گروه فرهنگی - عاشورایی دیگر از سر ما گذشت؛ و حالا دیگر برای عموم ما "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا"ی خلاصه شده در "10 روز؛ هیات" رفتن و بس.
به گزارش بولتن نیوز، خدایش رحمت کند آقا شیخ مجتبی تهرانی (رضی الله عنه) را؛ می گفت حسین (ع)
به دنبال ارتقای سطح شعور بود و ما از همه از خودگذشتگی ها و همه مظالمی که
بر او و اهل بیت و یارانش رفت، فقط شعار ساخته ایم.
نیک گفته امام راحل مان که این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است، اما آیا می توانیم همچنان به این قاعده دل خوش داریم؟
آنچه بر عاشورائیان رفت، به اعتبار حرارت و شوری که در دل دوستداران اهل
بیت (علیهم السلام) انداخت، همچون پوسته ضخیم و غیرقابل نفوذی در همه سال
های سپری شده از سال 61 هجری قمری، مغز اسلام را از آسیب و ذایل شدن محافظت
نموده است، اما شاید پر بیراه نباشد اگر بگوییم آنچه امروز تحت عنوان
شعائر!!! محرم مشاهده می شود، با اندکی تامل انسان را به این نتیجه می
رساند که آن پوسته به طور جدی در حال آسیب دیدن است.
آسیب های عمده شعائر عاشورایی از نگاه این نوشتار، در سه دسته قابل بررسی هستند؛
اول هیئات عزاداری تشکیل شده پیرامون مداحان نامدار و مشهور، دوم هیئات
عزاداری معمولی در محلات و حسینیه ها و مساجد و سوم نگاه و رویکرد رسانه
ملی.
در دسته اول مداحان نامدار در سطح کشوری یا استانی و محلی، چنانکه در مراسم
ختم متوفیان شاهد هستیم، دیگر جایی برای سخنرانی روحانیون و علمای دینی
باقی نگذاشته و همه وقت مراسمات را صرف مداحی کرده و حتی دیگر کمتر روضه می
خوانند.
در این بین آن مداحی که بیشتر بتواند از جمعیت پای منبرش اشک!! بگیرد، نامش
بالاتر رفته و هیاتش شلوغ تر و اعتبارش!! فزون تر خواهد بود و حالا مهم
نیست در این بین او در مداحی اش !! چه بلایی بر سر شهدا و اسرای عاشورا
بیاورد، که هر چه بلاهای نازل شده بر سر ایشان گران تر، سوز و گداز خلق
الله بیشتر و بالتبع گریه و اشک جمعیت فزون تر و مقصود مداح حاصل تر.
اصل روشنایی بخش بودن عاشورا و محرم و صفر و لزوم آگاهی بخشی به مردم در
این ایام نیز دیگر هیچ محلی از اعتبار و جایگاهی در مجالس عزاداری ندارد.
در دسته دوم معمولا مداحان نامداری حضور ندارند و باید جذابیت های لازم
برای گردآوری جمعیت را به نحو دیگر فراهم آورد. طبل و دهل و سنج و سایر
آلات موسیقی که ممانعت و سخت گیری نیروی انتظامی مانع از فراگیری استفاده
از آنها شد، یک طرف، علامت و نذری و لباس های یکدست و نمی دانم شکل خاص
زنجیر و سینه زنی از طرف دیگر، عواملی هستند که معمولا در عموم این هیئات
به مدد ارتقای سطح جذابیت های هیات ها می آیند.
از جمله آسیب های مشترک بین دسته اول و دسته دوم، انگیزه های معمولا مخفی و
غیرعلنی تمایل افراد برای بهره گیری از اعتباری است که هیئات عزاداری به
لطف انتصاب آنها به اهل بیت (علیهم السلام) و به ویژه شهدای کربلا دارند،
میدان داری هیات ها که بر سر تصاحب این جایگاه در هیئات دعواست، توزیع نذری
هایی که متاسفانه در اغلب موارد هیچ نظارت و حساسیتی درباره محل تامین
هزینه های آنها صورت نمی گیرد و این روزها فراگیر شدن سبک ها و اشعاری در
مداحی ها و مرثیه سرایی ها که هیچ سنخیت محتوایی، شکلی، آوایی و موسیقایی
با مجلس عزای شهدای کربلا و ماتم خاندان خاتم الانبیا (ص) ندارد.
