رئیس جمهور وزارت نیرو را مورد خطاب قرار داد و تصریح کرد: باید با بسیج همه امکانات و منابع در زمینه احیای دریاچه ارومیه ورود پیدا کرد تا شاهد تغییر و بهبود شرایط موجود این منطقه مهم اقلیمی در آذربایجان غربی باشیم.
موضوع خشک شدن بخش های وسیعی از دریاچه ارومیه به عنوان مهم ترین تالاب داخلی کشور در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفت و در مواردی نیز بروز مسائل خشکی در این دریاچه رنگ و بوی سیاسی نیز به خود گرفت و از وقوع طوفان های نمکی و از بین رفتن زیستگاه های حیات وحش در منطقه دریاچه ارومیه سخن به میان آمد.
دلایل وقوع خشکی دریاچه ارومیه
وزارت نیرو به عنوان مسئول اجرای پروژه های آبی در کشور در یکی دو سال اخیر درباره دریاچه ارومیه مسائل گوناگونی را مطرح کرده است، هرچند علاوه بر این وزارتخانه، دستگاه هایی مانند سازمان محیط زیست نیز در حفاظت و نگهداری از دریاچه ها و تالاب های کشور مسئولیت دارند.
ساخت سدهای متعدد در حوزه آبریز دریاچه ارومیه و از بین رفتن تعادل منابع آبی در این حوزه؛ همچنین استفاده بیش از حد استاندارد از منابع آبی مانند رودخانه های تاثیرگذار بر دریاچه ارومیه و احداث هزاران چاه غیرمجاز برداشت آب در حوزه دریاچه ارومیه به عنوان دلایل وقوع خشکی در دریاچه ارومیه مطرح شد.
البته مجید نامجو، وزیر نیرو اعلام کرد احداث سدها در حوزه آبریز دریاچه ارومیه تنها 15 درصد بر وقوع خشکی در دریاچه ارومیه تاثیرگذار است و آنچه باعث این پدیده شده است وقوع خشکسالی های متعدد است که علاوه بر ایران در مناطق بسیاری از جهان نیز به وجود آمده است. از سویی اعلام شد که نه تنها دریاچه ارومیه بلکه صدها درایچه دیگر نیز در نقاط مختلف جهان دچار خشکی شده است.شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
مسعود عزیز!
این پاراگراف یکی مانده به آخر گزارش حاضر را بار دیگر خوب مطالعه کن جواب خود را پیدا می کنی :
"ساخت سدهای متعدد در حوزه آبریز دریاچه ارومیه و از بین رفتن تعادل منابع آبی در این حوزه؛ همچنین استفاده بیش از حد استاندارد از منابع آبی مانند رودخانه های تاثیرگذار بر دریاچه ارومیه و احداث هزاران چاه غیرمجاز برداشت آب در حوزه دریاچه ارومیه به عنوان دلایل وقوع خشکی در دریاچه ارومیه مطرح شد."
در یکی از رپرتاژ های بولتن که در همین یک هفته قبل منتشر شده بود تعداد این چاه های غیر مجار در یکی از استان های همجوار کرانه دریاچه ارومیه بیش از بیست هزار حلقه ذکر گردیده بود. هر کدام از این چاه ها به پمپ هایی مجهز هستند که روزانه هزاران لیتر آب را از دل سفره های زیر زمینی بیرون می کشند و بدلیل رواج کشاورزی غرق آبی در منطقه به اتلاف می برند.
بعنوان نمونه و جهت آگاه شما عرض می کنم که در محل زندگی ما بدلیل بالا بودن سطح آب های زیر زمینی عمده مشکل اهالی در فصول بارندگی بالا آمدن آب چاه ها و گرفتگی مجاری فاضلاب ها بود که صرفا با کندن یک چاه نیمه عمیق و برنامه ریزی برداشت آب برای آبیاری فضای سبز مناطق اطراف و سایر محلات کل معضل حل گردید و اگر همین برداشت یک ماه متوقف گردد دوباره مشکل از نو تجدید میگردد...
این معضل واقعا حیاتی است و باید بصورت های وسیع و به انحای مختلف به مورد بحث گذاشته شود تا حساسیت ها برانگیخته شود.
این مشکل را همین نسل ما پدید آورده است و باید با اهتمام به حل آن خود را رو سفید کنیم.
حالا شما هم سخت نگیرید آستین ها را بالا بزنید و راهکاری را که به ذهن تان می رسد ارائه دهید شاید در حل این مشکل سهمی داشته باشید. اجرکم عند الله
در بین دهها دلیل شمرده شده در تحقق این معضل، به احداث این پل هم اشاره می شود. ولی بهر ترتیب هر کدام از این موارد بنا به طبیعت و ماهیت وجودی خود ضریبی را بخود اختصاص می دهند. شدت و ضعف این ضرایب باید تعریف و طرح عملیاتی (Action Plan) ترسیم و معین گردد...
بجز بخش های مربوط به انتقال آب از سایر منابع آبی و نیز دفاع از برنامه های سد سازی ، با سایر نکته نظرات شما موافق هستم.
نگرانی اصلی از مثال "مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد" می باشد که نکند در پشت پرده برنامه انتقال آب موضوع تغییر کاربری زمین های واقع شده در مسیر انتقال آب مطرح باشد و در نهایت آنچه که باقی می ماند مصداق همان داستان معروف نقل شده در مثنوی باشد که "... خر برفت و خر برفت و خر برفت!".
تغییر کاربری اراضی مسیر انتقال اگر تغییر مراتع سبز باشد که منع قانونی دارد ولی اگر تغییر اراضی کاملا خشک به اراضی زراعی بویژه با سیستم آبیاری مناسب صورت پذیرد از نظر زیست محیطی باعث افزایش رطوبت منطقه و اعتدال بیشتر خواهد بود پس خر برفت وخر برفت وخر برفت تا به منزل برسیم. علاوه بر این شاید اثرات سدسازیها علاوه بر اثر تخریبی کم در دریاچه اثرات دیگر مفیدی در سبزینگی منطقه واعتال آن برای افزایش بارندگی ومعیشت مردم داشته باشد !!!!
جناب آقای رضا عزیز،
مشکل اصلی در این منطقه همانا عدم استفاده از "سیستم آبیاری مناسب" است که در کامنت شما هم بنحو مناسب به آن اشاره شده است. بنده هم با شما موافق هستم که اراضی کاملا خشک و لم یزرع را می توان با کاربست روش های مناسب به اراضی سرسبز و مزارع پر ثمر مبدل کرد این روش ها در خیلی از جاها جواب داده است. اتخاذ چنین تدابیری می تواند بنحو مطلوب منطقه اکولوژی را متحول سازد.
نگرانی ابراز شده از این بابت است که نباید اجازه داد تا با صرف سرمایه گذاری های کلان و انرژی های فراوان، اصل مسئله به بوته فراموشی سپرده شود و آب های هدایت شده از سایر منابع در بین راه صرف استفاده در کشت های غیر اصولی گردد و بدلیل اتلاف زمان آنچه که به سونامی دریاچه در حال موت خوانده شده است کل منطقه را به اعماق یک فاجعه زیست محیطی ببرد...
این جاده که در ابتدا با بدوی ترین شیوه ممکن بدون هیچ مطالعه ای ساخت خود را آغاز کرده بود برای ادامه هم با مخالفت کارشناسان عمرانی و زیست محیطی رو به رو شد.
به نظر مهندسان منتقد به مرور زمان آب دریاچه قسمت های زیرین خاک را می شوید و باعث فرو نشست خاده می شود. همین امر باعث خواهد شد که هزینه نگهداری آن از هزینه ساخت بیشتر شود. اما بازهم کسی این سخنان را نشنید و همچنان دولت ها به ادامه احداث جاده اصرار داشتند.
دریاچه اورمیه دیگر دو نیم شده بود. جریان آب مختل شده بود. وضعیت در نیمه شمالی بدتر از جنوبی بود. از انجا که 86 درصد از ابهای ورودی به دریاچه از ناحیه جنوبی بزرگراه وارد آن می شود این عامل باعث تفاوت در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی به ویژه رژیم رسوب گذاری نواحی شمالی و جنوبی دریاچه شد و غلظت نمک در نیمه شمالی بالا رفت.
رفت و آمدهای ماشین ها سکوت بکر دریاچه را برای همیشه نابود کرد و پرندگانی که قرن ها در آنجا زندگی کرده بودند مجبور به کوچ اجباری شدند.
در حالی که اورمیه به حالت احتضار در آمده بود ادامه احداث بزرگراه به صورت یک و نیم کیلومتر بین دو جاده از طریق احداث پل رو گذر صورت گرفت. اقدامی که دیگر فایده ای برای حیات اورمیه نداشت و ندارد.
2.چرا برای اسم خلیج فارس این همه حساسیت هست حتی کشورهای دیگر نمیتوانند اسم دیگه ای روش بذارن ولی برای خود دریاچه ارومیه (نه اسمش)کسی ککش هم نمیگزه؟
ایلقار عزیز!
با بخش نخست دیدگاه شما کاملا موافق هستم ولی پیشنهاد می شود برای بخش دوم آن باز نگری فرمائید.
هر گوشه ای از این سرزمین، جزئی تفکیک نا پذیر از وجود عظمت مردم شرافتمند کشور مان عزیزمان ایران است.
حشک شدن دریاچه ارومیه در کمتر از سه دهه اخیر که از نظر زمین شناسی حتی لحظه ای هم محسوب نمی گردد ریشه در دخالت های نابجای عوامل انسانی مستقر در منطقه و برداشت های بی رویه از آب سفره های زیرزمینی است...
از قضا عکس بسیار قشنگ و گویا و پر محتوایی است و نشان دهنده حساسیت مسئولان ارشد کشوری به یک معضل ملی و منطقه ای است بصورتیکه رئیس جمهور کشور همراه با اعضای هیئت دولت بدلیل حساسیت امر برای بازدید عینی و نزدیک حضور بهمرسانیده اند.
اگر دریاچه خشک شود:
گل های رنگارنگ باغات و مزارع منطقه از بین می روند؛
آواز پرندگان در منطقه و چه چه بلبلان قشنگ خاموش می شود؛
سونامی طوفان های نمک و مواد سمی کل استان های همجوار را می پوشاند؛
کشاورزی منطقه از بین می رود ؛
منطقه ای که روزی به انبار غله کشور شناخته می شد به منطقه کویری مبدل می شود؛
مهاجرت های ناخواسته بصورت فوج شروع می شود ؛
کرکسها و لاشخورها در آسمان منطقه به پرواز در می آیند....
البرز سر بلند، دماوند سرفراز در سوگ "سهند" و در عزای عروس کوه های ایران "سبلان" کمر شکسته به تعزیت می نشینند؛
حلا متوجه شدید که چی میشه ...
جناب آقای حسینی!
اجازه دهید پیشنهاد شما را به این صورت تکمیل کنم که زوج های جوان از هدایایی که برای ازدواج خود دریافت می دارند یک (ربع، نیم و یا تمام) سکه به بنیاد مردم نهادی که برای برای احیای دریاچه های در حال خشک شدن کشور فعالیت می کند هدیه بدهند.
به تعداد چاههاي غيرمجاز بايد در اطراف درياچه، چاه عميق بزنيم و آب حاصله را بداخل درياچه بريزم!!!!!!!!
از قضا این پیشنهاد قابل بررسی است و تعجب بنده از هشت تا علامت تعجبی است که در آخر پیشنهاد خود آورده اید چرا که با این راهکار چاههای کم عنق و نیمه عمیق که بصورت های غیر قانونی حفاری شده اند خشک و یا راندمان خروجی آنها بحداقل افت می کند.
بهر حال یک پیشنهاد قابل بررسی از سوی کارشناسان و متولیان رسیدگی می باشد ...
یک جمله ای از یک عزیز به خاطر دارم ان هم این است که چه کرده ایم ؟
یا چه بوده ایم ؟
مهم لفظ و معنای این جملات نیست زمان گذشته است دقت کنیم هم اکنون زمان این جمله است:
چه باید کرد...؟
ماایرانی ها خصلت های جذابی داریم خیلی میگوئیم علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد ولی دقیقا به فکر علاجش به فکر درمان و ریشه کردن معضلات درست بعد وقوع واقعه اقدام میکنیم ....یعنی همیشه به این نکته میرسیم که هونز فرصت هست ...................
دوستان دولت باید زمینهای کشاورزی حوزه دریاچه ارومیه را از غرقابی به آبیاری تحت فشار وقطره ای تبدیل کند متاسفانه بعلت هزینه های زیادوگره کورهای ادارات کشاورزان قادر به این کار نیستن
اگر دولت بصورت وام تسهیلات دراختیار کشاورز بگذارد تا زمینهای زیرکشت را لوله گذاری کنن مازاد آب را میتوان به دریاچه تزریق کرد واز خشک شدنش جلوگیری بشه