حرف سفر به آمریکا و اروپا که میشود آب از لب و لوچه خیلیها سرازیر میشود. خیلیها در اینجا بعضی از ملت خودمان هستند. گروهی اعم از تحصیل کرده و بیسواد، پولدار و فقیر، روشنفکر و تاریکفکر و خلاصه تمام کسانی که مرغ همسایه برایشان غاز است. بیپردهتر بگویم انگار مسافت که دورتر میشود این مرغ هم جای غاز بیشتر تبدیل به احسنت شده و گاهی تا طاووس شدن هم پیش میرود.
آدمهایی که کشور خود را یکپارچه فرو رفته در بدبختی میدانند و از کمبود آزادی حرف میزنند و اینکه استعدادهایشان در اینجا به هدر رفته بیشتر دم از مدینه فاضله غرب میزنند. بعضا این آدمها حتی نتوانستند تا گرفتن مدرک دیپلم هم استعدادشان را بروز دهند اما...
خلاصه که اینقدر رویای غرب برایشان شیرین و دلچسب است که گاهی از هول حلیم می افتند توی دیگ و تا فرصتی دست میدهد میخواهند پرواز کنند به سرزمین آزادی. آنجا حتی کارگری با هزار خفت و خواری شرفش بیشتر است از داشتن یک کار آبرومند و حتی سطح بالا در همین خاکی که به قول آن خواننده ارثیهی پشت در پشت آنها است. اینان فکر میکنند باید بروند و خواهند رفت! چه روحشان و چه جسمشان.
اما بهانه این مطلب نوشتن در مورد آسیبهای اجتماعی نیست، در واقع اصلش قرار بود در مورد یک شهید مطلب بزنیم شهیدی که لبنانی است. شهید رضوان انور صالح (حیدر).
شهید رضوان انور صالح (حیدر)
وقتی زندگی شهید صالح را خواندم تصمیم گرفتم با این مقدمه شروع کنم که از نظر گذراندین. البته آدماهایی مانند رضوان در کشور خودمان هم کم نداریم. شاید این اشکال ما باشد که همیشه سیاهی را بیشتر میبینیم.
جنگ هشت سالهمان که آغاز شد نمیگویم عده کثیری اما تعدادشان کم هم نبود شهدایی که در ناز و نعمت بودند و حتی در خارج از کشور درس را رها کردند تا به جبهه رفته و با دشمن بجنگند. ولی خب وقتی حرف از اینها به میان می افتد برخی می گویند این افراد تحت تاثیر انقلاب و امام خمینی بودند و به قول خودمانیتر جو گرفتشان. حرفهای صد من یه غازی که حتی فکر کردن به آن و حتی تایید و تکذیبش هم مایه مضحکه است اما از قدیم گفتند در دهن مردم را نمی توان بست. عوامی که هر کاری کنی یک بهانه در آستین دارند.
شهید رضوان انور صالح (حیدر)
شهید رضوان انور صالح که یک شهید لبنانی است در نهمین روز جنگ 33 روزه به شهادت رسید. شاید این نکته قابل تاملی نباشد چرا که جنگ است و تبعا آدمهای با غیرت را به نبرد فرامیخواند. چیزی که توجه ما و دیگر رسانه ها را به خود جلب کرد خبر دوم است که بعد از شهادت او منتشر شد: ایالات متحده آمریکا طی بیانیه ای رسمی اعلام کرد که یکی از اتباعش در جریان جنگ لبنان کشته شده و خواستار تعیین سرنوشت وی گردید. آمریکایی ها اعلام کردند که این شخص «رادوان صالح» نام دارد.
شهروند آمریکایی که مقامات آمریکا در پی او بودند، کسی نبود جز «رضوان محمد صالح» که اینک در قبرستان روستای یارون با تابوتی پیچیده در پرچم حزب الله تشییع می شد. نام رادوان هم در حقیقت تلفظ انگلیسی «رضوان» بود.
آمریکایی ها درست می گفتند. رضوان صالح شهروند رسمی و شناسنامه دار ایالات متحده آمریکا بود. او بخش اعظمی از عمر خود را در آمریکا گذرانده و در آن جا رشد کرده و بالیده بود و حالا زمانی که کوس جنگ در ضاحیه به صدا درآمده بود لباس رزم بر تن کرد و راهی این دیار شد.
فرزند شهید رضوان انور صالح (حیدر) هنگام تشییع پیکر پدرش
آمریکایی ها با اطلاع از جزئیات ماجرا، دیگر دنبال مطلب را نگرفتند و امروز، مزار شهید رضوان محمد صالح یا همان رادوان صالح، چون نگینی در یارون می درخشد.
رضوان برای ورود به مقاومت اسلامی لبنان، تلاش سختی نمود. حضور طولانی مدت او در آمریکا، شرایط امنیتی او را برای ورود به صفوف رزمندگان حزب الله غیر قابل قبول می نمود.
این مطلب بارها به او اعلام شد اما رضوان تسلیم نشد و حتی گفته می شود که نامه ای به سید حسن نگاشت و ملتمسانه درخواست خود را تکرار نمود.
مزار شهید رضوان انور صالح (حیدر) در روستای مارونالراس
این شهید عزیز اهل روستای یارون از توابع شهر شهید پرور بنت جبیل است. او
همه امکاناتش را گذاشت و گذشت از هرچه دلبستگی به دنیا بود و آمد. صالح
سرانجام در روز 21 جولای سال 2006، در نبرد با ارتش صهیونیستی شربت شهادت
نوشید و تا ابد روزی خور درگاه حضرت حق شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com