری و یا سیاسی خاص، جفایی است که به این حماسه و حماسه سازان آن شده و میشود. ابزاری نمودن این روز و این مناسبت مسلماً با اهداف ملتی که در این روز به نام اسلام و برای اسلام و انقلاب به خلق حماسه مبادرت ورزیدند فاصله ای بسیار دارد. بیاییم این روز را برای تمامی مردم ایران بدانیم و بخوانیم و مدال افتخار آن را بر سینه تمامی دلسوزان نظام ببینیم. همچنین باید از دولتی نمودن این مناسبت مردمی پرهیز شود؛ اتفاقی که متأسفانه برای برخی از مناسبتهای ملی ما رخ داد و به مناسبتهای دولتی تنزل یافتند. در 9 دی ماه 1388 همه آمده بودند؛ پس بیاییم به احترام همه، همه ملت ایران زمین را در خلق آن سهیم بدانیم.
*عضو هیات علمی دانشگاه و نماینده ریاست عالی دانشگاه در تشکلهای اسلامی-سیاسی اساتید استان خراسان رضوی