به گزارش
بولتن نیوز، در کنار همه مولفه های دیگر تاثیرگذار بر کشمکش هسته ای ایران و کشورهای
غربی در همه سال های سپری شده از عمر این پرونده، حالا اتفاقاتی که در
جریان حضور رئیس جمهور و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در شصت و
هشتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک رخ داد، بیش از سایر عوامل
بر مذاکرات فردا سایه انداخته است و قطع یقین تحلیل و یا ارائه پیش بینی از
نتیجه مذاکرات ژنو، بدون توجه به تبعات و واکنش های صورت گرفته نسبت به
مذاکره وزرای خارجه ایران و آمریکا و بیش از آن مکالمه تلفنی کوتاه روسای
جمهور دو کشور در جریان این سفر، دقیق و صحیح نخواهد بود.
برای تجزیه و تحلیل آنچه می تواند در این دور از مذاکرات واقع شود، باید به چند نکته توجه داشت.
نکته اول نگاه به آینده روابط ایران و ایالات متحده آمریکاست. واکنش ها به
تحولات اخیر در روابط دو کشور در دو دسته کلی موافق و مخالف قابل دسته بندی
است. موافقان عموما با توجه به حساسیت مسئله، با تاکید بر اینکه روش
اعمالی از سوی رئیس جمهور و وزیر امور خارجه کشورمان در مواجهه با درخواست
آمریکایی ها برای ایجاد گشایش در نوع و سطح روابط دو کشور، با موافقت و تحت
نظر مقام معظم رهبری و با رویه ای صحیح، منطقی، فارغ از شتاب و ذوق زدگی و
بر اساس برنامه از پیش طراحی شده بوده است، از آن حمایت کردند و لذا اساسا
پیشنهاد یا راهکار تکمیلی یا بهتری برای رفتاری که از سوی طرف ایرانی
اتخاذ شد، ارائه ندادند.
اما مخالفان یا منتقدان که در اینجا انصافا تعبیر شامل تری درباره عموم
ایشان است، عمدتا پس از اظهارنظر مقام معظم رهبری و پیش از آن انتقاد
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از تاکتیک و روش تیم ایرانی، البته
بدون دریافت قطعی از اینکه چه چیز در بطن این تحولات "نابجا" بوده است، به
اظهارنظر پرداختند.
ایشان به استناد اظهارات و مواضع خودشان از جمله سخنان خطیب جمعه هفته
گذشته تهران که خواستار تشریح موارد "نابجا"ی مدنظر مقام معظم رهبری از سوی
دولت شده بود، برداشت قطعی از این نکته نداشتند، محور مخالفت خود را به
ترتیب بر این نکات استوار کردند که ایالات متحده آمریکا برای اعتمادسازی
باید تحریم ها را لغو کرده، دست از اقدامات و اعمال سیاست های خصمانه خود
بردارد و بابت هر آنچه علیه جمهوری اسلامی ایران مرتکب شده است، عذرخواهی
نماید.
در این میان مثلا اظهارنظرهایی مطرح شد، نظیر آنکه اگر آمریکایی ها می
خواهند حسن نیت ایشان مورد قبول ملت ایران قرار گیرد، باید تمام پروازهای
هواپیماهای بدون سرنشین جاسوسی شان در حدود مرزی ایران را متوقف کنند، بدون
توجه به اینکه آمریکایی ها با وجود روابط پیچیده، نزدیک و درهم تنیده شان
با رژیم صهیونیستی و با لحاظ اینکه موکدا تاکید کرده اند که به هر ترتیبی
به امنیت این رژیم متعهد هستند، اما از جاسوسی از این رژیم غافل نمی شوند،
بنابر این توقع اینکه کنار گذاشتن هر گونه اقدام جاسوسی و غیر دوستانه
ایشان علیه ایران به عنوان پیش شرط مذاکره برای ترمیم روابط دو کشور مطرح
باشد، اگر چه خواسته بر حقی است، اما یقینا خیلی معقول، منطقی و پذیرفتنی
نیست.
از سوی دیگر اگر قرار باشد ایالات متحده برای آغاز مذاکره با جمهوری
اسلامی، همه تحریم ها علیه کشورمان را لغو و اقدامات خصمانه و غیردوستانه
خود را ترک کند، دیگر مذاکره سیاسی برای ایجاد گشایش در روابط غیردوستانه
دو کشور چه معنایی خواهد داشت؟
بنابر این با عنایت بر اینکه سیاست رسمی نظام نیز بر این اعتقاد است که حل و
فصل پرونده هسته ای ایران به شرط وجود اراده سیاسی نزد ایالات متحده امر
ناممکن و حتی دشواری نیست، باید توجه داشته باشیم که موضوع بازنگری در
روابط ایران و ایالات متحده به عنوان شرطی برای حل و فصل مسئله هسته ای
باید حتما مورد توجه کافی و دقیق قرار گیرد.
چه آنکه روابط غیردوستانه و حتی خصمانه برقرار میان ایران و آمریکا، علاوه
بر پرونده هسته ای در عرصه هایی دیگر نیز بسیار بیشتر از فشار ناشی از
تحریم های اعمال شده به کشورمان به بهانه این پرونده، باعث خسران و آسیب به
منافع کلان، جهانی و بلند مدت جمهوری اسلامی شده است.
آیا کسی می تواند منکر آن شود که سرکشی ها و حتی یاغی گری های رژیم های غیر
مردمی که زیر سایه ایران بر جزایر و شبه جزایر کوچک و بزرگ حاشیه خلیج
فارس حاکم شده اند، ناشی از سواستفاده ایشان از فضای موجود روابط ایران و
آمریکاست که مجال بروز می یابد؟
آیا حمایت از حرکت های مردمی مظلومان و مسلمانان و خاص تر شیعیان جزء آرمان
های اصولی و اساسی انقلاب اسلامی نبوده و نیست؟ و اگر چنین است آیا می
توان منکر آن شد که افزایش فشار بر صالحین و شیعیان در عربستان، بحرین،
قطر، امارات، لبنان، پاکستان، افغانستان، عراق، وضیت سوریه و سایر نقاط،
تابعی از تعمیق و افزایش مخاصمه بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده
آمریکاست؟
و آیا واقعا راهی برای صیانت از این آرمان ها و تلاش برای تحقق بخشیدن
بیشتر به آنها در کنار کاهش مخاصمات و به قول جناب جواد لاریجانی مدیریت
اختلافات و دعواها بین ایران و آمریکا نیست؟ البته که راه قطعی تر به تصریح
مقام معظم رهبری برای دشمنان جمهوری اسلامی که زبان نمی فهمند، قوی شدن و
برخورد از موضع قدرت است، اما به هر حال امروز اگر چه جمهوری اسلامی
توانسته مقتدرانه منافع خود را در نبرد نابرابر با ایالات متحده به نحو
قابل قبول احصا کند، اما به قول مصطلح آمریکایی ها هر جا که در مقابل ایران
کم آورده اند، فشار را بر کسانی که گمان می کرده اند، سمپات جمهوری اسلامی
هستند، مضاعف کرده اند و قطعا از این بابت مسئولیت سنگینی متوجه جمهوری
اسلامی است.
شکی نیست که اگر برای حیوان صفتانی که امروز به وسیله سلفیون و ارحابیون به
جان و مال شیعیان و حتی سنی های خلف رحم نمی کنند، مقدور بود، همه این
بلاها را بر سر مردم ایران می آوردند، اما دستشان از نخیل کوتاه است و به
ناچار سنگ بر دیگران می کوبند.
نکته دوم توقعی است که باید از مذاکرات هسته ای داشته باشیم. در این زمینه
باید به دو نکته جزئی تر توجه کرد؛ اینکه انتظار و توقع از بهره مندی
کشورمان از انرژی صلح آمیز هسته ای چیست؟ و اینکه آیا توافق برای محدود
کردن چارچوب بهره گیری از توانمندی بومی تثبیت و نهادینه شده کشورمان در
عرصه فناوری هسته ای نقض استقلال، عزت و اقتدار ایران است؟
اگر چه قاطعانه استوار بر این عقیده ام که ریشه و اساس مشکلات اقتصادی
کشورمان، هیچ ارتباطی با تحریم ها ندارد، که اگر داشت، لااقل پس از وضع
تحریم های اخیر که مجبورمان کرد به جای بخش قابل توجهی از پول نفت فروخته
شده به هند، از این کشور برنج وارد کنیم، باید قیمت این یکی در بازار کاهش
می یافت یا حداقل ثابت می ماند و رشد بیش از دو برابری فعلی را شاهد نمی
بودیم، اما ... .
اما نباید به زمینه ای که این تحریم ها و بیش از خود تحریم ها، فضای روانی
ناشی از آنها برای سواستفاده چیان اقتصادی فراهم آورده تا خون بیشتری از
مردم بمکند، بی توجه بود.
