کد خبر: ۱۷۴۲۵۲
تاریخ انتشار:

سیا،موساد کومله و جنبش سبز؟!

بولتن نیوز:
مقدمه:
مدتهاست در سلسله گزارشات و اخبارمان از گروهکی بنام کومله در بولتن نوشته و گفته ایم،حال اینکه این گروهک چیست؟کیست و کجاست؟شاید سوال بسیاری از مردم باشد،به همین منظور در این گزارش از پیدایش این گروهک تروریستی و تجزیه طلب تا همراهی با جنبش منحوس سبز و اقدامات تروریستی اش بر علیه مردم ایران و کردستان ایران،برایتان می گوییم. با به جریان افتادن انقلاب شکوهمند اسلامی ایران در 22 بهمن سال 1357 و به وجود آمدن خلاء قدرت و امنیت در مرزهای سیاسی ایران زمین و خصوصا مناطق کردنشین ایران،گروهک مزدور و تروریست کومله با ایدئولوژی مائوئیستی در کردستان ایران به مقابله با حکومت مردمی مرکزی ایران برخاستند و دست به جنایات زیادی زدند. این گروهک با مشی تروریستی - مسلحانه و با داشتن پشتیبانان و حامیان بیگانه اعم از قدرت های بین المللی و منطقه ای در دورانی که دولت جدید بطور کامل مستقر نشده بود مقابله با دولت نوپای جمهوری اسلامی ایران را آغاز کردند. پایگاه گیری،پاسگاه گیری،تصرف و غارت ادارت دولتی و... از جمله اقداماتی برای اعلام موجودیت این گروه جنایتکار و دست نشانده آمریکا بود .

آنها به ترور مسئولان محلی و شهرونانی که به مخالفت با آنان بر می خاستند ، اقدام می کردند . با آغاز جنگ تحمیلی ، گروهک تروریستی کومله به همکاری به رژیم بعثی عراق پرداخت و به لحاظ اطلاعاتی و عملیاتی به یاری آنان برآمد . با پایان جنگ و فرو پاشی نظام های کمونیستی ، تروریستهای کومله بر آن شدند تا خود را دچار دگرگونی از " کمونیسم " به " سوسیال دمکراسی " نشان دهند

این گروه مدعی است دیگر به ارزش های دمکراتیک و حقوق بشر بها می دهد و گرچه از رفتارهای گذشته خویش پشیمان نیست ، اما دیگر آن روش پاسخگو نمی داند . با وجود این ،گروهک تجزیه طلب و تروریستی کومله پس از سه دهه فعالیت مسلحانه و سیاسی هنوز از ماهیت تروریستی خویش رها نشده و در فرصت هایی که دست می دهد ، کم و بیش به این ابزار متوسل می شود

در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ، مناطق کردنشین در غرب کشور صحنه یکی از بحران های نظامی و اجتماعی بود که دو گروه سیاسی مخالف یعنی حزب دمکرات و حزب کومله دو بازیگر اصلی آن به شمار می آمدند . منظور از " مسئله کردستان " یعنی عبارتی که در برخی متون به کار رفته ، در واقع جریانی جدایی خواه در کردستان است که ظاهراً خواهان خودمختاری است و تلاش دارد برای کردستان یک هویت سیاسی مجزا در نظر بگیرد .

این خواست تجزیه طلبی که در طول حیات خود در پیوند با دولت های بیگانه به وجود آدم به شکل برخورد نظامی و تروریستی ظاهر شد و صحنه سیاسی مناطق کردنشین را به طور جدی ناامن کرد . البته برخی ویژگی های کردستان مانند موقعیت کوهستان ، محرومیت مضاعف در دوران هم جواری مرزی با عراق و تحریکات قدیمی دولت بعثی نیز باعث شد تا زمینه برای برخی گروه ها جهت مطرح ساختن مطالباتی همچون خودمختاری ، تجزیه طلبی ، مبارزه با دولت مرکزی و جنگ های چریکی مهیا باشد .

با مقایسه مناطق کردنشین ایران با سایر مناطق مرزی ایران به این نتیجه روشن می رسیم که گرچه در اوایل انقلاب در بلوچستان ، ترکمن صحرا ، خوزستان و ... مسئله خلق بلوچ ، ترکمن و عرب مطرح شد ، ولی ما شاهد تداوم بحران به سبک کردستان نبودیم . این در حالی است که آن مناطق هم مانند کردستان ویژگی مرزی بودن و تکه شدن یک قوم در دو طرف مرز ، تفاوت های فرهگی و قومی و محرومیت اقتصادی و تحریک بیگانگان را دارا بودند .

در این مقاله تلاش شده است به چگونگی شکل گیری ، تاریخچه ، فعالیت های سیاسی ، دیدگاه های ایدئولوژیک و نیز فعالیت های نظامی و تروریستی حزب کومله به عنوان یکی از ستون های حرکت های تجزیه طلبانه ، سیاسی و تروریستی در منطقه کردستان اشاره شود .

اول . شکل گیری گروهک تروریستی کومله

شکل گیری رسمی گروهک تروریستی کومله اساساً به بعد از انقلاب اسلامی باز می گردد . قبل از انقلاب گروهی از دانشجویان کرد با گرویدن به مائوئیسم اعتقاد داشتند باید دهقانان کشور را در چارچوب یک سانترالیزم یا مرکزیت سیاسی سازمان داد و حرکت قهری خود را از مناطق کردنشین ایران آغاز کرد .

این دانشجویان تا قبل از انقلاب فعالیت چشمگیری نداشتند ، اما پس از انقلاب به تدریج در کردستان نضج گرفتند و معتقد بودند انقلاب اسلامی یک انقلاب سرمایه داری است و انقلاب واقعی همان انقلاب دهقانی است . این عده هسته اصلی حزب کومله (سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران) را تشکیل دادند . " کومله " در زبان کردی به معنای " گروه و جمعیت " است .

در مارکسیسم ، موتور تحول جامعه در تضاد " طبقه کارگر صنعتی " با " طبقه سرمایه دار " است ، ولی در اندیشه مائو " طبقه دهقان " آن نقش را بازی می کند . بنابراین تشکیلات کومله با شعار دفاع از دهقانان اعلام موجودیت کرد و تحت عنوان مطالبه خود مختاری در کردستان ، مشی مقابله مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی را پیش گرفت . این گروه با حمایت رژیم بعثی عراق و سلاحی که از پادگان های منطقه غارت کرده بود ، اقدامات تروریستی بی شماری را انجام داد .

با وجود این ، گروه مذکور در سال ۵۷ زمانی که تحت عنوان " سازمان انقلابی زحمتکشان کومله " فعالیت خود را آغاز کرد ، مدعی شد " این سازمان از ۱۰ سال پیش در ایران وجود داشتهت و فعال بوده است ." کومله در اولین شماره نشریه خود به نام " شورش " که در آبان ۱۳۵۸ منتشر شد ، تاریخچه خود را چنین بیان کرد : " ۱۰ سال پیش توسط رفقا ، گروهی پایه ریزی شد که پس از طی فراز و نشیب ها و رونق و رکودها سرانجام در بهمن ۵۷ با نام سازمان زحمتکشان کردستان ایران اعلام موجودیت کرد ."

چنین ادعایی فاقد هر گونه سند و مدرک بود ، لذا سعی کردند با تکیه بر زندگی سیاسی دو تن از کشته شدگان برای خود سوابق مبارزاتی به وجود آورند و از این طریق به عنوان مبارزین علیه ستمشاهی ، برای خود کسب اصالت کنند . یکی از این کشته شدگان محمد حسین کریمی بود که در بهمن ۵۷ به هنگام تسخیر شهربانی سقز مورد اصابت گلوله مأموران قرار گرفت و دیگری فؤاد مصطفی سلطانی بود که در زمان بسیج عمومی از سوی امام خمینی (ره) نسبت به پاکسازی کردستان در درگیری با پاسداران انقلاب اسلامی در مریوان کشته شد .

سران کومله ضمن اذعان به این که " آگاهی ما از مارکسیسم – لنینیسم و همچنین تجارب انقلاب کشورهای دیگر بسیار ناقص است " همچنین مدعی هستند در این دوره محور فعالیت شان در زمینه ترویج ایدئولوژی مارکسیسم – لنینیسم و تئوری مبارزه طبقه کارگر و افشاگری و مبارزه علیه رژیم شاه بوده است ، اما در طول سال های پیش از انقلاب حتی یک اعلامیه از آنها وجود ندارد .

لذا به نظر می رسد گروهک کومله در بیان واقعیت تاریخی سازمان صداقت نداشته و بنابراین بایستی نقطه شروع حرکت این سازمان را پس از انقلاب اسلامی دانست . در نهایت باید گفت آنچه تحت عنوان کومله در سلا ۵۷ شکل گرفت ، از ادغام سه گروه کوچک ایجاد شد که عبارتند از :

۱. گروه انقلابی زحمتکشان کردستان ایران که سلیمان معینی از اعضای حزب تروریستی دمکرات کردستان ایران و نماینده جناحی تندرو در آن حزب ، در سال ۱۳۴۸ به همراه سه نفر دیگر از اعضای خانواده های فئودال شهر بوکان ، این گروه را تشکیل داد .

۲. گروه شیرین بهاره که چاوه (فرزند امام جمعه مریوان) ، فؤاد مصطفی سلطانی (فرزند خان روستای آلمانه) و صدیق کمانگر (یک مالک کامیارانی) از مهمترین و مشهورترین اعضای این گروه

۳. اتحادیه کشاورزان که محمد حسین کریمی که رابطه خوبی با شیوخ داشت ، در سقز ، این اتحادیه را تأسیس کرد . پس از کشته شدن وی در بهمن ۱۳۵۷ ، شیخ عزالدین حسینی (امام جمعه مهاباد) رهبری این گروه را بر عهده گرفت .

دوم . مسئله موسوم به خودمختاری

با پیروزی انقلاب اسلامی گروه کومله در کنار حزب تروریست دمکرات خواستار خودمختاری کردستان شدند و درصدد برآمدند کردستان را در کنترل نظامی خود بگیرند . این گروه ها در یک برنامه هشت ماده ای خواستار شناسایی رسمی خودمختاری کردستان در قانون اساسی جدید شدند و همچنین تأکید شده بود علاوه بر استان کردستان ، سه استان دیگر یعنی آذربایجان غربی ، ایلام و کرمانشاه هم بخشی از کردستان خودمختار محسوب شود .

شورشیان مسلح با تصرف سنندج و تشکیل شورای موقت انقلابی و شورش در مریوان ، نقده ، بوکان ، پاوه و سقز و دست زدن به جنایات و اقدامات خشونت آمیز ، دولت را به واکنش واداشتند ؛ به نحوی که ارتش و نیروهای مردمی و پاسداران با هجوم به این شهرها به تنش آفرینی کردهای مسلح پایان دادند .

کومله معتقد بود تمام امور از قانونگذاری ، اجرائیات ، امور انتظامی و فرهنگی باید به طور کامل خارج از دسترس و کنترل جمهوری اسلامی باشد ، شوراهای قانونگذاری و اجرایی را که گروهک تروریستی کومله مطرح می کرد ، اساساً شوراهایی بود که باید تحت رهبری کمونیت ها باشد و تسلیح عمومی هم فقط تحت رهبری کمونیست ها قابل قبول است . عبارات ذیل در روزنامه کومله در رابطه با خودمختاری ، اهداف این گروه را به خوبی نشان می دهد :

الف : کلیه امور قانونگذاری ، قضایی ، اداری و فرهنگی کردستان به عهده حکومت خودمختار کردستان ایران است .

ب : انتظامات داخلی کردستان به عهده حکومت خودمختار کردستان است و هر گونه نقل و انتقال نظامی نیروهای مسلح مرکزی در سرزمین خودمختار کردستان تنها با تأیید و نظارت عالی ترین مرجع حکومت خودمختار صورت خواهد گرفت .

ج : شوراها از نظر کومله ، هم قانونگذار و هم مجری قانون خواهند بود .

د : در کردستان خود مختار ، ارتش و سپاه پاسداران و دیگر نیروهای مسلح حرفه ای برچیده شده و نیروهای پیشمرگه ضامن امنیت کردستان می باشند .

هـ : انتصاب مقامات از سوی دولت مرکزی ملغی می شود .

در واقع هدف اصلی کومله خلع ید جمهوری اسلامی از کردستان و تجزیه آن از ایران و استقرار نظام سوسیالیستی بود .

سوم . اهداف ایدئولوژیک و سیاسی گروهک جنایتکار کومله

گروهک کمونیستی کومله با داشتن گرایش مائوئیستی معتقد بود جمهوری اسلامی قطاری است که در همان ریل رژیم گذشته قرار دارد و جهت آن منطبق با جهتی است که دستگاه ضد خلقی رژیم شاه دارا بود . آنها در اطلاعیه ۲۲ مرداد ۵۸ خود می نویسند : " ما معتقدیم که رژیم جدید ایران در کلیت خود دولتی است ضد کارگری ، ضد دهقانی ، ضد خلقی و ضد دمکراتیک و پا در جای پای کسانی می گذارد که به حکم تاریخ ، سیلی سهمگین خشم توده را خورده اند . "

هدف آرمانی کومله تأسیس حکومت مارکسیستی در سراسر ایران ، البته از طریق قیام مسلحانه دهقانان بود و در راه رسیدن به این هدف امیدوار بود ابتدا از شورش دهقانان کردستان آغاز کند و سپس با بهره گیری از اختلافات و خصوصیات قومی ، شورشی در تمام کشور برپا کند . لذا شعار " خود مختاری " کومله در سال ۵۸ مطالبه ای نخستین بود که پیامدی پسین را موجب می شد . به عبارت دیگر :

" گروهک کومله بدین مطلب اذعان می دارد که خودمختاری مورد نظرشان با وجود برقراری رژیمی همچون جمهوری اسلامی قابل حصول نیست و نمی توان چنین انتظارات بلند بالایی از آن داشت ، بلکه طلب نمودن یک حکومت خود مختار محتاج به وجود حکومتی به رهبری طبقه کارگر است و با پیدایش یک نظام کمونیستی است که این خواست امری منطقی می شود . بنابراین طبیعی است که برقراری جمهوری اسلامی خود به خود مانعی است بر سر راه محقق شدن حقوق حقه خلق کُرد و باید به هر ترتیب ممکن بساط این جمهوری را جمع کرد ؛ زیرا به دست آوردن خود مختاری با آن شکل و شمایل مطلوب فقط و فقط در گرو تحقق بخشیدن به حکومت پرولتاریا و جمهوری دمکراتیک خلقی است و آن هم نیز به نوبه خود به انهدام نظام فعلی و از هم گسستن شیرازه آن است ."

گروهک تجزیه طلب کومله با ذهن گرایی و خیال پردازی بر اساس پندارهای بیگانه با روند انقلاب ، فکر می کرد زمان موعود برای نتایج مطلوب آنها فرا رسیده است . لذا در این پندارهای ایدئولوژیک و در پی تحریض نیروهای خود مدعی بود: " کردستان را موج های انقلاب به آنچنان حرکتی وا داشته که پایه های رژیم می لرزد . " " ارتش نیز در آستانه انقلاب است و دیر یا زود به ما خواهند پیوست . "

اما به فاصله یک ماه بعد به نتیجه ای کاملاً مغایر می رسند و آنچنان به تناقض گویی و تضاد اندیشی می افتند که ارتش را دشمن نهایی خود به حساب می آورند و پیروز تعیین کننده را موکول به انهدام ارتش می دانند . در اطلاعیه هفتم مهر ۵۸ کومله آمده است : " ارتش دشمن استراتژیک ماست ، تا زمانی که ماشین دولتی و از آن جمله ارتش متلاشی نشود ، سخن از پیروزی نمی توان به زبان آورد ."
کومله در همین راستا به فرا خوانی دیگر نیروهای همسو و هم هدف مبنی بر قیام در جهت متلاشی کردن جمهوری اسلامی پرداخت . اما این ساده اندیشی آنها از جانب متحدانش نیز مورد انتقاد قرار گرفت :" کومله فکر می کرد انقلاب دمکراتیک را شروع کرده و با کردستان می توان همه جا را گرفت ."

چهارم . اقدام مسلحانه و تروریستی

گروهک تروریستی کومله نیز مانند بسیاری از گروه های چپ گرای هم دوره خویش دست به سلاح می برد و به رفتارهای تروریستی روی می آورد . هر چند پایگاه اصلی این گروه از سال ۱۳۶۰ به بعد و بر اثر کنترل اوضاع توسط دولت به خاک عراق منتقل می شود ، اما رفتار تروریستی آنها همچنان ادامه می یابد .

کاشتن مین بر سر راه پایگاه های نیروهای نظامی ، اجرای کمین بر سر راه کاروان های نظامی ، حمله شبانه به پایگاه های قوای انتظامی و نظامی ، حمله به تأسیسات دولتی در شهرها و روستاها و نفوذ در شهرها و درگیر شدن با نیروهای امنیت شهری ، از تاکتیک های نظامی این حزب بود . به طور کلی کومله استراتژی خود را حمله چریکی و نامنظم تعریف کرده بود .

اسناد به دست آمده از خانه های تیمی این سازمان پس از آزاد سازی سنندج نشان می دهد ، کومله مردم بیگناه را به اتهام موهوم شرکت در جلسات ضد خلقی دستگیر کرده و بعضاً به قتل رسانده است . برخی گزارش ها و اسناد دیگر نشان می دهد این گروه در اوایل انقلاب تلفن های مردم را کنترل می کرد ، تلگراف مردم کردستان را ضبط کرده و از ارسال آن جلوگیری می کرد . آنها اتومبیل های شخصی و دولتی را مصادره کرده و حتی نیمه شب به خانه های مردم یورش برده و آنها را دستگیر می کردند .

گروهک فاسد کومله می کوشید امنیت مردم عادی شهر و روستا را سلب کرده و با تهدید و ارعاب و دستگیری و شکنجه و بازجویی ایشان را تحت انقیاد خود قرار دهد . تبلیغات ضد اسلامی این سازمان مخصوصاً موضع گیری های شرم آور آنها نسبت به اخلاقیات دینی موجب انزجار مردم می شد . آنها حتی در مساجد با برگزاری سخنرانی و نشست های سیاسی سعی در نفی مفاهیم دینی می کردند .

گرچه تروریستهای کومله برخی از این اسناد و مدارک را غیر واقعی و ساخته و پرداخته نهادهای امینی ایران می داند ، اما اسناد منتشره سیا مربوط به ۱۹۸۶ – ۱۹۸۰ نیز گوشه ای از فعالیت های تروریستی گروهک کومله را به تصویر می کشد . در آن اسناد می توان نشانه هایی از موارد زیر را مشاهده کرد :

بمب گذاری در نقاط پراکنده شهرها یا روستاهای ایران

حمله به سماجد و نصب تیربار و اجرای رقص مختلط (نمونه آن شهریور ۱۳۶۲ در سردشت)

حمله به مدارس و ترور معلم ها در کردستان به اتهام وابستگی به رژیم به علت دریافت حقوق

ترور و انفجار در جهاد سازندگی و سپاه (بیش از نوزده مورد)

جنگ افروزی در سنندج و کمک به مهندسی اطلاعاتی استخبارات عراق .

البته حافظه تاریخی و شفاهی مردم کردستان و از جمله اسرای این گروه خود بهترین شاهد و گواه بر این گونه رفتارهاست .
از جمله منابعی که درباره رفتار خشونت آمیز و تروریستی کومله انتشار یافته ، کتاب " شنام " است . این کتاب مشاهدات عینی و تجربی کیانوش گلزار راغب را به روایتی داستانی و در دوره زمانی ۱۸ ماه توصیف می کند . گلزار که در سال های ۶۰ و ۶۱ در اسارت کومله به سر می برد ، گوشه ای از جنایات کومله در مناطق عملیاتی و نیز بدرفتاری با اسرای ایرانی را به تصویر کشیده است .