رویکرد تلویزیون به تعزیت عزای شهدای کربلا نیز که دیگر غصه مضاعف و خود تعزیتی برای اسلام است.
تلویزیون که در رویکرد کلان خود، با وجود متهم کردن دیگران به تلاش برای
جدایی دین از سیاست، از اصل و اساس، پای دین و برنامه های دینی را از روی
دم عرصه های دیگر برداشته است و دینداری و زندگی دینی را معمولا با ساده
لوحی، ریش و انگشتر و یقه بسته و تسبیح، سجده دوم رکعت آخر نماز، چادر و
مقنعه یا سجاده های آنچنانی نماز و کلا دغدغه رستگاری شخصی داشتن آمیخته و
تلفیق کرده است، در ایام محرم نیز دقیقا بر اساس همین معیار و الگو عمل می
کند.
در شب های آخر دهه اول محرم، عموم ساعات پخش برنامه های شبکه های سراسری و
استانی تلویزیون به پخش سخنرانی های مذهبی از سوی معممین و غیر ایشان و یا
مداحی و مرثیه سرایی های ضبط شده اختصاص دارد و معلوم نیست وقتی تلویزیون
نیز همان برنامه هایی را پخش می کند که مردم زنده آنها را می توانند با
رفتن به هیات سر کوچه خودشان شاهد باشند، دیگر چه احتیاجی به نشستن پای
تلویزیون به عنوان یک منبر بی روح دارند.
البته دهه محرم و ایام عزاداری محرم از جمله اوقاتی است که برنامه سازان
تلویزیون خیلی بابت آن نگرانی ندارند، چرا که اساسا در این ایام مراجعه
مردم به تلویزیون حتی برای شنیدن اخبار نیز به شدت کاهش می یابد و بیشتر
ساعات وقت مردم در این روزها به حضور در بیرون از خانه می گذرد، اما
تلویزیون نیز در آزمون برنامه سازی موفق و موثر در این ایام نیز همچون
بیشتر عرصه های دیگر فعالیت خود نمره قبولی نمی گیرد.
تمام فیلم ها و سریال های موفق تلویزیونی درباره واقعه عاشورا، -صرفنظر از
جریان سازی و تاثیرگذاری آنها که تقریبا هیچ توفیقی در این عرصه نداشته
اند- را می توان با مدد گرفتن از انگشتان دو دست شمرد و این یعنی اینکه
تلویزیون ترجیح داده خیلی راحت و بدون دردسر و هزینه اضافی، به جای استفاده
از ظرفیت های اختصاصی خود به عنوان رسانه ای فراگیر و برخوردار از همه
خصوصیات هنر هفتم، در این ایام فقط منبری بی روح برای مردم باشد که یا از
آن سخنرانی های تکراری درباره محسنات و خوبی های امام حسین (ع) و یارانش
پخش می شود و یا مدیحه سرایی در رثای شهادت ایشان.
تلویزیون به عنوان توانمندترین وسیله در برقراری پیوند به عاشورای سال 61
هجری قمری با عاشوراهای امروز، عملا هیچ اقدامی در معرفی و افشای ماهیت
یزیدیان زمان نمی کند که البته این نقطه ضعفی اساسی در شاکله عزاداری های
رایج امروز است.
اگر زمانی از معصوم نقل می شد که گریه کنندگان برای عزای شهدای کربلا،
مستحق ورود به بهشت هستند، مربوط به زمانی بود که بردن نام امام حسین (ع)
به مثابه قتال با دشمنان ائمه و طواغیت زمان بود، اما متاسفانه مجالس عزای
ائمه هنوز بدون درک تفاوت های پیش آمده در جغرافیا و تاریخ کربلا و عاشورا،
همچنان به دنبال اشک!! گرفتن از عزادارن امام حسین (ع) و طلب شفاعت برای
روز محشر هستند و فریادهای شهید مطهری که می گفت یزید زمان سران رژیم
صهیونیستی و سردمداران آمریکایی فاسد و واداده در مقابل صهیونیسم بین الملل
هستند، هنوز خاک غربت می خورد.
یعنی عاشورایی که به حق مدعی هستیم در طول بیش از 12 قرن اسلام را حفظ کرده
است، آن قدر ظرفیت ندارد که امروز بتواند بخشی از مشکلات فراگیر مبتلا به
جامعه اسلامی مان را چاره کند، این همه شور و حرارت بین مردم که همه آحاد
جامعه را گرد یک موضوع مجتمع می کند، آیا نمی تواند وسیله ای برای ایجاد
اتفاق نظر درباره حل مشکلاتی که اتفاقا خیلی از آنها ریشه در سست شدن پایه
های اعتقادی مردم دارد، باشد.
این همه در این سال ها و سال های پیش تر از مناقب و خوبی های ائمه گفته شده
و مردم شنیده اند، اما چرا کسی به این نکته فکر نمی کند که چرا این همه
وعظ و خطابه نتوانسته وضعیت عمومی جامعه اسلامی مان را اندکی اصلاح کند و
همواره وضع عمومی بدتر شده است؟
آیا نباید به این نکته اندیشید که اشکال و ایراد کار در آن است که بی توجهی
به روش تربیت عملی و ضرورت متخلق بودن به اخلاق است که باعث سست شدن پایه
های اعتقادی مردم و رواج ناهنجاری های متنوع در جامعه بوده و باید در وهله
اول با پایبندی های شخصی افراد مرجع در اجتماع به اخلاق اسلامی و سپس جاری
کردن اصول و قواعد اخلاق اسلامی در روش های سازماندهی اجتماعی این مشکلات
را برطرف کرد؛ به عنوان مثال اگر با بازنگری های شجاعانه قواعد پرداخت خمس و
زکات و مثلا صدقه، و تعریف ساز و کارهایی برای آنکه مردم با پرداخت وجوه
مربوط به این پرداخت ها که پشتوانه شرعی و اسلامی نیز دارد، توانسته باشند
مالیات خود را نیز داده باشند، آیا دو مشکل عدم توجه نسبتا گسترده درباره
پرداخت مالیات و خمس و زکات تا حدود زیادی مرتفع نخواهد شد؟
کوتاهی های نهادهای متولی فرهنگی کشور، از وزارت فرهنگ، تا سازمان های عریض
و طویل و پولدار فرهنگی کشور مثل سازمان تبلیغات اسلامی، فرهنگسراها و
امثالهم نیز مزید بر علت است که "کل یوم عاشورا" در 10 شب اول دهه محرم
خلاصه شده و "کل ارض کربلا" نیز در یکی دو ساعت عزاداری کاملا شخصی که
نهایت انتظار افراد از آن طلب شفاعت از حسین ابن علی (ع) در یوم الورود
است، معنا شود.
حواشی عزاداری های محرم نیز قصه پر غصه دیگری است؛ از یکی از دوستان که
اتفاقا فرشنده لوازم آرایشی و بهداشتی است شنیدم که فروش فروشگاهش در این
ایام نزدیک به دو برابر می شود و این می شود که عقبه دسته های عزاداری به
کارناوال های آنچنانی غربی شبیه می شود.
البته شاید توقع بیجا هم باشد که بخواهیم نسبت به این مسائل در جامعه
حساسیت آنچنانی نشان داده شود، چرا که جامعه ما جامعه ای است که در آن برای
عکس و نام امام معصوم و حتی پیشوای غیر معصوم مثل امام خمینی (ره) خلق
الله سر و دست می شکنند که البته حق است و جای هیچ ایرادی هم ندارد، اما در
عوض وقتی آموزه های ائمه معصومین و آرمان های پیشوای غیر معصوم مثل امام
راحل و رهبر معظم انقلاب زیر پا گذاشته می شود، صدا از هیچکس بلند نمی شود.
شاید این توقع ها بیجا باشد وقتی نمایندگان مجلس در ازای بی توجهی خود
مجلس به دستورات صریح و موکد امام راحل درباره نمایندگان و مجلس هیچ عکس
العملی نشان نمی دهند، اما تغییر تیتراژ اخبار ساعت 19 شبکه اول را که در
آن یک سرود قدیمی با ذکر نام امام خمینی (ره) نواخته می شد، نشانه حرکات
مشکوک برای حذف نام امام خمینی (ره) توصیف کرده و علیه این اقدام کفن می
پوشند؛ جامعه ای که برایش نام و عکس امام مهم است، نه مرام و عمل امام.
شاید فقط باید زنهار داد که آن پوسته محافظ مغز به طور جدی در حال آسیب دیدن است.