دکتر بشیریه در یکی از مقالات خود به عنوان منتقد آورده بود که یکی از
اشکالات مومنان به انقلاب اسلامی و اصول و آرمان های آن، این است که این
انقلاب را از زاویه باورها و اعتقادات خود تحلیل می کنند و توجهی به آن
ندارند که خود مدعی اند این انقلاب جهانی است و بیش از 100 برابر مردم
دیگری که در جهان زندگی می کنند، حداقل به شکل ایرانیان این باورها را نمی
شناسند و باوری به آنها ندارند.
حالا حکایت عموم کسانی که تحریم ها و تاثیر آنها بر اقتصاد و به ویژه معیشت
مردم عادی جامعه را تحلیل می کنند و تاکید دارند بر عدم تاثیر آن بر کشور،
حکایت همانانی است که انقلاب اسلامی را برای اقامه احکام اسلامی ضروری می
دانند، در حالی که هنوز این احکام برای بخش قابل توجهی از مخاطب مدعایی این
انقلاب جهانی غریبه و ناشناخته است.
خیلی از بزرگوارانی که بر طبل کوتاه نیامدن به قاعده تار مویی در برابر غرب
می کوبند، حداقل آنچنان که مردم زیر بار فشارهای اقتصادی استخوان خرد می
کنند، فشار اقتصادی تحمل نکرده اند.
این سخنان نه به معنای چشم پوشی از حقوق مسلم و قطعی کشورمان در برابر غرب
که قطعا در صورت وقوع، مجبور خواهیم بود چنانکه حضرت امام راحل فرمودند در
برابر یک گام عقب نشینی شاهد 100 گام پیشروی دشمن باشیم، بلکه به معنای آن
است که چنانکه رئیس جمهور در برنامه های تبلیغاتی رقابت های انتخاباتی خود
تاکید می کرد، چرخش سانتریفیوژها باید در راستای تسریع گردش چرخ اقتصاد
کشور باشد.
پر واضح است که نتیجه مذاکرات هسته ای نه در ژنو بلکه در پایتخت های قدرت
های غربی تعیین می شود. لذا باید توجه داشت که کسب نتیجه مطلوب از این
مذاکرات در گرو تداوم روند بازنگری در روابط سیاسی ایران با کشورهای طرف
مذاکره، به ویژه ایالات متحده آمریکاست.
و البته باید و باید توجه داشت که چه بخواهیم و چه نخواهیم قدرت های مسلط
بر عرصه بین المللی امروز همین چند دولت مدعی و قلدر و زورمدار هستند،
البته در پناه جریان اقتصاد و رسانه صهیونیسم بین الملل. دوباره و موکدا
تاکید می کنم که این سخنان به معنای کوتاه آمدن و ضعیف پنداشتن خودمان در
برابر دشمن نیست، بلکه به معنای آن است که باید در برابر دشمن قدار و یاغی
کاملا هوشمندانه مقابله کرد.
در این میان مخالفان و منتقدان به مسئله ترمیم روابط ایران و آمریکا باید
دست از خام اندیشی برداشته و توجه داشته باشند که روندی که در نیویورک پایه
گذاشته شده است، برای طراحی مسیر رفع تخاصمات و مدیریت این دعواست و همه
شواهد گواه آن است که تاکنون انحرافی از مسیر تامین حداکثر منافع کشورمان
از این روند رخ نداده است.
مدیریت مخاصمات با آمریکا لزوما به معنای یار غار شدن ایران و آمریکا نیست،
که اساسا چنین تعبیری از روابط، امروز در عرصه روابط بین الملل هیچ محلی
از اعراب ندارد. امروز چنانکه مقام معظم رهبری نیز تشریح کردند، دشمن به ما
لبخند می زند، علنا دشمنی خود را ابراز می دارد و درخواست مذاکره و گفتگو
هم می کند، اما در این شرایط فرار از رو در رو قرار گرفتن با دشمن است که
ضعف تلقی می شود و نه سینه به سینه دشمن چسباندن.
از سوی دیگر باید توجه داشت که تحلیل رابطه جریان اقتصاد و رسانه صهیونیسم
در پس پرده و میدان داری آن در ساحت سیاست بین الملل، با دولت های ایالات
متحده، انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا و امثالهم قطعا بسیار پیچیده و ظریف
است.
چه دلیلی باعث شده است که در روزهای اخیر همه این دولت ها درباره واندادن
در برابر ایران در مذاکرات ژنو به رژیم صهیونیستی تضمین داده اند؟ آیا اگر
چنانکه برخی عنوان می کنند، رژیم صهیونیستی دست نشانده استکبار در منطقه
خاورمیانه است، آیا منطقی و عقلانی است که روسای دولت های قدرتمند جهان،
برای هر اقدام بزرگ و کوچک خود از سران این رژیم اجازه گرفته و به ایشان
گزارش بدهند؟
رژیم صهیونیستی برخلاف آنکه کمتر گفته می شود، تمام و کمال ثمره تلاش عده
محدودی گردن کلفت، قدار، پولدار به شدت پایبند به تعالیم کاملا منحرف شده
یهودیت متجلی شده در صهیونیسم است که معتقدند دولت جعلی اسرائیل باید و
باید در سرزمین موعود ایشان گسترده شده و نمادهای قدرت جهانی آن از جمله
هیکل سلیمان احیا شود، تا مسیح ایشان ظهور کرده و بار دیگر حکومت جهانی
سلیمان نبی (ع)، به قوم برگزیده بنی اسرائیل بازگردانده شود.
این عده محدود و معدود که حدود 50 درصد ثروت در گردش جهان و جریان غالب
رسانه ای را در پناه حاکمیت بر عرصه سیاست جهانی در اختیار دارند، بر سپهر
حکومت و دولت های غربی سایه افکنده و ترتیباتی ایجاد کرده اند که جز
متعهدان به خادمی به آرمان های ایشان، امکان صعود به قله های قدرت در این
کشورها را ندارد و این راز سردمداری دولت های غربی به صهیونیست هاست.
و آنچه از نظر ایشان این آرمان را تهدید می کند، آرمان مدنظر انقلاب اسلامی
ایران است و بس و این دلیل بغض، کینه و حقد عمیق ایشان از جمهوری اسلامی
است.
اگر چه سران دولت های غربی به شرط قبول بندگی برای تحقق آرمان های صهیونیسم
جهانی بر سر کار می آیند، اما در میدان عمل خود را در برابر کسانی که به
هر ترتیب به آنان رای داده اند نیز خود را بدهکار می دانند و این همان
میدان قیقاج رفتن سیاستمدارانی مثل اوباما است که با رئیس جمهوری ایران سخن
از دوستی می گویند و با نخست وزیر رژیم ارباب سخن از دشمنی با ایران می
زنند.
یقینا حضور داشتن در این عرصه قیقاج رفتن مقامات و دولت های غربی، مفیدتر و
موثرتر از غیبت در آن و سپردن همه میدان به دشمنان اعتقادات ماست که از
زمان خود پیامبر اسلام و از جمله در قلعه خیبر در کمین نشسته بودند.
آنچه تاکنون در عرصه سیاست خارجی دولت یازدهم شاهد بوده ایم، با وجود
انتقاداتی، گواه پایبندی به اصول و آرمان های نظام جمهوری اسلامی ایران
بوده و تا چنین است، نباید ترسی از مذاکره و گفتگوی رو در رو داشت.
از این رو به اعتقاد نگارنده لازم است انتقادات به تعاملات ایران و آمریکا،
از نگاه های سطحی، یکجانبه، نگرانی های ناموجه و دشمن انگاری های غیرموجه
فاصله گرفته و متوجه باشیم که حل و فصل پرونده هسته ای به عنوان یکی از
مواد فهرست طولانی اختلافات و دعواهای ایران و آمریکا نیاز به مدیریت و
جلوگیری از عمیق شدن دارد.
یادمان نرود که فضای بین الملل لزوما آنگونه که ما می خواهیم و بر آرمان
های ما منطبق است، اداره نمی شود. یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که
رژیم صهیونیستی با وجود آنکه برخلاف رغبت حتی بندگان اروپایی اش، مسلط ترین
رژیم بر تحولات بین المللی است، اما زمانی که گزارشی خنثی از گلدستون علیه
این رژیم در مجمع عمومی سازمان ملل و نه حتی شورای امنیت به تصویب رسید،
بیش از یکسال تمام وقت صرف کرد، تا آن را از اسناد سازمان ملل حذف کند، چرا
که آنان خود می دانند که ساز و کارهای سازمان ملل را چگونه طراحی کرده اند
و هر برگ سند و گزارش علیه کشوری در کارتابل های این سازمان چه تاثیراتی
در فضای مسلط فعلی بین الملل دارد؟