به طور کلی حرکت های مسلحانه گروه ها در کردستان طی دهه نخست پس از پیروزی انقلاب را می توان به چهار مقطع زمانی تقسیم کرد :

مقطع نخست : وقایع سال ۱۳۵۸ را شامل می شود که عمده ترین آنها سقوط پادگان و هنگ ژاندارمری مهاباد و پاسگاه های ژاندارمری ، جنگ نقده ، فرمان امام (ره) در شکستن محاصره پاوه و سپس آزاد سازی شهرهایی مانند بانه ، سردشت ، مریوان و ... بود .

مقطع دوم : وقایع سال های ۱۳۵۹ و ۶۰ را در بر می گیرد که با تجاوز ارتش عراق و هم زمان با آن نشدید اقدامات نیروهای حزب دمکرات و حزب کومله همراه بود . این گروه ها می کوشیدند جبهه کردستان را فعال نگه دارند و بدین ترتیب ، بخشی از نیروهایی را که باید برای مقابله با ارتش عراق به کار گرفته می شد ، در منطقه مشغول کنند .
مقطع سوم : وقایع سال های ۱۳۶۲ تا ۶۴ را شامل می شود . طی این سال ها قرارگاه حمزه سیدالشهدا متشکل از نیروهای سپاه و ارتش و ژاندامری شکل گرفت و با استقرار در منطقه توانست امنیت را در شهرها ، روستاها ، جاده های اصلی و مرزهای کردستان ایران با عراق تأمین کند و با پاک سازی نیروهای کُرد آنها را از ایران به کردستان عراق براند .
مقطع چهارم : از سال ۱۳۶۴ تا پایان جنگ را در بر می گیرد که در این دوره تنش ها کاهش یافت

پنجم . پاندولیسم ایدئولوژیک و تشکیلات در کومله

تشکیلات ایدئولوژی کومله از سال ۱۳۶۰ و پس از کنگره دوم با دگرگونی هایی مواجه بود که حاصل آن فعالیت این جریان تحت نام هایی مانند " اتحادیه مبارزان کمونیست " و " حزب کمونیست ایران " طی دو دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ بود . البته در پایان دهه ۱۳۷۰ عبدالله مهتدی تلاش کرد با احیای دوباره نام کومله ، این حزب را بازسازی کند .

پس از کنگره دوم ، کومله در فروردین ۱۳۶۰ در ائتلاف با گروه سهند " اتحادیه مبارزان کمونیست " را تشکیل داد . تشکیلاتی که خود را ارائه دهنده نظریه " مارکسیسم انقلابی " می دانستند . در پاییز ۶۱ اتحادیه مبارزان کمونیست کنگره اول خود را تشکیل داد و حزب کمونیست ایران در شهریور ۱۳۶۲ تشکیل شد و حزب کومله ، شاخه کردستان حزب کمونیست ایران را به عهده گرفت

تغییر مواضع ، ایدئولوژی ها و عقاید در کومله نشانه ای از سردرگمی رهبران این حزب و به تعبیر برخی اعضای سابق آن پاندولیسم ایدئولوژیک است . معلق زدن های سیاسی و تئوریک همیشه تحت عنوان تغییرات شرایط زمانی و مکانی توجیه شده اند . در حالی که کاملاً مشخص است این سیر بی پایان تغییر مواضع و معلق زدن ها صرفاً پوششی برای شکست های تئوریک و پراتیک و گرفتن چهره مقبولانه تری می باشد .
لذا گرچه حزب کمونیست ایران در آن مقطع شکل گرفت ، اما گرایشات ناسیونالیسم قوم گرا همچنان در درون برخی از اعضای آن به حیات خود ادامه داد تا این که در زمان حمله آمریکا به عراق و پس از قدرت گیری احزاب ناسیونالیست در کردستان عراق خود را به صورت انشقاق در حزب و احیای مجدد نام گروه کومله ، نشان داد .

ششم . خشونت ایدئولوژیک و سازمان یافته

گرچه بخشی از رفتارهای خشونت آمیز گروه هایی مانند کومله و حزب دمکرات کردستان به تروریسم می انجامید ، اما همه اش این نبود . در واقع دایره رفتارهای خشونت آمیز آنها فراتر از ترور بود . ماهیت ایدئولوژیک این جریان ها هر نوع خشونتی را روا می دانست و به آن مشروعیت می بخشید . در واقع مشروعیت بخشی ایدئولوژی این جریان چپ به خشونت ، هر نوع خشونتی را توصیه می کرد و هر نوع خشونتی ، خشونت بعدی را تولید می کرد . لذا درباره سازمان هایی مانند کومله و حزب دمکرات باید اینگونه گفت که آنها سازمان تروریستی صرف نبودند ، بلکه سازمان هایی مسلح بودند که به هر نوع خشونتی از جمله ترور دست می زدند .
دامنه گسترش این خشونت ها در نهایت به جایی انجامید که موجب شد دو سازمان کُرد ، یعنی کومله و حزب دمکرات ، رو در روی یکدیگر ایستاده و به جنگ با یکدیگر بپردازند . این درگیری ها که به انحای مختلف پیش رفت از ۲۵ آبان ۱۳۶۳ آغاز شد و تا سال ۱۳۶۷ که حزب کومله یک طرفه اعلام آتش بس کرد ، ادامه یافت

یک مقطع پس از ۵ ماه جنگ و خونریزی بین طرفین از سوی کمیته مرکزی کومله مورد تفسیر ایدئولوژیک قرار می گیرد و در آن هنگام جنگ مزبور را بر سر " هژمونی در کردستان " ارزیابی می کند . در بخش هایی از این سند آمده بود : " مبارزه برای تأمین هژمونی در کردستان و همچنین بر جنبش انقلابی خلق کُرد ، بین حدکا (حزب دمکرات) به عنوان یک حزب بورژوایی و کومله به عنوان نماینده آگاه پرولتاریا در کردستان حاد شده است . "

سازمان چریک های فدایی خلق که خود نیز دچار انشقاق های ایدئولوژیک و ساختاری بود و به درد هم ایدئولوژی های خویش مبتلا بود به آنها هشدار می دهد که از جنگ دست بردارند :

" این گونه تهاجمات وحشیانه نه مبارزه برای دمکراسی و نه مبارزه پرولتاریا بر علیه بورژوازی ، بلکه نمایشگر یک بینش عقب مانده ، بقایای تفکر خانخانی و قبیله ای ، برخورد کینه توزانه و انتقام جویانه با مسائل سیاسی و اجتماعی است ... بحث ما در اینجا حتی درباره تاکتیک غلط مبارزه مسلحانه دو نیروی سیاسی مخالف رژیم اسلامی علیه یکدیگر در کردستان نیست ، فاجعه بسیار عمیق تر از محکوم کردن این مبارزه است . بلکه شیوه های ضد انسانی است که هر دو سازمان در این مبارزه به کار برده اند ..

