محمد نوروزی: پس از نقل قول هاشمی رفسنجانی از حضرت امام(ره) که با واکنش تند وفاداران
به آرمان های امام راحل رو به رو شد روزنامه های اصلاح طلب نیز بیکار
ننشستند و منتقدین به این اقدام هاشمی را با الفاظ سخیف به باد انتقاد
گرفتند.
آنچه نگارنده در این مقال قصد دارد به آن بپردازد صرفا دفاع ناشیانه روزنامه مردم سالاری از نقل قول های هاشمی رفسنجانی است.
به گزارش
بولتن نیوز، این روزنامه اصلاح طلب که در بیان مطالبش با ظرافت خاصی به فریب افکار
عمومی دست زده است در یادداشتی در تاریخ 29/ 7/ 92 به قلم «رضا سليماني» با
عنوان «احکام امام بهترین دلیل برای صداقت خاطرات هاشمی» ابتدا یک موضوع
را فرض گرفته است و بعد بر اساس آن اقدام به القای یک فکر اشتباه به مخاطب
کرده و گفته که بعد از سال 62 اتفاقا شان هاشمی نزد امام بالاتر رفته و
ایشان را برای سمت های مهمی منصوب کرده اند.
وجدان و اخلاق حکم می کرد
این روزنامه که داعیه «حکومت مردم بر خود» را دارد برای مخاطبان خود
مقداری شعوری قائل می شد و قبل از هر چیز این مهم را به آنان می گفت که
کتاب خاطرات هاشمی در زمان حضرت امام چاپ نشده است که ایشان نسبت به آن
واکنشی نشان بدهند؛ بلکه در دوره اصلاح طلبان بود که این کتاب چاپ شد و چه
بسا افکار و گرایش های فکری آقای هاشمی در زمان حیات شریف حضرت امام صرفا
در ذهنش بوده و مانند آقای موسوی خوئینی ها که به اعتراف خودش در زمان
ایشان جرات بروز افکارش را نداشته، آن را به زمان دیگری موکول کرده است.
در ادامه این نوشتار به قسمت هایی از این مطلب روزنامه مردم سالاری اشاره
می شود تا خوانندگان محترم بدانند برخی مطبوعات داخلی که به نام اسلام و
امام، افکار دور از اندیشه های ژرف امام راحل را به مردم تزریق می کنند تا
چه حد در کارشان صداقت دارند.
در ابتدای این یادداشت آمده است: «پس از
طرح مجدد بخشي از خاطرات آيتالله هاشمي رفسنجاني در رسانهها در مورد
موافقت امام(ره) با پيشنهاد حذف شعار مرگ بر آمريكا و شوروي در رسانههاي
دولتي كه بهار سال 1362 در كتاب خاطرات آيتالله هاشمي رفسنجاني آمده
بود...»
مشاهده می شود که نویسنده این مطلب با زیرکی خاصی و به طور
غیرمستقیم این مطلب را القا می کند که حضرت امام در آن زمان این کتاب را
خوانده و بعد آقای هاشمی را برای تصدی مسئولیت های مهم برگزیده اند.
نویسنده در قسمتی دیگر از مطلبش با اشاره به نقل چهار خاطره در این نوشتار
گفته است: «موضوع هر 4 خاطره، قطع و حذف شعار «مرگ بر آمريكا» و «مرگ بر
شوروي» (كه به صورت توأمان در شعارهاي سراسري مردم گفته ميشد) است و نه
فقط شعار مرگ بر آمريكا، آن هم قطع اين شعار مركّب از رسانههاي دولتي و
رايو تلويزيون و حذف آن از ادبيات سياسي مردم در تظاهرات و راهپيماييها و
مناسبتها.
بجا بود نویسنده این مطلب که منتقدینش را به آلوده کردن فضا
و ماهی گرفتن از آب گل آلود متهم کرده است به یک قسمت بسیار مهم وصیت امام
راحل نیز اشاره می کرد که ایشان با پیشبینی برخی جفاها و خیانتها، از
قبل به انتساب مواضع سازشطلبانه و غیرانقلابی به ایشان پاسخ داده اند و در
وصیتنامه سیاسی- الهی خویش تاکید میکنند: «اکنون که من حاضرم، بعضی
نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن
افزوده شود لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق
نیست مگر آن که صدای من، یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان یا در
سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»
بنا بر وصیت نامه ایشان خاطراتی
که آقای هاشمی نقل می کند و در آن بر تایید امام نسبت به حذف شعار مرگ بر
آمریکا پافشاری می کند به هیچ وجه قابل استناد نیست.
اما مهمل بافی این
روزنامه به این جا ختم نمی شود و در قسمتی دیگر به بخشی از پاسخ دفتر حفظ و
نشر آثار امام(ره) به منتقدین نقل قول های هاشمی که تصریح کرده «قطعاً
موقعيت گوينده خاطره و منصبي كه در تناسب با موضوع خاطره داشته است، خصوصاً
از حيث ميزان و نوع ارتباطش با امام براي مخاطب تعيينكننده است...» اشاره
نموده که لازم است به مسئولین این روزنامه یادآوری شود اگر قرار باشد
میزان و نوع ارتباط با امام ملاک باشد شخصیتهای دیگر مانند مقام معظم رهبری
در آن زمان ارتباط عمیقی با امام داشتند و این در حالی است که ایشان طی
سال های متمادی پس از رحلت امام تاکید فراوانی بر دشمن ستیزی دارند و هیچ
گاه نسبت به شعارهای مردم علیه آمریکا واکنش منفی نشان نداده اند.
البته موارد دیگری در این یادداشت قابل انتقاد است اما همین نکات که در
بالا به آن اشاره شد کافی است تا کسانی که به دنبال حقیقت موضوع هستند
بدانند فرق است بین اطلاع رسانی صادقانه و بدون غرض ورزی که رسالت اساسی
مطبوعات است تا حزب بازی و حمایت بدون منطق از افراد و دسته جات سیاسی.
اگر امام موافق حذف شعارهای اصولی نظام بود چرا فرموده اند هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا "شیطان بزرگ" بزنید.