حدیث هفته/ امام علی علیه السلام فرمود: خدا را! درباره خانه پروردگارتان در نظر داشته باشید تا هستید، آن را خالی نگذارید. زیرا اگر حج متروک شود نظر رحمت خدا از شما قطع خواهد شد.
کلمه غیبت به طوری که در مجمع البیان آمده عبارتست از: در غیاب کسی عیبی از او بگویی که وجدان بیدار، تو را از آن نهی کند و اگر او بشنود، ناراحت شود، به همین جهت بدگویی دنبال سر فردی که تظاهر به فسق و گناه می کند را، جزو غیبت نشمرده اند، چون اگر بشنود که در غیاب او چنین گفته اند، ناراحت نمی شود.
مصادیق غیبت
مصادیق غیبت بر سه قسم است:
قسم اول: ذکر کردن چیزی که نقص شرعی یا عرفی نسبت به حال شخص غیبت شده باشد و آن چیز هم، بر شنونده پوشیده باشد به طوری که راضی به فاش شدنش نباشد و غیبت کننده هم در مقابل کوچک کردن آن شخص و عیب گذاری بر اوست.
قسم دوم: نقل عیب پنهان است، لیکن نه به قصد مذمت کردن و عیب گذاردن و پست کردن او، بلکه به غرض دیگری مانند سرگرمی یا از روی دلسوزی، عیب پنهان دیگری را نقل کند که شکّی در حرام بودنش نیست.
قسم سوم: گفتن عیب کسی نزد دیگری که آن را می داند. ظاهر بعضی از روایات آن است که از عنوان غیبت بیرون است، لیکن از تعدادی روایات استفاده می شود که این مورد نیز غیبت است.گناهان کبیره، شهید دستغیب، ج 2، ص 257.
در حدیث آمده است که الغیبة جُهد العاجز (غیبت کردن تلاش شخص ناتوان است)، این حدیث ریشه غیبت را بیان میکند و آیه قرآن قباحت آن را به خوردن گوشت مرده تعبیر کرده است. مگر غیبت نه این است که فردی نقص و عیب کس دیگر را برای فردی نقل میکند، اگر این غیبت کننده شجاعت داشت این نقص را یا به خود صاحب نقص تذکر میداد تا رفع کند و یا در حضور او مطرح میکرد تا از خود دفاع کند و این که قرآن هم از باب تشبیه معقول به محسوس آن را اکل لحم میت (خوردن گوشت مرده) میداند، چون همان گونه که مرده توان دفاع در برابر تنقیص خویش را ندارد، کسی هم که غایب است وقتی تنقیص شد، نمیتواند از خود دفاع کند و به همین سبب، آبروی او پیش دیگران نقصان مییابد.
برای پیشگیری از غیبت باید به عامل آن که همان عجز غیبت کننده است، فکر کرد و این که اگر انسان به عیوب خود، توجه کند و بداند که ممکن است عیوب او نیز نُقل مجالس دیگران شود خود را کنترل نموده و غیبت دیگران را نخواهد کرد.
رضایت به غیبت
آیا راضی بودن کسی باعث حلال بودن غیبت از او می شود؟
طبق نظر علمای اخلاق و از جمله حضرت امام رضوان الله علیه، حتی اگر کسی بگوید من راضی ام غیبتم را بکنید باز هم غیبت کردن از او حرام است.
بلکه بالاتر اینکه خود آن کسی هم که رضایت به غیبت از خود داده مرتکب حرام شده چرا که اختیار آبروی مؤمن دست خود او نمی باشد و خدای متعال همانگونه که ریختن آبروی دیگران را حرام نموده ریختن آبروی خود و تحقیر شخصیت خود را نیز حرام و گناه دانسته است.
و انسان موظف است که احترام و آبروی خود را در جامعه حفظ نماید تا بدینوسیله بتواند در جامعه کارایی داشته و به پیشبرد اهداف الهی در بین مردم کمک نماید.
درمان غیبت
1. تفکّر: یکی از موانع مهم تهذیب نفس غفلت است.اگر از آثار خطرناک اخلاق رذلیه غافل هستیم، اگر درباره کیفر گناهان و عذاب اخروی فکری نمی کنیم و بالأخره اگر ایمان به معاد در عمق جانمان نفوذ نکرده و از حدّ یک مفهوم ذهنی بالاتر نرفته،چگونه می توانیم درباره تهذیب و پاکسازی نفسمان تصمیم بگیریم و او را در خواسته هایش کنترل و مهار کنیم؟ مگر به این سادگی می توان با نفس امّاره مبارزه کرد؟ غفلت،یکی از بیماریه ای بزرگ نفسانی و منشأ بسیاری از بیماری هاست و دوای این درد، تفکّر، عاقبت اندیشی و تقویت نیروی ایمان می باشد.بر انسان لازم است همواره مراقب نفس خویش باشد.حضرت علی (ع) فرموده اند:«هر کس که قلبش را با تداوم فکر، آباد سازد،افعالش در باطن و ظاهر خوب خواهد شد». غرر الحکم، ص 690.
در این مرحله باید این بیماری و درمانش را خوب بشناسیم و با خود بیندیشیم و حساب کنیم که در روز چند بار این عمل (غیبت) را انجام می دهیم.
2. عزم: مرحله دوم، عزم است. عزم، میزان امتیاز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است.
جرأت بر معاصی کم کم انسان را بی عزم می کند، و این جوهر شریف را از انسان می رباید.
مرحوم شاه آبادی می فرمودند:«بیشتر از هر چیز گوش کردن به موسیقی و غنا، از انسان سلب اراده و عزم می کند». چهل حدیث، امام خمینی، ص 8.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
جدا خیلی مایلم بدونم!