از حزب دمکرات و عملکرد غالباً قدرت منشانه آن که بگذریم ، در اینجا خطاب ما به رفقای کومله است که خود را کمونیست می دانند و حزب کمونیست ایران را تشکیل داده اند . رفقا ! آیا یک لحظه فکر کرده اید که با اعمال وحشیانه ۶ بهمن ، چه تصویری از کمونیسم در ذهن همان زحمتکشان کُرد ، که در میان شان مبارزه می کنید و می خواهید ایده ها و ارزش های کمونیستی را تبلیغ کنید ، به دست داده اید ؟ "

هفتم . چرخش ایدئولوژیک ، از کمونیسم به سوسیال دمکراسی

پایان جنگ در سال ۶۷ ، افزایش امنیت و ثبات سیاسی کشور ، تشکیل دولت جدیدی که در پی گسترش روابط با دولت های منطقه و حتی غربی بود و به ویژه فرو پاشی شوروی و اقمار کمونیستی آن همگی از اتفاقاتی بودند که در اواخر دهه ۱۳۶۰ و اوایل ۱۳۷۰ به وقوع پیوستند .
در این میان گرچه برخی افراد همچنان از پایبندی شان به کمونیسم سخن می گفتند ، اما بسیاری از کمونیست های گذشته پی به واقعیت های موجود بردند و تلاش کردند ایدئولوژی خود را تغییر دهند . لذا از آنجا که تغییر ایدئولوژی از کمونیسم به لیبرالیسم ، عملاً بسیار دشوار به نظر می رسید ، بسیاری از نیروهای کومله ترجیح دادند از پیروی خود از ایدئولوژی سوسیال دمکراسی سخن بگویند که حد واسط دو ایدئولوژی به شمار می آمد

لذا بر اثر تغییرات درونی و محیطی ، کار به جایی رسید که کومله با وجود سابقه طولانی در ترور و جنگ مسلحانه ، مدعی شد خود را معتقد به مرام سوسیال دمکراسی می داند و دمکراسی برای این گروه اهمیت محوری و درجه اولی دارد . بر این اساس عبدالله مهتدی در اظهارات سال های اخیر خود بیان می کند :

"ما خود را به عنوان سوسیالیست می شناسیم ... کارنامه سوسیالیسم های استبدادی ، تحمیلی ، اشغالگرانه و استالینیستی دیگر در پیش چشم همه هست . دمکراسی پیش شرط ، زمینه و بستر سوسیالیسم است و سوسیالیسم بدون دمکراسی نیز دروغی بیش نیست
به هر حال کومله و سپس حزب کمونیست ایران از جمله احزابی بودند که تحول در نظام بین الملل به شدت و از لحاظ ساختاری و ایدئولوژیک بر آن تأثیر می گذاشت ؛ لذا حزب کمونیست که عملاً و به لحاظ ایدئولوژیک به ایدئولوژی مارکسیست – لنینیستی (پرولتری) شوروی نزدیک بود و از ایدئولوژی مائوئیستی کومله در قبل از سال ۱۳۶۱ فاصله گرفته بود .

با سقوط اتحاد شوروی و از دست دادن حامی و کانون اردوگاه کمونیستی ، دچار اختلاف درونی شد و در همان اوایل و هم زمان با تحولات ابتدایی در نظام بین الملل به دو شاخه تبدیل شد . در حدود سال ۱۳۶۹ جریان کمونیست کارگری به رهبری منصور حکمت از حزب کمونیست ایران جدا شد .

اما علاوه بر این ، رشد ناسیونالیسم با توجه به مسئله کردستان عراق ، بخشی دیگر را تحت تأثیر قرار داد و بالاخره تحت عنوان کومله (سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران) از حزب کمونیست جدا شد و در ماده اول اساسنامه این سازمان در ۱۳۸۰ خود را یک " حزب سوسیالیستی کارگران در کردستان " معرفی می کند .

هشتم . انشعاب در گروهک کومله زحمتکشان

در تابستان ۱۳۸۶ و در آستانه کنگره دوازدهم گروهک تروریستی کومله ، گروهی از اعضای این گروهک در اعتراض به شیوه رهبری عبدالله مهتدی از آن جدا شدند . مهتدی ، در اردوگاه گروهک کومله (واقع در کردستان عراق) حکومت نظامی بر پا کرد ، مخالفین خود را که بیش از ۳۰ نفر بودند محاصره اقتصادی نمود و یاران گذشته خود را تهدید به راه انداختن " حمام خون " کرد . نمونه ظاهری بحران در رهبری کومله ، اوج گرفتن اختلافات حول مسائل تشکیلات و مالی بود . اما سرچشمه بحران را باید در جای دیگر جستجو کرد ؛ در وابستگی و سیاست پشتیبانی این سازمان که از طرح حمله نظامی آمریکا به ایران دفاع کرد .

رهبران کومله امید داشتند پس از حمله آمریکا به ایران و تغییر رژیم ، از قدرت سیاسی آینده سهمی هم به آنان برسد ، اما با شکست سیاست های آمریکا و پیش آمدن موانع جدی در راه رسیدن به خاورمیانه بزرگ ، این انتظار طولانی شد و بحرانی که در اساس ناشی از تغییرات بزرگ در ماهیت سیاسی کومله است ، تبدیل به بحران درون رهبری و اختلافات تشکیلاتی شد . بنا به گفته رضا کعبی ، یکی از رهبران سابق کومله و یکی از مخالفین کنونی :

" در رابطه با مسئله آمریکا ، اختلاف بر سر سیاست انتظار بود ، منتظر شویم که آمریکا حمله کند ... مهتدی در تحلیل هایش حول جمهوری اسلامی می گفت : با نابودی جمهوری اسلامی ، بنیادگرایی اسلامی از بین می رود و این فقط از عهده آمریکا بر می آید ... همه چیز روی حمله آمریکا شرط بندی شده بود ."

البته ممکن است طولانی شدن انتظار ، برخی رهبران کومله را به فکر چاره جویی و جدا شدن از مهتدی انداخته باشد ، اما اعتقاد به وجود فساد اقتصادی ، فساد اخلاقی و شیوه مدیریتی مستند از دیگر دلایل جدایی این افراد از مهتدی بود .

نهم . همکاری گروهک کومله با امپریالیسم جهانی در مواجهه با موضوع هسته ای ایران

پس از آن که نظام سلطه تلاش کرد در آغاز دهه ۲۰۰۰ میلادی موضوع هسته ای ایران را به مسئله ای بین المللی تبدیل کند ،گروهک تروریستی کومله (تشکیلات عبدالله مهتدی) نیز در این زمینه همگام با سازمان هایی مانند مجاهدین خلق ، همسو با سیاست ها و منافع دولت هایی اقدام کرد که زمانی آنان را " امپریالیسم " می خواند .

مهتدی با متهم کردن جمهوری اسلامی به تلاش برای دستیابی به فناوری هسته ای ، این مسئله را تهدیدی بزرگ برای اپوزیسیون داخلی و دشمنان خارجی جمهوری اسلامی معرفی کرد و مدعی شد :" دستیابی ایران به سلاح اتمی نه تنها ضامن حیات این نظام است ، بلکه موجب خواهد شد نظام در رسیدن به اهداف منطقه ای و جهانی خود دست بالا را داشته باشد ."

دهم . گروهک کومله و وابستگی سیاسی به آمریکا و اروپا

تروریستهای کومله با این که آشکارا معتقد به مرام مارکسیستی بودند ، اما چون در برابر نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته بودند ، از همان سال های آغازین پیروزی انقلاب از حمایت های بی دریغ کشورهای غربی و لیبرالیسم برخوردار بودند .

گروهک جنایتکار کومله با این که نظام جمهوری اسلامی را متهم به وابستگی می کرد و حتی به رغم شعار " مبارزه با امپریالیسم " تصرف لانه جاسوسی آمریکا را " عوام فریبی " و حادثه طبس را "جنگ زرگری " خواند اما همواره در طول حیات خود وابستگی و رابطه مناسبی با دولت های غربی داشته است .

وابستگی گروهک کرد ستیز کومله به دولت های غربی هر سال گسترش یافته است ، به طوری که برخی اعضای این سازمان در سال ۱۴۸۴ با سفر به آمریکا و درخواست از پنتاگون ، تلاش می کنند گوی سبقت را از رقیب خود یعنی حزب دمکرات بربایند . مهتدی دیدار با مقامات ارشد سیاسی و امنیتی آمریکا و اروپا را جزو برنامه های حزب کومله می داند و از برملا شدن آن ابایی ندارد :

" ... این که به طول کلی کومله با دولت آمریکا رابطه دارد یا نه ، جواب مثبت است و ما تا به حال چندین بار با مقامات گوناگون دولت و نیز کنگره و سنای آمریکا و همچنین شخصیت ها و تحلیل گران این کشور تماس و ملاقات داشته ایم و این را کتمان نکرده ، بلکه قبلاً هم اعلام نموده ایم و نه فقط ایرادی در آن نمی بینیم ، بلکه برقراری این نوع روابط با آمریکا و اروپا را یکی از وظایف خودمان می دانیم که به حکم موقعیت و مسئولیت مان در جنبش کردستان و در دفاع از آن و به طور کلی در دفاع از جنبش دمکراسی خواهی سراسر کشور به آن اقدام می کنیم ."

از سوی دیگر ، دولت آمریکا نیز به حمایت مالی رسمی از کومله پرداخته است . گرچه حمایت آمریکا از گروه های ایرانی مخالف جمهوری اسلامی امر جدیدی نیست ، " ریس الریش " نویسنده کتاب " هدف گیری عراق " پس از سفری به مناطق کردنشین شمال عراق در گفتگویی از حمایت مالی رسمی ایالات متحده از کومله سخن گفته است :

" من دریافتم که ایالات متحده و اسرائیل از حزب دمکرات ایران و گروه کومله مهتدی – ایلخانی زاده پشتیبانی می کنند . رهبران کومله و حزب دمکرات از سرویس جاسوسی آمریکا درخواست کمک می کنند ، به آنها برای عملیات در داخل خاک ایران آموزش داده می شود . من گمان می کنم حمایت های مالی آمریکا تندروترین بخش های گروه های اقلیت قومی مانند حزب دمکرات و کومله را در بر می گیرد و آنها را برای درگیر شدن در خشونت تشویق می کند ."

به گفته الریش ، گروه کومله نیز واقعاً به جنون تقلید از طرز تفکری خاص و فرد پرستی مبتلاست و توسط سران پنهان کار ، مرموز و اقتدارگرا رهبری می شود . الریش از این نکته هم اظهار تعجب می کند که در حالی که هر دو این گروه ها خودشان را سوسیال دمکرات می نامند ، اما طعمه آمیز است که بیشترین حمایت های خود را از دست راستی ترین گروه های آمریکا دریافت می کنند .
عبدالله مهتدی و دیگر رهبران گروهک کومله دریافت کمک های مالی از آمریکا را رد نمی کنند و در عین حال تصریح می کنند اگر چیزی بیشتر از کمک های مالی به این حزب پیشنهاد شود ، آن را نیز قبول می کنند .

الریش همچنین در مصاحبه با خبرگزاری آی.پی.اس می گوید مقامات رسمی نظامی آمریکایی نیز که من با آنها صحبت کردم ، حمایت از گروه های کُرد مخالف رژیم مانند حزب دمکرات و کومله را انکار نکردند :

" در سال ۲۰۰۶ رهبران اصلی کومله و حزب دمکرات کردستان ایران به آمریکا آمدند و با مقامات سطح میانی وزارت خارجه و مأموران امنیتی نیز دیدار کردند . این دیدارها رسمی بود و در همان زمان توسط برخی از رسانه ها نیز پوشش خبری داده شد . آنها در خصوص محتویات جلسات برگزار شده ، با من صحبتی نکردند و تنها گفتند که این دیدارها بسیار دوستانه بوده است ..

در همان سال عبدالله مهتدی و مصطفی هجری برای دیدار با مقامات وزارت خارجه به واشنگتن سفر کردند . آنها به من گفتند : ما برای مدتی طولانی با مقامات آمریکایی در تماس بوده ایم ... مرتضی اسفندیاری نماینده حزب دمکرات کردستان ایران و حمید بهرامی نماینده کومله در آمریکا و کانادا به من گفتند که برای بخشی از ۸۵ میلیون دلار اقدام کرده اند . پولی که برای ترویج دمکراسی و تجهیز شبکه های تلویزیونی در ایران خرج می شود . آنها به من گفتند : ما با آمریکا دوست هستیم ، زیرا نمی توانیم در جهان دوستی بهتر از آمریکا پیدا کنیم."

یازدهم . کمک های مالی و حمایت رژیم صدام

این موضوع که برخی همسایگان و حکومت های منطقه ای سعی در دخالت در موضوعات داخلی ایران داشته اند و تلاش کرده اند از برخی موضوعات مانند مسائل قومیتی در جهت منافع خود بهره ببرند ، مسئله ای امروزی نیست . دردوران صدام و رژیم بعثی نیز یکی از مسائل مرزی کشور در منطقه غرب محسوب می شد . در این میان کومله نیز که در روزهای آغازین جنگ تحمیلی ، این جنگ را جنگ بین دو رژیم ارتجاعی ایران و عراق می دانست ، در ابتدا با ظاهری وطن پرستانه برای ارتش رژیم بعث عراق خط و نشان می کشد که :

" خلق قهرمان کُرد می داند که رژیم کثیف بعثی عراق که هر روز دستش به خون جوانان انقلابی آنجا رنگین می شود ، نمی تواند دوست خلق کُرد باشد . رژیمی که دهها هزار نفر را آواره کرده ، رژیمی که سالهاست هدیه اش به سرزمین کردستان عراق ناپالم و اردوگاه اجباری است ، نمی تواند طرفدار خودمختاری کردهای ایران باشد . خلق کُرد دشمن خود را می شناسد و بر علیه هر تجاوز بعثی به خاک ایران با تمام وجود مقابله می کند . "
در واقع از آنجا که گروهک کومله تصور نمی کرد این جنگ به درازا بینجامد ، برای حفظ ظاهر و تظاهر همراهی با مردم علیه عراق موضع گرفت ، ولی اندکی بعد آشکارا آلت دست رژیم صدام شد و از ارتش بعث اسلحه و مهمات گرفت . در جریان عملیات والفجر دهها تن از اعضای این گروهک همراه با نظامیان عراقی به محاصره رزمندگان اسلام در آمده و مانند آنها کشته ، مجروح و اسیر شدند .

در پاییز سال ۶۰ در کنفرانس ششم کومله ، مسئله کمک مالی و تسلیحاتی گرفتن از رژیم عراق مطرح و به دنبال آن کنفرانس ، کمیته مرکزی کومله تصمیم گرفت از دولت بعث عراق درخواست های کمک های مالی ، تسلیحاتی و تدارکاتی بکند.
هیأتی از کمیته مرکزی گروهک تروریستی کومله به بغداد رفت و با مقامات عراقی وارد مذاکره شد. درخواست کومله دریافت صد میلیون تومان کمک مالی ، اسلحه های سنگین مثل خمپاره ۱۲۰ ، توپ ۱۰۵ ، موشک تاو، آر.پی.جی و مقدار زیادی اسلحه سبک بود که مقامات عراقی با بخشی از آنها موافقت کردند . بدین ترتیب قرار شد رژیم صدام مبلغ هفت و نیم میلیون تومان به کومله بپردازد و بعد از آن سالی دو و نیم میلیون تومان به طور دائم به کومله کمک مالی بکند .
کومله در کنگره سوم خود که در اردیبهشت سال ۶۱ برگزار شد ، قطعنامه ای در خصوص جنگ ایران و عراق صادر و در آن اعلام می کند ما در قبال جنگ ایران و عراق خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستیم . اسناد حزب بعث هم به خوبی نشان می دهد هر دو گروه کومله و دمکرات مأموریت بر هم زدن امنیت نوار مرزی را در استراتژی خود داشته اند تا قبل از حمله عراق به خاک ایران ، حکومت مرکزی ایران را با چالی جدی روبرو کنند .

اما نقطه اوج وابستگی گروهک جنایتکار کومله به رژیم صدام در ماجرای قتل عام سال ۱۹۸۸ حلبچه با بمب شیمیایی رخ می نماید که هزاران کُرد در کمتر از چند دقیقه جان باختند و کومله هرگز اعتراضی به این جنایت سبعانه نکرد . آنها مدعی اند در آن سال به طور خصوصی نامه ای به اداره امنیت و استخبارات نوشته اند ، اما در آرشیو بعث فقط تقاضای ایشان برای مداوای نیروهای زخمی شان موجود است که آن هم توسط بعث ، اهمال شد. از آن سو نیز عبدالرحمن قاسملو دبیر کل حزب دمکرات ، در روزنامه لوموند به کلی منکر قضیه بمباران شیمیایی شد!

در دوران جنگ ایران و عراق در بین حکومت عراق و کومله ، تنها در سطح مقامات اداره امنیت رابطه ای وجود داشت و مسئول امنیتی سفارت آمریکا در عراق در سال ۱۹۸۴ اذعان می کند : " بنا به دستور سیا ، عراق از آنان به عنوان نیروهای اپوزیسیون ضد ایرانی حمایت می کرد ، اما جمع آوری اطلاعات از نیروی های ایرانی اصلی ترین مأموریت گروهک تروریستی کومله بود ."

دوازدهم . تروریسم رویکرد پایدار گروهک جنایتکار کومله در طول سه دهه

گروهک فاسد کومله با وجود ادعای تغییر گفتمان همچنان بر رفتارهای خشونت آمیز و از جمله ترور به عنوان شیوه اصلی خود در برابر حکومت ایران پافشاری می کند . تأسی به این رفتار در زمانی که قرار است اختلاف های تحمیلی میان اقوام و مذاهب کاسته شود ، عینیت بیشتری به خود می گیرد .
بر همین اساس زمانی که پس از سفر رهبر انقلاب به منطقه کردستان در آغاز سال ۱۳۸۸ اتحاد و یکپارچگی به وجود آمده میان شیعه و سنی موجب خشم و کینه دشمنان خارجی و ضد انقلاب داخلی شد ، کومله با کمک سرویس های اطلاعاتی اشغالگران عراق تلاش کرد ضمن القای ناامنی در استان های مرزی ، دسیسه نخ نما شده تفرقه میان شیعه و سنی را با اقدامات تروریستی به اجرا گذارد .

لذا سه عضو گروهک کومله در ۱۴ تیر ماه ۱۳۸۸ با پشتیبانی سرویس اطلاعاتی انگلیس اقدام به شناسایی ، تعقیق و ترور سه شهروند مریوانی و از جمله فرزند امام جمعه مریوان کردند . اما دو نفر از تروریست های مذکور در حین عبور از مرز شناسایی و دستگیر شددن . این دو تروریست ضمن اعتراف به موارد فوق ، در تاریخ اول دی ماه ۱۳۸۹ محاکمه و محکوم شدند .

سیزدهم . گروهک کومله ، از تحریم انتخابات تا حمایت از رادیکالیسم سبز

گروهک تجزیه طلب و تروریستی کومله در انتخابات دهم ریاست جمهوری مانند دوره های قبل بر همان مشی تحریم انتخابات تأکید کرد . در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۸ کومله با همراهی حزب تروریستی دمکرات کردستان ایران در بیانیه ای مشترک خطاب به مردم ایران نوشتند :

" از مردم ایران اعم از کلیه اقشار و همه ملیت های ایران و به ویژه ملت حق طلب و هوشیار کرد خواستاریم که با تحریم نمایش انتخابات و با عدم حضور در پای صندوق های رأی ... راه موفقیت توطئه های رژیم را سد کنند ... تحریم نمایش انتخابات ، یک وظیفه میهنی و یک گام دمکراتیک مهم در راستای نیل به آزادی می باشد . "
اما پس از انتخابات چهل میلیونی ۲۲ خرداد ۸۸ و از فردای انتخابات ، حزب دمکرات کردستان ایران به ریاست مصطفی هجری ، ابتدا سکوت را در قبال رویدادهای پس از انتخابات برگزید و از قول برخی سران خود در مصاحبه هایی تلویزیونی اعلام کرد : " جنبش به پا خاسته در تهران هیچ ارتباطی به کردها و مطالبات آنها ندارد ."

و در ادامه نیز اعلام کردند : " این جنبش حاصل اختلافات درون جناحی خود حاکمیت است ." اما مدتی بعد مواضع خود را تغییر داردند و همسو با دیگر جریان های اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی بیانیه دادند . این گروه سپس در اطلاعیه ای اعلام کرد : " دوشادوش آزادیخواهان در سراسر ایران با گام های استوار و در راستای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و تا نیل به پیروزی نهایی به تلاش بی وقفه خود ادامه خواهد داد ."

اما گروهک تروریستی کومله به سرکردگی عبدالله مهتدی ، از همان روزهای آغازین در پیامی برای مردم ایران که از تلویزیون " روژه لات " ارگان رسمی آن پخش شد ، حمایت قاطع خود از رادیکالیسم سبز را اعلام کرد . علاوه بر این پیام ، حزب کومله کردستان از طریق انتشار بیانیه ، پوشش رسانه ای و همچنین فراخوان اعتصاب و اغتشاش به حمایت از شورشگری پس از انتخابات ۸۸ پرداخت .

دیگر گروه موجود در این گروهک یعنی گروهک موسوم به کومله زحمتکشان کردستان نیز بر خلاف موضع گیری قبل از انتخابات خود ، از طریق فعالیت های رسانه ای و همچنین انتشار بیانیه به مناسبت های مختلف ، حمایت نمادین خود را از رادیکالیسم سبز اعلام کرد .

همچنین به دنبال حمایت علنی سران رادیکالیسم سبز از تروریست های وابسته به گروهک های منافقین ، پژاک و تندر ، دبیر کل کومله با این جریان ابراز همبستگی کرد .

عبدالله مهتدی در گفتگو با شبکه سعودی العربیه و دویچه وله ، از موضع موسوی و کروبی در حمایت از تروریست های اعدام شده قدردانی کرد و گفت احزاب و رسانه های مخالف باید به هم نزدیک شوند .

" اگر این طور نبود آن تظاهرات ها که در روز عاشورا به اوج خود رسید ، نمی توانست اتفاق بیفتد . حوادث روز عاشورا محصول چه بود ؟ اگر یک نوع اجماع بین گروه ها و سازمان ها و هم صدایی و همکاری وجود نداشت ، پس چطور این چیزها اتفاق افتاد ؟ من به وجود آمدن یک همکاری بزرگ سیاسی را ضروری می دانم و فکر می کنم حتی خشن های اولیه اش را هم بشود در خارج از کشور گذاشت ، نه به عنوان بدیلی برای کنار زدن داخل ، بلکه به عنوان مکمل و موازی حرکت داخل ."

وی موضع موسوی و کروبی علیه اقدام تروریست ها را " ناکافی اما گامی بجا و در مسیری درست " ارزیابی کرد .

چهاردهم . فرجامی نامعلوم

در آخرین روزهای فروردین ۱۳۹۰ دهها تن از مردم شهرک " زرگویز " از توابع استان سلیمانیه عراق در اعتراض به غصب زمین های کشاورزی خود از سوی گروه کومله ، اردوگاه و دفتر سیاسی این گروه را محاصره کردند . تظاهر کنندگان اعلام می کردند این گروه کمونیستی چندین سال است زمین های کشاورزی مردم روستا را غصب کرده است و بر روی زمین آنها ساختمان سازی کرده اند و اکنون باید به طور کامل این منطقه را ترک کنند

گرچه به دلیل روابطه برخی مقامات اقلیم کردستان عراق با کومله نمی توان برآیند روشنی از آینده این گروه در اطراف مرزهای ایران داشت ، اما به نظر می رسد پس از قطعی شدن اخراج اعضای سازمان مجاهدین خلق از خاک عراق ، چشم انداز بیرون راندن این گروه تروریستی از منطقه کردستان بیش از گذشته روشن شده باشد .

نتیجه گیری نهایی

فعالیت تروریستی گروه هایی مانند کومله و حزب تروریست و تجزیه طلب دمکرات کردستان ایران را بیش از آن که فعالیتی قوم مدارانه بدانیم ، باید رفتاری قدرت طلبانه ارزیابی کنیم که برای مشروعیت بخشی به خویش از مطالبات قومی بهره می برند . این واقعیت را به ویژه می توانیم در جنگ قدرتی که آنها با یکدیگر داشته اند ، نیز مشاهده کنیم .

سران این گروه ها به طور پیوسته بر سر کسب قدرت در کشمکش مداوم با یکدیگر بوده اند . گرچه این برخوردها غالباً در سطح و هیمنه ایدئولوژیک ظاهر شده ، اما واقعیت این است که قدرت طلبی و تمایل به توسعه حوزه های نفوذ نظامی و سرزمینی در این میان نقش عمده ای ایفا کرده است . سابقه کشمکش های سیاسی و نظامی میان کومله و حزب دمکرات نمونه آشکار شکاف های موجود میان آنان است .

هر دو گروه با دولت مرکزی مبارزه می کردند و مدعی بودند نماینده واقعی کردها هستند ، اما در واقع درگیر یک جنگ قدرت با یکدیگر بودند . هر گروه دیگری را به همکاری با دولت و عوامل آن متهم می کرد (اما در عین حال از همکاری با بیگانه نیز ابایی نداشت) . این کشمکش ها در چند دوره حتی به برخوردهای مسلحانه منجر شد که شدیدترین آنها در سال ۱۳۶۴ رخ داد . تنها در نتیجه درگیری های کومله و حزب دمکرات طی سال های ۵۸ تا ۶۵ حدود هشتصد نفر از طرفین کشته شدند .

البته پس از تثبیت نظام جمهوری اسلامی و تغییر شرایط بین المللی و منطقه ای اغلب گروه های تروریستی نیز به این واقعیت دست یافته اند که خشونت و تروریسم روش مناسبی برای پیگیری اهداف آنها نیست ؛ لذا در این شرایط جدید آنها گرچه به طور کامل از اقدامات تروریستی خود دست نشسته اند ، اما به دلیل واقعیت و جبر فضای جدید ، تلاش می کنند چهره خشن و تروریست خود را پنهان سازند و با چهره ای ظاهراً دمکراتیک سخن بگویند
مطالب مرتبط

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین