تصویب پیشنهاد ˈحسن روحانیˈ رییس جمهوری اسلامی ایران در مورد ضرورت رویارویی با ˈخشونت و افراط گراییˈ با رای مثبت و قاطع 190 کشور عضو سازمان ملل در قالب قطعنامه روز پنجشنبه این سازمان، پاسخ آشکار به عقیده و رفتار 2 گروه صهیونیست های افراطی و بنیادگرایان تکفیری است.
به گزارش بولتن نیوز،.1 صهیونیست های موسس رژیم اسراییل نخستین گروه خشونت طلب و افراط گرا به
شمار می روند و همواره در معرض این اتهام و انتقاد جدی بوده و هستند که
گرایش های نژاد پرستانه دارند ، میان ملت ها و دولت های منطقه ی خاورمیانه
جدایی افکنده و «تراژدی فلسطین» را به وجود آورده اند.
هر روز
خبرنگاران و رسانه ها تازه ترین رویدادهای مربوط به این تراژدی را منعکس می
کنند و گزارش می دهند که جنگنده ها و نظامیان اسراییلی حریم هوایی لبنان
را نقض کردند، با تهاجم گسترده به مناطق مختلف کرانه ی باختری رود اردن و
باریکه غزه ده ها فلسطینی را به اسارت گرفتند، ده ها تن را کشتند یا زخمی
کردند.
تداوم انفجارهای تروریستی در بیروت و کشتار و آواره کردن
فلسطینی ها به وسیله ی رژیم اشغالگر قدس و تهدیدهای مکرر مقام های این
رژیم، بیانگر این واقعیت است که کردار و گفتار صهیونیست ها بر اِعمال زور و
خشونت، فرصت طلبی و خونریزی استوار بوده و رژیم صهیونیستی از ریشه ،
نژادپرست است.
آگاهی از وضعیت گذشته و حال صهیونیسم نیز بر این
واقعیت که اسراییل، رژیمی آپارتاید (نژاد پرست) است صحه می گذارد و با
رژیمی که بنیان آن بر باورهای نژادپرستانه استوار است نمی توان گفت وگو کرد
و رابطه و همزیستی مسالمت آمیز داشت.
برخی مقام های فلسطینی و
کشورهای عربی و اسلامی بدون اعتنا به این نکته از گفت وگو با مسوولان رژیم
صهیونیستی و به رسمیت شناختن این رژیم سخن می گویند.
اطرافیان
فلسطین نیز که جهان عرب و اسلام هستند در قبال خشونت و افراط گرایی
صهیونیست ها، واکنش عملی، حسابگرانه و با برنامه از خود نشان نمی دهند و
بیش تر نقش شاهدان تراژدی فلسطین و انعکاس دهندگان اخبار آن را به خود
گرفته اند.
در ارتباط با واکنش حساب شده در قبال قضیه و تراژدی
فلسطین نخست باید به این 2 پرسش اشاره کرد که چه کسی واقعیت را می آفریند و
چه کسی واقعیت را دگرگون می کند؟
نکته ی اساسی و پاسخ روشن این
است که اراده ی انسان واقعیت را می سازد، وظیفه ی انسان است که واقعیت را
تغییر دهد و اگر تغییری در کار نباشد باید هر روز شاهد خشونت ، افراط
گرایی و کشتارها در سرزمین اشغال شده ی فلسطین بود که بهای سنگین آن را
ملت فلسطین می پردازد.
فلسطینیان جمعیتی بیش از هفت میلیون تن
هستند، اراده و استعدادهای بشری فراوان دارند که تاکنون به حال خود گذاشته
شده و نه تنها به درستی به کار گرفته نشده که در اثر تشتت و اختلاف مقام
ها و احزاب و مسوولانشان از بین رفته است.
جهان عرب و اسلام باید
رهبران پراکنده و ملت امیدوار فلسطین و نیرو و استعداد آن را در اطراف یک
هدف و محور جمع کند و این هدف در مرحله ی نخست آن، متوقف ساختن درگیری
داخلی و کشتار فلسطینیان و پایان اشغال تدریجی کرانه ی باختری و باریکه
غزه است.
در مرحله ی دوم این هدف ، ضمن کوشش پیگیر برای تشکیل
کشور مستقل فلسطین در سرزمین اشغالی 1967 میلادی ، دست یابی به حقوق
فلسطینی ها از جمله آزادی اسیران و بازگشت پناهندگان به میهنشان، تحقق
خواهد یافت.
2. گروه های بنیادگرا و افراطی مانند سلفی ها، تکفیری
ها ، القاعده و طالبان ظرف سال های گذشته در کشورها و مناطق مختلف به ویژه
خاورمیانه، بارها غیرنظامیان را به گروگان گرفته اند، اسیر و شکنجه کرده
اند و به روش های خشونت آمیز، کشته اند.
اقدام آنان، واکنش های
شدیدی را در قالب های مختلف در بیش تر کشورهای مسلمان و غیر مسلمان از جمله
تصویب قطعنامه ی تازه ی سازمان ملل، برانگیخته است. هم چنین آزادیخواهان،
نویسندگان و فعالان عرصه ی حقوق انسان با نگارش مقاله ها و گزارش ها، نشان
داده اند که ˈخشونت و افراطˈ نه تنها مهم ترین شاخصه ی گروه های بنیادگرا و
تکفیری است که اصلی ترین خصلت و ذات این گروه ها و جزو عقاید و ایدئولوژی
آن ها است.
این گروه ها در شرایطی به گروگان گیری، شکنجه و اعدام
غیرنظامیان اقدام می کنند که خود را مسلمان و جزو امت ˈمحمد (ص)ˈ و پیرو
آخرین پیامبر خدا به حساب می آورند، حال آن که شخصیت، اندیشه و رفتار
پیامبر مهربان اسلام به خوبی نقض کننده ی ایده و عمل القاعده، طالبان و
تکفیری ها است که کوشیده اند چهره یی خشن از اسلام به افکار عمومی جهان
ارایه کنند.
رفتار پیامیر در فتح مکه با دشمنانش که 10 سال پس از
اخراج مسلمانان از این شهر صورت گرفت دلیل مستندی بر نافهمی و ناآگاهی سلفی
ها، تکفیری ها و طالبان از دین و شخصیت حضرت محمد(ص) است؛ پیامبری که به
سادگی و آسانی، مردم مکه و قریش را مورد عفو قرار داد و از خداوند برای
آنان و حتی دشمنانش طلب بخشش کرد.
نمونه ی دیگر آن که، در صدر اسلام
حتی یک مورد کشتار جمعی و شکنجه، به وسیله ی مسلمانان و پیامبرشان صورت
نگرفته است، تا چه رسد به مردم عادی و غیر نظامیان. حال آن که در سال های
هجوم تکفیری ها و بنیادگراها به سوریه و عراق و حاکمیت و تسلط طالبان بر
افعانستان، بارها صحنه ی کشتار مسلمانان، غیرنظامیان و ایرانیان (از جمله
کشتن دیپلمات های ایرانی و محمود صارمی خبرنگار ایرنا در سال 1376 خورشیدی)
اتفاق افتاده است.
مسلمانان بر اساس فرمان خدا و پیامبرش به رفتار
نیکو با همه بخصوص غیرنظامیان موظف شده اند و این حدیث از معصوم (ع) است که
ˈ انما فضل الله الانبیاء علی الناس لشده مداراتهم لاعداء دین الله ˈ
پیامبران نه تنها با مردم عادی، مهربان بودند که حتی با دشمنانشان مدارا و
با آنان با منطق و اصول جوانمردی برخورد و رفتار می کردند.
هنر
تکفیری ها در سوریه و لبنان و عراق و طالبان و القاعده در افغانستان و
پاکستان و هنر همه ی افراط گرایان و خشونت طلبان در دیگر کشورهای جهان و
خاورمیانه این است که با ابزار دین و مذهب به فریبکاری افکار عمومی می
پردازند و بدون آگاهی از ذات و خصلت مسلمانی و شخصیت و منش پیامبر، به
نادرستی اظهار نظر و عمل می کنند و دست به کشتار غیرنظامیان می زنند.
به
باور «اکبر احمد» اندیشمند پاکستانی و نویسنده مسلمان، «مقتضای مسلمانی
مسلمانان در عصر حاضر ، اجتناب از خشونت و سازمان های تروریستی، بنیادگرایی
و نیز رژیم های خشونت طلب است. مقتضای مسلمانی در زمان حاضر، پذیرفتن جدی
حقوق بشر و مردم سالاری است و این امور از واقعیت های عصر ما سر بر آورده
است.»
خشونت طالبان، افراط گرایی (رادیکالیسم) تکفیری ها و استبداد
در برخی کشورهای عربی و شرقی، نتیجه ی فقدان دمکراسی، احترام نگذاشتن به
حقوق انسان ، ترویج سلفی گری و شکست ایده های اصلاح طلبانه و نادیده گرفتن
راه ها و پیشنهادهای عملی جریان های معتدل فکری و فرهنگی در شرق است.
نتیجه
هر
چند «هیچ نقطه ای در جهان وجود ندارد که شاهد انواع افراطی گری و خشونت
همچون خشونت های فرهنگی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی نباشد» و غرب نیز از این
قاعده مستثنی نیست اما واقعیت این است که در دوره ی معاصر در منطقه ی پرتنش
خاورمیانه، سطح و ابعاد این نوع خشونت ها، که اغلب از بیرون منطقه نشات می
گیرد، بیش تر و عمیق تر بوده است.
خداوند در آن جهان، جهنم را
زندان خشونت طلبان ستمگر قرار داده است. انسان های آزاده، ملت ها و
کشورهای صلح طلب، سازمان های منطقه ای و بین المللی نیز در این جهان نه
تنها نباید تسلیم افراط گرایان و خشونت طلبان شوند بلکه باید با وضع قوانین
و ساز و کارهای حقوقی و مدنی از گسترش دامنه ی فعالیت آن ها جلوگیری کنند.
از :حسن سلامی