به گزارش
بولتن نیوز، سرانجام پس از10سال مذاکره وکش وقوس بین ایران وغرب توافقی موقتی حاصل شدکه میتوان آن را در قالب استراتژی برد-برد تفسیر کرد.البته هیچ موافقت نامهای درعالم دیپلماسی برای طرفین خواست صد درصدی را محقق نمیکند بلکه واژه بازی برد- برد نشانگراین حقیقت است که هریک ازطرفین قرارداد بخشی از خواسته های خویش رابه دست آورده اند.اگراین اصل رامبنا قراردهیم انتقادها ازاین قراردادیا موارد مشابه حالت منصفانه تری خواهدداشت وازافتادن در دام تخریب و بیجا و تعریف بیجا مصون خواهیم بود.درقرارداد های بینالمللی آنچه مهم است همان خشت اول است که نباید کج گذاشته شودچون در این صورت خالی کردن شانه از تعهد پذیرفته شده بسیارمشکل است. با این مقدمه نگاهی به سابقه،محتوا ،دستاوردوآسیب های موافقت نامه اخیرایران با 5+1خواهیم داشت.
1-سابقه بحث فعالیت های هسته ایران به سال 81 وسپس مذاکراتی که منجر به توافق نامه سعدآباد تهران در سال 82 شد بازمیگردد.در قراردادسعد آباد ایران متعهدشد6ماه فعالیت های هسته ای را تعلیق کند تا برای غرب این اعتماد به وجودآیدکه برنامه ایران نظامی نیست.اما6ماه تعلیق به حدود24ماه تبدیل شد وغرب همچنان بر طبل بی اعتمادی میکوفت وسرانجام مشخص شد که هدفی جزتعطیلی کلیه فعلیت های صلح آمیز ایران ندارد.
البته قبل ازآن نیزآمریکا،نقض عهدهایی نسبت به ملت ایران داشت.به عنوان نمونه دراوایل انقلاب که آزادی گروگانها منجر به امضای قرارداد الجزایر و عادی شدن روابط و مناسبات ایران و آمریکا شد، آمریکاییها به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکردند.اما این ایران بود که باردیگردرموافقت نامه سعد آباد حسن نیت خود را نشان میداد.با روی کار آمدن دولت نهم اوضاع تغییریافت ودرنهایت توان هستهای ایران افزایش یافت. مراکزمهمی چون «فردو»-که گفته میشود در هرشرایطی واز هر تعرضی مصون است-به وجود آمد سطح غنی سازی به20درصد رسید-کاری که غرب ایران را مجبورکرد بهآن روی بیاورد وگرنه در ابتدا ایران قصد غنی سازی20درصد نداشت-سرانجام با روی کار آمدن دولت جدید نظام تصمیم گرفت یک بار دیگرحسن نیت غرب را بیازماید.زیرا شرایط اکنون به نوعی است که این امکان وجود دارد که غرب دیگر نتواند -نه اینکه نخواهد-پس از6 ماه بازی را به هم بزند.نکته مهم دراینجا این است که این غرب بود که تا کنون فرصت سوزی کرده وگرنه ایران این آمادگی را از ده سال قبل داشته که در یک توافق مورد رضایت طرفیناز حق رقانونی خوداستفاده کند.وحرکت های کند و تند دردولتهای مختلف درایران برای رسیدن به این حق مسلم بوده است و شبیه دور تند و کند یک موتور است که در مسیر مشخصی به پیش میرود.ازین رودرنهایت اقدامات ایران در ده سال گذشته منجر به توافق ژنف شدکه دارای نقاط قوت و ضعفی است که به آن میپردازیم .
2-نقطه قوت ها
یکی از نقاط قوت مهم این توافق پذیرش رسمی حق ایران است. البته نشانه های این پذیرش از نشست استابول درفروردین1391آشکار شد اما غرب درمذاکرات بغداد درخرداد همانسال مجددا بدقولیکرد اما در نسشت آلماتی در اسفند 1391دوباره نشانه هایی از گرایش غرب به پذیرش حق ایران دیده شد.وسرانجام در این توافق برای اولین بار به صورت رسمی و کتبی به این حق اذعان شده است که دست آورد بزرگی است.بنا بر این موارد ذیل نقطه قوت این توافق است.
1-هیچ یک از مراکز غنیسازی ایران تعطیل نخواهد شد.
2-هیچ اورانیوم غنی شده با هرغلظتی از کشور خارج نمیشود.در حالیه غرب، پیش ازاین بر خروج اورانیوم 20درصد از ایران اصرار داشت.
3-حق غنیسازی اورانیوم از سوی 1+5 به رسمیت شناخته شد در حالیکه در اوایل بحران در سالهای81-82وپس از آن این حق را قبول نداشتند.
4-هیچ تحریمی اضافه نمیشود و تحریمهای موجود رو به کاهش خواهد بود. معنی این جمله اخیر این است که هرگونه بدقولی و نقض عهد،میتواندبازگشت به نقطه صفر باشد-چیزی که آمریکا به شدت از آن نگران است-زیرا بازگشت به نقطه صفر یعنی غنی سازی بیشتردرسطح20درصد. درگام اول قرار است تحریم طلا،پتروشیمی،فلزاتگرانبها وهمچنین خودرو برداشته شود.
بنا براین برای اولین بار غرب مجبور به دادن امتیاز شده است.وحد اقل در تئوری،ادامه خصومت غربیها درقالب تهدیدها وتحریمها متوقف شده است و این دستاورد کمی نیست.البته برای سنجش صداقت آنها بایدمنتظر آینده بود.پذیرش حق غنیسازی برای ایران مساوی است با لغو ضمنی قطعنامههای صادره ازسوی شورای امنیت سازمان ملل وتحریمهای یکجانبه ازسوی آمریکا.چون درتمامی این قطعنامهها حق غنیسازی ایران نادیده گرفته شده وعنوان شده ایران باید همه تاسیسات هستهای خود را تعطیل کند.
فراموش نکنیم سکویی که اکنون بر روی آن با غرب مذاکره میکنیم مدیون تلاش دولتهای پیشین در تکمیل چرخه سوخت و ورود به باشگاه هستهای است.وگرنه باداشتن100-200سانتریفیوژ این توافق محال بود حاصل شود.
اما پرسش این است که چرا غرب تن به این توافق داد؟واقعیت امر،این است که غربیها به این نتیجه رسیده بودند که تحریمها فعالیتهای هستهای ایران را متوقف نکرده و نمیکند -نظر سنجی موسسه گالوپ در دو هفته پیش نیز این را نشان میداد که علی رغم تاثیر تحریم بر مردم ایران ،آنهاازبرنامه دولت در این زمینه حمایت میکنند- لذا افزایش توان و ظرفیت هستهای ایران برای غرب همانند یک کابوس بود.ازاینرو مجبوربه تن دادن به توافق شدند.البته انتظار نقض عهد منتفی نیست ووجود دارد؛اما احتمال آن نسبت به قبل اندک است.نشانه های مثبت بودن این توافق درخشم دشمنان است.همه دشمنان نطام از این توافق خوشحال نیستند و این نشانه مثبت بودن آن است.اسراییل ارتجاع عرب گروههای بر اندازهمه همصدا ازاین دست آورد نارا حتند
3-نقطه ضعف ها و ابهامات
به نظرمیرسدیکی از نقاط ضعف این توافق تفسیر بردار بودنآن است.جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده تفسیری دیگر از توافق ارائه کرد که با نظرات وزیرخارجه ایران متفاوت بود.اوگفته است که نهتنها حق غنیسازی ایران مورد تایید قرار نگرفته بلکه در دوره 6 ماهه توافق، آمریکا با ایران بر سر کاهش ابعاد برنامه هستهای گفتگو خواهد کرد.این برداشت متفاوت بیانگر آن است که توافق، قابل تفاسیر مختلف است واین امکان را به غرب میدهد با همین بهانه دست به شیطنت جدید بزند
در موردغنیسازی گفته شده که این راه حل جامع متضمن یک برنامه غنی سازی با تعریف مشترک و محدودیتهای عملی و اقدامات شفاف ساز به منظور تضمین ماهیت صلح آمیز برنامه هستهای میباشد.دربخش پایانی برنامه غنیسازی منوط شده است به تعریفی که طرفین ارائه خواهند داد،وگفته شده برنامهای که شاخصههای آن با موافقت طرفین و منطبق با نیازهای عملی، با محدودیتهای مورد توافق در خصوص دامنه و سطح فعالیتهای غنیسازی، ظرفیت غنیسازی، محلهایی که در آن غنیسازی انجام میشود و ذخایر اورانیوم غنی شده برای دوره زمانی که مورد توافق قرار میگیرد، تعیین میگردد.بر اساس این جملات، حق غنیسازی ایران- علی رغم تاکید برآن- به نوعی قانون خاص فراتراز NPT محدود شده است.ازطرفیعنوان«نیازهایعملی»که در توافقنامه آمده است تفسیرپذیر است،وغرب را،قادرمیسازد برای محدود کردن حق غنیسازی ایران بهانه تراشی کند.یعنی اینکه ایران چه مقدار لازم دارد غنی سازی کند نظر غربی ها هم لحاظ شده و آنها میتوانند تعیین کننده باشند. با توجه به بهانه های قبلی آنها-مبنی براینکه ایران نفت و گاز دارد نیازی به انرژی هسته ای ندارد-این امکان را به غرب میدهد که از این دست بهانه ها مطرح کند. در توافقنامه دوره شش ماهه گام اول، قابل تمدید دانسته شده است که غرب میتواند با استناد به آن دوران مذاکرات را برای رسیدن به راه حل نهایی طولانی کند و اگرمفری برای عدم پذیرش اصل مساله بیابد قید توافق با ایرا ن را بزند.
تاکید توافقنامه بر به صفررسیدن اورانیوم20درصدی در ایران به نوعی ناقض این است که میگوییم هیچ ماده ای از ایران خاج نمیشود. هدف غرب از دست گرفتن این ابزار فشار بوده که با این کار محقق میشود وقدرت چانه زنی سیاسی را از ایران میگیرد.واز طرفی به صفر رساندن اورانیوم بیست درصد مابه ازای اندکی دارد وتحریمهای اصلی و کلی باقی میماند.در حالی که مدت زمان نا مشخصی در توافقنامه برای حل نهایی پیشبینی شده است یعنی معلوم نیست که چند سال،قراراست این مذاکرات با حفظ وضع موجود،ادامه خواهد داشت.همچنین درتوافقنامه آمده «تا در مورد همه چیز توافق نشود، در خصوص هیچ چیزی توافق حاصل نشده است» این بند نیز قابل مناقشه است زیرا ممکن است غرب پیشنهادی غیر عملی را مطرح کند که ایران قادر به پذیرش آن نباشد سپس طرف غربی با استناد به همین موضوع کل توافقنامه و مذاکرات را بر هم بزند.درجایی دیگر گفته شده: به دنبال اجرای موفق گام نهایی راه حل جامع، و با سپری شدن کامل دوره زمانیِ گام نهایی، با برنامه هستهای ایران مانند برنامه هر کشور غیرهستهای دیگر عضو NPT رفتار خواهد. شداما روشن نکرده است که منظوراز«اجرای موفق»چیست؟چراکه،ممکن است هرکاری صورت گیرد وهرامتیازی داده شود، غرب هنوز آنرا اجرای موفق تلقی نکند. هم چنین «سپری شدن کامل دوره زمان گام نهایی» که معلوم نیست چه مقدار است.ابهام فراوانی دارد.
در نهایت، توافقی که در ژنو امضا شد نه ایده آل است ونه نامطلوب، بلکه دست آورد«ممکن»ی است که با دست آورد«مطلوب»فاصله دارد.اما آنچه روشن است غرب تا کنون چنین عقب نشینی در برابر کشوری در حال توسعه نداشته است واین عقب نشینی غرب مدیون زحمات 10ساله دولتهای مختلف حمایت های رهبرانقلاب وایستادگی ملت ایران بوده است.با درایت دیپلماتیک وبا حفظ وحدت ملی و حمایت از تیم مذاکره کننده میتوان بر ابهامات نیز پیروز شد. بعید نیست این توافق دستا وردی شبیه دست آورد صلح حدیبیه باشد.انشاالله
دانشگاه بوعلی سینا