کد خبر: ۱۸۱۱۸۸
تاریخ انتشار:
واشنگتن پست گزارش داد؛

کری: ایران در سال 2003 به بوش پیشنهاد معامله هسته ای داد

"در سال 2003 ، ایران پیشنهادی به دولت بوش داد که با بوش قبول آن می توانست کار برنامۀ هسته ای ایران را یکسره کند ، در آن زمان آنها فقط 164 سانتریفیوژ داشتند . هیچ کس به این پیشنهاد توجهی نکرد و هیچ اتفاقی هم نیافتاد."
گروه بین الملل - وزیر کری در جریان انعقاد قرارداد موقت دولت با ایران در مورد برنامه هسته ای این کشور ، گفته که پیشرفت در روند به عقب کشیدن برنامه هسته ای تهران بسیار اهمیت دارد وگرنه ایران به ذخیره سازی مواد هسته ای خود که ممکن است به ساخت سلاح هسته ای بیانجامد ادامه خواهد داد.
 
به گزارش بولتن نیوز به نقل از واشنگتن پست، او به عنوان یکی از هزینه های عدم اقدام ، به " پیشنهادی " اشاره کرد که ایران در سال 2003 مطرح کرده ، یعنی مدت زمان کوتاهی پس از آنکه برنامه هسته ایش کشف شد. پیشنهادی که به اعتقاد کری می توانست این برنامه را در نطفه خفه کند. به عبارت دیگر ، او معتقد است که دولت جورج بوش باعث نسج گرفتن و پیشرفت این برنامه شده است
 
این وقایع، توسط خبرنگار دیپلماتیک وقت واشنگتن پست پیگیری شد کسی که مذاکرات با ایران را از نزدیک دنبال کرده و پوشش خبری داده است.  حال به  بررسی گفته ها و ناگفته های  این پیشنهاد می پردازیم. گفته های جان کری اولین حرف هایی است که از یک مقام ارشد ایالات متحده در مورد این پیشنهاد شنیده می شود و اثبات می کند که این پیشنهاد از سوی ایران واقعا مطرح شده است.



در آستانه حملۀ آمریکا به عراق، بازرسان هسته ای سازمان ملل متحد برای اولین بار از تاسیسات نطنز- که تا آن زمان مخفی مانده بود-  بازدید کردند و از آنچه که می دیدند حیرت زده شدند.  همانطور که واشنگتن پست در گزارش 10 مارس سال 2003، خود منتشر کرده تعداد 160 سانتریفیوژ تازه ساز ، یطور منظم و شسته و رفته کنار هم نصب شده بود و تست شده و آمادۀ بهره برداری بود . در ساختمانی در همان نزدیکی ، کارگران قطعات 1000 دستگاه سانتریفیوژ دیگر را مونتاژ می کردند که خود بخشی از مجموعۀ 5000 عددی گسترده ای بود که قرار بود در تاسیسات غنی سازی اورانیوم وسیع تری بهم متصل شوند که هنوز مراحل ساخت و ساز را طی می کرد.
 
دو ماه بعد، کمی پس از آنکه نیروهای ایالات متحده،  نیروهای نظامی عراق را شکست دادند و بغداد سقوط کرد، در تاریخ 4 ماه مه ، وزارت امور خارجه سندی غیر عادی و دو صفحه ای را از طریق فکس و ازطرف دولت سوئیس دریافت کرد . این سند ، بدون امضا و فاقد سربرگ و علامات معمول دیپلماتیک بود. در این سند آمده بود که ایران علاقه مند است تا با ایالات متحده گفت و گوی گسترده ای داشته باشد و همه چیز ، از جمله همکاری کامل در مورد برنامه های هسته ای ، پذیرش اسرائیل و پایان دادن به حمایت از گروه های شبه نظامی فلسطینی را پای میز مذاکره حل و فصل کند.
 سفیر سوئیس در تهران ، تیم گلدیمان، نیز نامه ای به این سند ضمیمه کرده و در آن گفته بود که این سند از سوی مراکز مهم قدرت در ایران ، از جمله رهبر ایران ، آیت الله علی خامنه ای مورد تایید است و حمایت می شود. گفته شده که یکی از دست اندرکاران تهیه پیش نویس این پیشنهاد یا  "نقشه راه" برای مذاکره،  محمد جواد ظریف ، سفیر وقت ایران در سازمان ملل متحد و وزیر امور خارجه فعلی ایران بوده است.
 
 گلدیمان، نوشته که :" این پیشنهاد پیام روشنی در بر دارد و نشان می دهد که در حال حاضر ارادۀ محکمی در رژیم ایران برای حل و فصل اختلافاتش با ایالات متحده وجود دارد و با طرح این پیشنهاد قصد دارد شانس خود را امتحان کند."
 
واشنگتن پست اولین بار متن این فکس را در سال 2007 افشا کرد ، که کپی آن در ادامه آمده است.  بعدها نیویورک تایمز ، نسخ های سند اصلی ایران ، که توسط ظریف ویرایش شده بود را منتشر کرد، که ظاهرا از طریق واسطه دیگری به ایالات متحده منتقل شده بود . تریتا پارسی، مشاور سابق کنگره می گوید که او خود یک کپی از این سند را به کارل روو ، مشاور وقت کاخ سفید  داده است.
 
این که آیا این نامۀ رسمی، نمایانگر یک طرح واقعی هست یا خیر،  مدت ها موضوع بحث و جدل بوده است.  برخی مقامات سطح متوسط وزارت امور خارجه در صدد آزمایش این رویکرد غیر معمول ایران بوده اند، اما ، وزیر امور خارجۀ وقت امریکا، کالین پاول ، هرگز این پیشنهاد را به کاخ سفید نفرستاد.  
کاندولیزا رایس ، که در آن زمان مشاور امنیت ملی ، در سال 2007 به کنگره گفته که هیچ فکسی به دست او نرسیده است.
هنگامیکه رایس وزیر امور خارجه شد و برای مذاکره با ایران تلاش می کرد، شهادت داد که : "افرادی بوده اند که می گفتند ایرانی ها می خواهند با شما گفتگو کنند. افراد زیادی بودند که می گفتند ایرانی ها می خواهند با ما صحبت کنند. اما به نظر من باید دقت کنیم و ببینیم  آیا این حرف ایران است که گفته " ما آمادۀ به رسمیت شناختن اسرائیل هستیم!!! من که تا بحال به یاد ندارم چنین حرفی از دهان ایرانی ها بیرون آمده باشد."
 
یک سخنگوی وزارت امور خارجه ، فکس 2007 منصوب به ایران را اینگونه توصیف می کند:
 این سند از طریق کانال های رسمی ارسال نشده بلکه حرکتی خلاق از سوی سفیر سوئیس بوده است. 30 سال گذشته، پر از افرادی است که ادعا می کنند نمایندۀ دیدگاه ایران هستند . ما به ایران فرصت داده ایم تا پای میز مذاکره رو در روی ما بنشیند و در مورد موضوع هسته ای و یا هر چیز دیگری که دوست دارد گفتگو کند ، بلکه بتوان کاری کرد تا ایران با ارادۀ خود و به نحوی قابل قبول، فعالیت های غنی سازی اورانیوم خود را به حال تعلیق درآورد.
ریچارد آرمیتاژ ، معاون پاول ، در سال2007به برنامۀ  خط مقدم تلویزیون   PBSگفته که در واقع این فکس جدی گرفته نشد، زیرا با سیگنال های دیگری که آن روزها از حکومت ایران می گرفتیم ، مطابقت چندانی نداشت.
نظر ما این بود که سفیر سوئیس در تهران بسیار مصمم بوده - و من این امر را مثبت تلقی می کنم - او مصمم بوده تا روابط میان " شیطان بزرگ " ایالات متحده آمریکا ، و ایران را بهتر کند. و این سوال در ذهن ما ایجاد شد که بدانیم کجای این نامه پیام ایران به پایان رسیده و پیام سوئیس احتمالا از کجا آغاز شده است.
 
و من صحبت هایی را از افرادی در بخش خاور نزدیک مان به یاد می آورم در مورد فکسی که از سوی سفیر سوئیس ارسال شده و فکر می کنم احساس کلی ما این بود که شاید او چیزهایی به این نامه اضافه کرده باشد، زیرا مطالب این فکس با وضعیتی که بر روابط ما با ایران حکمفرما بود هماهنگی نداشت.
ما بحث های زیادی داشتیم ... به ویژه از طریق کانال های اطلاعاتی با افراد اطلاعاتی رده بالای ایران ، و چیزی که در این فکس می دیدیم ،با آنچه که از زبان آنان می شنیدیم هماهنگ نبود. این شد که اهمیت چندانی به این فکس ندادیم... به هر حال اگر تمایلی برای بهبود روابط در طرف ایرانی وجود داشت ، شرایط پیش آمده برای ایران بهترین فرصت بود تا سیگنال مناسبی ارسال کند ، اما تا جاییکه من خبر دارم هیچ سیگنالی از سوی آنها ارسال نشد.
 
  ویلیام برنز، که در آن زمان رئیس دفتر خاور نزدیک کاخ سفید بوده و گفته می شد که نسبت به این نامه بسیار شکاک است ، در حال حاضر معاون وزیر امور خارجه است و گویا رهبری مذاکرات محرمانۀ سال گذشته با ایران را بر عهده داشته است.
استیفن هادلی ، معاون رایس در سال 2003 و سپس ، مشاور امنیت ملی ، هم گویا نسبت به این پیام بی اعتنا بوده است . " او در تاریخچۀ معاملات دولت بوش با ایران برای موسسه صلح ایالات متحده نوشته:"  در سال 2003، فکسی، ظاهرا از سوی منابع ایرانی و حاوی پیشنهادی دیپلماتیک به دستگاه فکس وزارت امور خارجه رسید." بعدها مشخص شد که این فکس به صورت مستقل و توسط یک دیپلمات سوئیسی ارسال شده به امید که شاید بتواند تنها فردی باشد که توانسته میان ایران و ایالات متحده صلح برقرار کند.  "
 
برخی مقامات سابق که مترصد آزمایش فرصت گفتگو با ایران بودند،  این نامه رسمی و غیر معمول را به عنوان فرصت از دست رفته تلقی کردند، چیزی که به زعم آنها دستکم ارزش امتحان را داشت، حتی اگر نتیجه ای به همراه نداشته باشد.
ریچارد هاس، رئیس وقت برنامه ریزی سیاسی می گوید:" برای رسیدن به نفت، دستکم باید حفرۀ خشکی را حفاری کرد."
اما نمی فهمیدم با اینکار چه چیزی از دست می دادیم." در سپتامبر سال 2003، وزیر امور خارجۀ ایران ، کمال خرازی ، که گفته می شد در تهیه پیش نویس سند 2003 نقش داشته ، به واشنگتن پست گفته بود که ایران آماده است تا درخصوص طیف وسیعی از مسائل ، با ایالات متحده همکاری کند، به خصوص در مورد فعالیت های هسته ای و همچنین بحث عراق ، البته در صورتیکه مقامات دولت بوش " رویکرد خود را تغییر دهند و فضای جدیدی برای همکاری فراهم آورند."
 
 
اما منتقدان خارج ، به ویژه استیون روزن ، هوادار پر و پا قرص اسرائیل، و مایکل روبین تحلیلگر ، دلایلی قانع کننده ارائه دادند دال بر اینکه فکس مورد بحث را نباید به عنوان راهکاری دیپلماتیک تلقی کرد .
 
آنها به طور خاص، اشاره کردند که ظریف در ژنو با دو مقام ارشد ایالات متحده - رایان کراکر و زالمی خلیلی زاد -درست روز قبل از رسیدن این فکس مرموز به وزارت امور خارجه،  نشستی سری داشته است.  این چهارمین نشست اینچنینی در آن سال بود و در دوره ای رخ داد که نشست های غیر معمول میان مقامات ایران و ایالات متحده مکرر انجام می شد.
 
 پس این سوال مطرح می شود: اگر ایران جدی بوده ، چرا باید چنین اقدام دیپلماتیک و مهمی را ، به شیوۀ غیر مستقیم و از طریق سفیر سوئیس منتقل کند، آنهم در شرایطی که یکی از نویسندگان احتمالی این نامه، پیشاپیش در سطح مقامات ارشد با ایالات متحده سرگرم مذاکره بوده است ؟ این امکان وجود دارد که ظریف از اتخاذ چنین رویکرد " حساسی " آنهم از طریق کانال های رسمی وحشت داشته، اما هیچگاه به این سوال پیچیده، پاسخ قانع کننده ای داده نشد.
در حقیقت، جلسۀ مورخ سوم ماه مه 2003 ، پایان این مذاکرات با ظریف بود. آمریکایی ها از ایران خواسته بودند تا در خصوص اطلاعاتی پیرامون احتمال حملۀ تروریستی در عربستان سعودی از افراد مرتبط با القاعده در ایران بازجویی کنند . ایرانیان موفق به انجام این کار نشدند ، و واشنگتن پست بعدها گزارش داد که مقامات ایالات متحده به این نتیجه رسیده اند که حملات 9 روز بعد که در ریاض رخ داد و جان 35 نفر را گرفت ، توسط القاعده در ایران طراحی شده و دستور این حملات هم از همانجا صادر شده است. دولت بوش به طور ناگهانی به این بحث ها خاتمه داد ، و سپس مقامات ایالات متحده وارد بحث و جدلی عمیق برسر سیاست امریکا در قبال ایران شدند.

بروز این بن بست داخلی در واشنگتن درها را برای سه کشور اروپایی - بریتانیا، فرانسه و آلمان-  باز کرد تا در اواخر سال 2003 ، باب مذاکره با ایران را بر سر برنامه هسته ای این کشور باز کنند. ابتدا موفقیت هایی از این مذاکرات حاصل شد ، از جمله توقف برنامه غنی سازی اورانیوم در ایران که حدود دو سال دوام یافت.  اما این توافق سرانجام در سال 2005 سقوط کرد و هریک دیگری را مقصر دانست و ایران ، غنی سازی اورانیوم را از سر گرفت.
 
مذاکرۀ کننده ارشد ایران در سخنرانی اواخر سال2005 خود،  با افتخار اعلام کرد که ایران، با استفاده از نیرنگ در مذاکرات ، اروپایی ها را فریب داده ، تا بر مراحل کلیدی فرآیند سوخت هسته ای مسلط شود.  او گفت، بنابراین ، حال که مذاکرات با شکست روبرو شده ایران آمادۀ عمل است. او گفت وقتی گسترۀ برنامه هسته ای ایران برای اولین بار در اوایل سال 2003 فاش شد ، آمریکایی ها " مست غرور پیروزی در عراق " بودند و در نتیجه  ایران به هر تاکتیکی متوصل شد تا بتواند طرح پروندۀ هسته ای خود را در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تاخیر بیاندازد .

این مذاکره کننده استراتژی ایران را اینگونه توصیف کرد:

اگر روزی بتوانیم چرخه سوخت خود را تکمیل کنیم و دنیا ببیند که دیگر انتخابی ندارد ، ببیند که ما این فن آوری را در اختیار داریم ، آنگاه وضعیت فرق می کند. جهان نمی خواست پاکستان ، بمب اتم داشته باشد یا برزیل به چرخه سوخت دست یابد، اما پاکستان بمب خود را ساخت و برزیل چرخه سوخت خود را تکمیل کرد ، و جهان این امر را پذیرفت و همکاری با آنها را آغازکرد. مشکل ما این است که به هیچیک از این دستاوردها نرسیده ایم، اما ، در آستانۀ رسیدن به آن هستیم .
این مذاکره کننده افزود که ایران « هیچ وقت نمی خواست در مسیر ساخت بمب گام بردارد »
این مذاکره کنندۀ ارشد چه کسی بود ؟ حسن روحانی ، که اکنون رئيس جمهور ایران است.
الک گرلاخ ، سخنگوی کری گفته :" وزیر امور خارجه مرتب تکرار می کرد که پتانسیل دیپلماسی را تنها از طریق دیپلماسی فعال می توان محک زد ،خیلی ها به فرصت های پیشین برای آزمایش و محک زدن نیت ایران اشاره می کنند فرصت هایی که به دلایل مختلف، ممکن است از دست رفته و یا بطور کامل مورد بهره برداری واقع نشده باشد.  شاید هرگز نفهمیم که چه اتفاقی باید رخ دهد تا این روابط دیپلماتیک به طور کامل تست شود ، اما می دانیم که برنامه هسته ای ایران در سال های مداخله ما پیشرفت کرده است."

تست پینوکیو
از زمان انقلاب سال 1979 ایران ، تاریخ روابط میان ایالات متحده و ایران همواره پیچیده و سرشار از فرصت های از دست رفته بوده است.
ممکن است دولت بوش در رد تلاش های سفیر سوئیس شتابزده عمل کرده باشد ، اما چندان تعجب آور نیست، به هرحال، زمانیکه این فکس بحث برانگیز به دفتر وزارت خارجه رسیده ، ایالات متحده پیشاپیش و در سطح مقامات ارشد با مقامات ایرانی مشغول مذاکره بوده ، بنابراین چنین رویکرد گسترده ای از سوی شخص ثالث، طبعا کاری غیر معمول به نظر می رسد.
 
 اما وقتی کری این فکس را " پیشنهادی به دولت بوش" توصیف می کند "که می توانست کار برنامۀ هسته ای ایران را یکسره کند" ؛ در واقع موضوع را زیادی بزرگ کرده است. این پیشنهاد نبوده ، بلکه فهرستی مبهم از اهداف آمریکا و ایران برای آغاز یک فرآیند دیپلماتیک بوده - که آنهم نه از سوی ایران بلکه از طرف سوئیس ، ارسال شده است. هیچ نکته ای در ارتباط با برنامه هسته ای در آن دیده نمی شود ؛ و به ویژه هیچ اشاره ای به توقف جاه طلبی های هسته ای ایران نمی کند.
 
مذاکراتی که برسر برنامه هسته ای ایران و به رهبری اروپا صورت گرفت ، به درستی نشان می دهد که رسیدن به توافقی که بتواند برنامه هسته ای ایران را متوقف کند چقدر دشواراست ؛ به خصوص اگر روحانی در ادعای اینکه "ایران از مذاکرات به عنوان سرپوشی بر پیشرفت های هسته ای بزرگ خود استفاده کرده" چندان اغراق نکرده باشد.
 
توجه داشته باشید که سخنگوی کری در واقع نمی گوید که این یک «پیشنهاد» بوده ، بلکه آن را صرفا یک «فرصت» می نامد و در حوزۀ دیپلماسی این دو تفاوت زیادی با یکدیگر دارند ، و در نتیجه  کری لقب سومین پینوکیو را به خود اختصاص می دهد.


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین