کد خبر: ۱۷۰۶۳۲
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار:
وقتي حميد رسايي از دستاورد روحاني در نيويورك تقدير مي كند

نشريه 9 دي: عزت و عبرت، دستاورد سفر رئيس جمهور به سازمان ملل است

برخی از رسانه های بیرونی که طی روزهای گذشته برای روحانی کف می زدند، بعد از سخنان او ادبیات انتقاد را برگزیدند که نشانه حرکت درست و مواضع قابل قبول رئیس دولت یازدهم در سازمان ملل است. البته دکتر روحانی نباید از یاد ببرد که این عزت، حاصل گام نهادن در مسیری و نقشه راهی است که امام خامنه ای برای هیئت ایرانی تعیین نمودند.

 گروه سياسي، حمید رسایی، روحانی، سیاست‌مدار اصول‌گرا و نماینده مردم تهران در دوره هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی (دوره‌های هشتم و نهم)، از اعضاي جبهه پايداري و یکی از سرسخت ترین منتقدين دولت روحاني و البته از مهمترين حاميان دولت احمدي نژاد، امروز در نشريه 9 دي كه متعلق به خود اوست، در توصيف دستاورد سفر چند روزه دولت روحاني به نيويورك، با تيتر درشت و در صفحه اول نوشت: " عزت و عبرت؛ دستاورد سفر رئيس جمهور به سازمان ملل".

به گزارش بولتن نيوز، نشريه 9 دي در  اين گزارش مي نويسد: ‹‹مهمترین دست آورد این سفر را باید دو عنصر «عزت و عبرت» دانست. همه امید رسانه های غربی و حتی برخی از رسانه های واداده داخلی این بود که رگ هایی از «جدایی دولت از حاکمیت» را در مواضع رئیس جمهور کشورمان در سازمان ملل مشاهده کنند، چیزی که در دوره خاتمی از برخی رسانه های عمومی کشورمان و دنیا بارها دیده شد. فضایی که این جریان در داخل و خارج از کشور ساخته بودند، نشان می داد که آنها منتظر ادبیاتی واداده از رئیس دولت یازدهم اند. سخنان دکتر روحانی هر چند با ادبیات دیپلماتیک ابراز شد اما بر خلاف این امید باطل بود و بر خلاف تصور آنها نشان داد که روحانی نماینده ملتی است که از مقاومت در برابر سلطه گران خسته نشده بلکه به دنبال آرمان ها و اصول خود است. به همین دلیل نیز برخی از رسانه های بیرونی که طی روزهای گذشته برای روحانی کف می زدند، بعد از این سخنان، ادبیات انتقاد را برگزیدند که این، خود نشانه حرکت درست و مواضع قابل قبول رئیس دولت یازدهم در سازمان ملل است. البته همه می دانیم و دکتر روحانی نیز نباید از یاد ببرد که این عزت، حاصل گام نهادن در مسیری و نقشه راهی است که امام خامنه ای برای هیءت ایرانی تعیین نمودند.

 

گروه سیاسی 9 دی - هشت سال قبل وقتی احمدی نژاد قصد سفر به سازمان ملل را داشت، برخی از چهره های متنفذ و با سابقه سیاسی مانند هاشمی رفسنجانی و رسانه های همفکر با او، نه تنها روی خوشی به این سفر نشان ندادند بلکه این سفر را بدون دست آورد دانستند. برخی از این افراد از آنجا که می دانستند رئیس جمهور وقت کشورمان مطالبات آنها را مطرح نخواهد کرد، روی خوشی به این سفر نشان نمی دادند و برخی دیگر-  که می توان هاشمی رفسنجانی را از جمله آنها دانست - معتقد بودند احمدی نژاد بی تجربه است و چون جامعه سلطه جهانی مسیر خودش را خواهد رفت، این سفرها هیچ فایده ای برای جمهوری اسلامی نخواهد داشت. شاید به همین دلیل بود که هاشمی علی رغم فرصتی که در اختیار داشت، در طول هشت سال ریاست جمهوری اش، هرگز در سازمان ملل حاضر نشد تا از این تریبون برای دفاع از حقوق مردم ایران بهره گیرد.

رئیس دولت های نهم و دهم، در طول سال های گذشته تنها رئیس جمهوری بود که هر ساله با شرکت در این اجلاس، از فرصت تریبون سازمان ملل برای پرسشگری از نظام سلطه و طرح حقوق ملت ایران بهره برد و قبل از آن تنها یکبار شهید رجایی و یکبار مقام معظم رهبری - وقتی پس از شهادت رجایی به ریاست جمهوری رسیدند - و دو بار خاتمی در اجلاس های مختلف سازمان ملل حضور داشتند. با مرور اخبار رسانه های آن روز به روشنی در می یابیم که سفر شهید رجایی و رهبر معظم انقلاب از آنجا که با ادبیات پرسشگری و مطالبه حقوق ملت ایران و مظلومان جهان همراه بود، با عصبانیت نظام سلطه مواجه شده است که البته در دو دوره حضور محمد خاتمی، این فضا به دلایل مختلف برعکس شد. احمدی نژاد اما با تمام انتقادهای واردی که به برخی رفتارهای داخلی او در سال های اخیر مطرح می شود، همواره از تریبون سازمان ملل به خوبی در راستای دفاع از مبانی جمهوری اسلامی بهره برد هر چند ادبیات او نیز در دو سال پایانی دولت دهم، متفاوت تر از ادبیات سال های نخست حضورش شده بود.

امسال اما رئیس جمهور یازدهم در حالی به سازمان ملل سفر کرد که امام خامنه ای در دیدار با فرماندهان سپاه از نرمش قهرمانانه سخن گفته بود و روحانی در مصاحبه با رسانه ها از تام الاختیار بودن خود در مواجهه با همتایانش از جانب رهبر انقلاب سخن می گفت، حتی قبل از سفر در گفتگو با یکی از رسانه های غربی اعلام کرد که دیدار با اوباما در برنامه او گنجانده نشده ولی در عالم سیاست هر چیزی ممکن است. همین ادبیات سبب شد تا برخی دلسوزان با نگرانی اخبار سازمان ملل روحانی را دنبال کنند و برخی از رسانه ها و جریانات دلبسته به آمریکا قند در دلشان آب شود و هر روز از رویای ملاقات اوباما و روحانی بنویسند.

سخنان روحانی در شصت و هشتمین اجلاس سازمان ملل و گفتگوهای وی با رسانه ها و شخصیت های سیاسی و فرهنگی، هرچند مانند اکثر اظهارات رئیس دولت نهم و دهم در اجلاس سال های قبل، آتشین نبود و با صراحت هویت استکباری نظام سلطه را به چالش نکشید اما مانند حضور خاتمی در سازمان ملل هم با وادادگی همراه نبود. بنابراین نمی توان سخنان وی را به دور از بیان واقعیت ها و رویکرد حق طلبانه جمهوری اسلامی دانست. طرح موضوعاتی همچون «جهان علیه خشونت و افراطی گری» و طرح موضوع «ائتلاف برای صلح» در برابر «ائتلاف برای جنگ» توانست تا حدودی نظام سلطه را به چالش بکشد. روحانی در اظهارتش به خوبی نسبت به تحریم کشورمان اعتراض و از حقوق هسته ای کشورمان دفاع کرد و با اشاره به صلح مبتنی بر آرای مردم در همه دنیا به اوضاع سوریه و بحرین اشاره کرد و در فراز دیگری از سخنانش از حقوق فلسطینیان دفاع کرد و راه حل نظامی برای موضوع سوریه را غلط دانست. بر همین اساس باید از مواضع وی تقدیر کرد و امیدوار بود که روحانی همین مسیر را ادامه دهد.

مواضع اوباما اما در این اجلاس نیز جالب توجه بود. رئیس جمهور آمریکا هر چند بر خلاف حمایت هایی که از سازمان منافقین به عمل می آورد و بودجه ای که برای حمایت از براندازان نظام اسلامی تصویب می کند و بر خلاف حمایت هایی که از فتنه گران در طول سال های گذشته داشته، اعلام کرد که آمریکا به دنبال تغییر نظام جمهوری اسلامی نیست! وی به فتوای رهبر معظم انقلاب درباره عدم جواز شرعی استفاده از سلاح هسته ای اشاره کرد و آن را آغازی برای به رسمیت شناختن حق هسته ای کشورمان دانست اما در عین حال از مسئولان ایرانی خواست تا حرف و عملشان یکی باشد! با این که همه می دانند آمریکا تنها کشوری است که از سلاح هسته ای علیه مردم دنیا استفاده کرده است. رئیس جمهور آمریکا از ایران و روسیه خواست که دنبال ابقای بشار اسد در سوریه نباشند! وی همچنین با صراحت اعلام کرد که دولتش هرگز در مورد امنیت اسرائیل مصالحه نمی کند!

این سخنان اوباما حکایت از این می کرد که دولت آمریکا هیچ تغییری در رویکرد خصمانه خود نداشته است و به قول آقای روحانی صدای واحدی از دولتمردان آن شنیده نمی شود. 

اما مهمترین دست آورد این سفر را باید دو عنصر «عزت و عبرت» دانست. همه امید رسانه های غربی و حتی برخی از رسانه های واداده داخلی این بود که رگه هایی از «جدایی دولت از حاکمیت» را در مواضع رئیس جمهور کشورمان در سازمان ملل مشاهده کنند، چیزی که در دوره خاتمی از برخی رسانه های عمومی کشورمان و دنیا بارها دیده شد. فضایی که این جریان در داخل و خارج از کشور ساخته بودند، نشان می داد که آنها منتظر ادبیاتی واداده از رئیس دولت یازدهم اند. سخنان دکتر روحانی هر چند با ادبیات دیپلماتیک ابراز شد اما بر خلاف این امید باطل بود و بر خلاف تصور آنها نشان داد که روحانی نماینده ملتی است که از مقاومت در برابر سلطه گران خسته نشده بلکه به دنبال آرمان ها و اصول خود است. به همین دلیل نیز برخی از رسانه های بیرونی که طی روزهای گذشته برای روحانی کف می زدند، بعد از این سخنان، ادبیات انتقاد را برگزیدند که این، خود نشانه حرکت درست و مواضع قابل قبول رئیس دولت یازدهم در سازمان ملل است. البته همه می دانیم و دکتر روحانی نیز نباید از یاد ببرد که این عزت، حاصل گام نهادن در مسیری و نقشه راهی است که امام خامنه ای برای هیءت ایرانی تعیین نمودند.

سخنان اوباما نیز باید مایه عبرت کسانی باشد که خوشبینانه اختلافات ما با آمریکا را صرفا سیاسی و محصول بکارگیری ادبیات انقلابی می دانند و برای دست دادن روحانی و اوباما لحظه شماری می کردند. وقتی اوباما با صراحت از لزوم حفظ امنیت دولتمردان جنایتکار صهیونیسم و اسرائیل غاصب و کوتاه نیامدن از آن سخن می گوید و از جمهوری اسلامی ایران می خواهد تا به دنبال بقای نظام مردمی و ضد اسرائیلی سوریه نباشد و با پررویی از لزوم اعتمادسازی ایران در پرونده هسته ای سخن می گوید در حالی که آمریکا سابقه استفاده از سلاح هسته ای را دارد و از انبارهای سلاح هسته ای برخوردار است، باید پذیرفت که ریشه دشمنی آمریکا با ما قبل از این که سیاسی و دیپلماتیک باشد، ایدئولوژیک است. جمهوری اسلامی ایران هویت استکباری آمریکا و قدرت های سلطه گر را نشانه رفته و این چیزی نیست که آنها به راحتی از کنارش بگذرند. تا زمانی که نظامی اسلامی و مسئولان آن بر این هویت استکبارستیزی پای می فشارند، باید منتظر دشمنی مثل آمریکا باشند.

هر چند دکتر روحانی در مصاحبه ای که قبل از سفر به نیویورک انجام داد، اعلام کرد که «متاسفانه در طول سال هاي گذشته چهره ملت ايران كه ملتي بزرگ، با تمدن و با فرهنگ است به گونه ديگري تصوير شده و اولين هدف بنده و همكارانم این است که بتوانیم  چهره واقعي ملت ايران را به عنوان ملتي صلح دوست و با فرهنگ به جهانيان معرفي كنيم» اما اکنون خواهد دید که سردمداران کفر با همین مواضع وی که با ادبیاتی دیپلماتیک ابراز شده، همان خواهند کرد که در برابر ادبیات انقلابی داشته اند.

این همان واقعیتی است که امام خامنه ای در آستانه سفر رئیس جمهور به سازمان ملل یادآور شدند: «هيچ كس در چشم اين دشمنان منفورتر از چهره‌ درخشان و آفتاب فروزان امام بزرگوار ما نبود؛ برايش احترام قائل بودند، امّا از ته دل دشمنش بودند؛ به‌خاطر اينكه ايستاده بود، به‌خاطر اينكه امام با دو خصوصيّت بى‌نظير «بصيرت كامل» و «قاطعيّت تمام» - هم خوب مي ديد و درست مي فهميد، هم قاطع مى‌ايستاد - سدّى بود در مقابل پيشرفت اينها و در مقابل ناخن زدن و نيش زدن و ضربه زدن اينها؛ لذا با او دشمن بودند. البتّه عرض كرديم برايش احترام هم قائل بودند، مي فهميدند عظمت او را، امّا هرچه عظيم‌تر، از چشم آنها مبغوض‌تر؛ امروز هم همين‌جور است؛ هر كسى كه در پايبندى به اين ارزش اصولى و اصلى، يعنى ارزشى كه هويّت سياسى انقلاب را معيّن مي كند - لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون - پايبندتر باشد و بفهمد كه فهرست مشكلات توليد شده و ايجادشده‌ دشمنان عليه نظام اسلامى در اين چهارچوب مي گنجد - هركسى با يك چنين بينشى و با ايستادگى در اين راه باشد - همان‌ قدر براى آنها مبغوض است.   البتّه عالَم ديپلماسى، عالَم لبخند زدن است؛ لبخند هم مي زنند، مذاكره هم مي كنند، درخواست مذاكره هم مي كنند، خودشان هم مي گويند. به يكى از اين سياستمداران غربى چند روز پيش از اين گفته بودند شما كه مي خواهيد مذاكره بكنيد با ايران، خب دشمن است ايران؛ گفته بود خب، آدم با دشمن مذاكره مي كند ديگر! يعنى اقرار به دشمنى با ايران؛ صريح مي گويند. علت دشمنى اشخاص نيستند، علت دشمنى اين حقيقت و اين هويّت است. همه‌ آنچه كه مي گويند در اين چهارچوب بايد تفسير و تحليل بشود، در اين چهارچوب بايد فهميده بشود.

 ما مخالف با حركت هاى صحيح و منطقى ديپلماسى هم نيستيم؛ چه در عالم ديپلماسى ، چه در عالم سياست هاى داخلى. بنده معتقد به همان چيزى هستم كه سال ها پيش اسم‌گذارى شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در يك جاهايى بسيار لازم است، بسيار خوب است؛ عيبى ندارد، اما اين كشتى‌گيرى كه دارد با حريف خودش كشتى مي گيرد و يك جاهايى به دليل فنّى نرمشى نشان مي دهد، فراموش نكند كه طرفش كيست؛ فراموش نكند كه مشغول چه كارى است؛ اين شرط اصلى است؛ بفهمند كه دارند چه‌كار مي كنند، بدانند كه با چه كسى مواجهند، با چه كسى طرفند، آماج حمله‌ طرف آنها كجاى مسئله است؛ اين را توجّه داشته باشند.»

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
8
8
دراین نرمش قهرمانانه که نهایت نرمش توصیه شده ازطرف رهبری بود ،متاسفانه قهرمانانه تمام نشد . یعنی ماراسالهابه عقب راندند!!! بروید ازاول انقلاب مرور کنید متوجه خواهید شد .
مدیر پایگاه چرا و چطور ما را به عقب برد ؟
پاسخ ها
مهدی
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۶:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
شما نمونه ای روشن از افراط گرایی هستید
مصطفی13
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۸
0
3
نقطه قول جناب رسایی همینه که قبیله گرایی رو در مواضعش دخالت نمی ده
اقای روحانی در مجموع خوب کارکرد البته اگه اطرافیانش بذارن
یکی از نقاط قوت دیگر طیف اصولگرا اینه که به رای مردم احترام می ذارن و مثل بعضیا شعار نمی دن
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۸
0
3
سلام اینجانب به آقای جلیلی رأی دادم و با آقای روحانی مخالف! ولی در مورد این سفر تا اعلام نظر مقام معظم رهبری(هرچند قبلا اعلام شده)از رییس جمهورمحترم و هیئت ایشان تقدیر و تشکر می نمایم و آرزوی موفقیت برای ایشان دارم.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین