طرح آبرسانی از رود ارس به دشت تبریز که به طور طبیعی دریاچه ارومیه را نیز
سیراب می نمود بیش از دوازده سال پیش توسط برخی از نمایندگان تبریز مطرح
شد.
این طرح اگرچه ابتدا برای تامین آب شرب تبریز طرح ریزی شده بود اما بعد از
ورود آقای رحمانی به مجلس ، مجددا مورد کار کارشناسی قرار گرفت و پس از
بررسی های لازمه تبدیل به طرح ملی گردید . با وجود این روند پیگیری ها و
رایزنی ها در طول هشت سال گذشته برای برداشت آب از رودخانه مرزی ارس تا به
امروز نتیجه نداد و این در حالی است که متاسفانه دریاچه ارومیه نیز با
بحران بی آبی روبرو بوده است.
در طول چند سال گذشته ، برخی از عناصر وابسته به جریان تجزیه طلب که
مستقیما از آن سوی مرزها هدایت می شوند ، سعی نمودند با به راه انداختن
تجمعات و بهره برداری از احساسات مردمی ، اهداف کشور 22 ساله باکو را در
اراضی شمال غرب ایران پیاده نمایند .
طبیعتا در فضای ملتهب و هیجان آلود آن روزها ، هرگونه توضیح و برنامه ریزی
در خصوص کارهای انجام گرفته و اقدامات لازمه ، از جانب افکار عمومی نادیده
انگاشته می شد و علیرغم این که برخی خبرنگاران ، نویسندگان و حتی نمایندگان
تلاش نمودند تا اصل موضوع را با مردم در میان بگذارند اما متاسفانه هجمه
تبلیغاتی رسانه های برون مرزی وابسته و عناصر فعال حلقه به گوش دولت
آذربایجان در داخل کشور مانع از درک موضوع و همیاری مردم گردید.
صد البته که به مصداق "آفتاب همیشه زیر ابر نمی ماند" ، دولت و مسئولان
پیگیر کارهای لازمه بودند و سعی نمودند تا نه در حرف بلکه در عمل نشان دهند
که زندگی و مرگ دریاچه ارومیه دغدغه ای بوده است که از سال ها پیش در دل
مسئولان جای داشته و تلاش هایی نیز در این زمینه انجام داده اند. بگذریم از
خشکسالی دوازده ساله ای که فعلا بر این منطقه سایه افکنده و مباحث مربوط
به تامین آب مشروب مردم این منطقه که واجب تر از دریاچه ارومیه بوده است.
در طول سال گذشته رایزنی ها اوج گرفته و قرار بر این شد که پروژه آب رسانی
به دشت تبریز و دریاچه ارومیه از رودخانه ارس عملیاتی گردد . لیکن این بار
چون عزم جدی بر این کار وجود داشت لذا طرف مقابل که عبارت از دولت
آذربایجان باشد ، عملا نقاب از چهره برداشته و شمشیر از رو بست .
دولت 22 ساله ای که در طول چند سال گذشته به لحاظ خبری ، مالی و سیاسی
تامین کننده نیروهای وابسته به خود در داخل ایران بود تا به وسیله آن ها
دولت ایران را تحت فشار قرار دهد و تبخیر طبیعی آب دریاچه ارومیه را تبدیل
به مناقشه ای سیاسی نموده و تلاش داشت تا آن را به مسئله ای تفرقه انگیز
میان مردم و مسئولان تبدیل نماید ، با مشاهده عزم جدی مسئولان در خصوص این
پروژه دست به کار شده و سعی نمود مانع از این کار گردد.
رئیس مرکز ملی برنامه ریزی محیط زیست جمهوری آذربایجان (آران) با اشاره به
تصمیم جمهوری اسلامی ایران برای انتقال آب رودخانه ارس به دریاچه ارومیه ،
مدعی که این امر در آینده تاثیر منفی بر کشاورزی و اقتصاد جمهوری آذربایجان
(ایران شمالی) خواهد گذاشت .تلمان زینال اف بیان کرده است که انتقال آب از
رودخانه ارس ، باعث لطمه به کشاورزی کشور آذربایجان خواهد شد و به همین
خاطر کشورش نباید اجازه دهد آب ارس به دریاچه ارومیه انتقال پیدا کند.
حال سوال اینجاست که با روبرو شدن دست این اقایان در قبال سیاست های تفرقه
انگیزانه و بدخواهانه در داخل مرزهای جمهوری اسلامی ایران ، آیا فعالان به
اصطلاح پان ترکیست که داعیه دار دفاع از حقوق ملی آذربایجان و مردم آن
هستند و قرار بود آن قدر گریه کنند تا دریاچه ارومیه را سیراب نمایند ،
حاضر خواهد شد در قبال این سیاست اتخاذ شده از سوی دولت آذربایجان مواضع
اصولی اتخاذ نموده و از منافع ملی مردم و سرزمین خود دفاع نمایند یا مثل
همیشه سرسپردگی و حلقه به گوشی و تحت امر بیگانگان بودن آن ها اجازه نخواهد
داد تا به فکر منافع ملی سرزمین و مردم خود باشند و تلاش خواهند نمود تا
توجیه گر اقدامات بیگانگان باشند ؟ .
به نظر می رسد وظیفه ای خطیر بر دوش اربابان رسانه قرار گرفته است . در این
که برخی از رسانه ها و جریانات سیاسی عمدا یا سهوا مطیع اوامر بیگانگان
شده و در روزهای پر تب و تاب مباحث دریاچه مازندران آتش بیار معرکه شدند
حرفی نیست . اما آیا حاضر خواهند شد این بار به نفع مردم و منافع ملی
خودشان در مقابل بیگانگان بایستند ؟ آیا همان هایی که حاضر بودند از این
مسئله بهره برداری سیاسی نمایند ، حاضر خواهند شد تا فریادهایشان و
فشارهایشان را متوجه کانون بحران آفرینی بیگانگان در شنال غرب کشور کنند ؟
البته در این میان مردم نیز بایستی آگاه بوده و این مسئله را درک کنند که
دامن زدن به مسائل احساسی و هیجان آفرینی های برنامه ریزی شده ، نه تنها به
نفع آن ها نیست بلکه عملا در راستای خیانت به منافع آن ها و ضربه زدن به
پیشرفت و اعتلای ملی مردم می باشد .
* کارشناس ارشد محیط زیست
مسوولان باید زودتر عمل کنند تا عوارض بعدی
این دریاچه گریبانگیر کشاورزان بدبخت نشود...
بهتر است بگوئیم که پرداختن به این معضل "عوامانه" شده است و بجای طرح آن بصورت یک معضل "ملی و فراملی" و یافتن راهکارهای اساسی، به دکانی برای سوداگری مبدل شده است.
بازم افرادی که می خواهند از طرق مختلف رخ بنمایند وارد صجنه شده و اظهار نظر فرمودند برادر من برای چی هر مساله ای را سیاسی میکنی این قضیه چه ربطی به تجزیه طلب و باکو ... غیره داره عزیز من حرفهای افرادی مثل شما تجزیه طلبانه و خصم افروز است بیخیال بشید لطفا اتفاقا اگر دریاچه با کمک دولت جون تازه ای بگیره دهن بیگانه ها هم بسته میشه خواهشا اظهار نظر بی مورد ممنوع!!!!!!!!!!!
دوست عزیز!
از نظر ترمینولوژی علم جغرافیا ، اصطلاح "دریاچه مازندران" درست و صحیح تر است مضافا اینکه از این دریاچه، بعنوان بزرگترین دریاچه دنیا نام برده می شود.
بکار بردن اصطلاح "دریاچه مازندران" بهیچ عنوان از شکوه و عظمت آن و بویژه ادب و احترام به مردمان شجاع ، با فرهنگ و فرهیخه ساکن در استان ها و کرانه های آن نمی کاهد.
ریشه اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه و سایر دریاچه ها، آبگیر ها و باتلاق های کشور عمدتا در بهره گیری های ناصحیح و مکانیکی مفرط از تکنولوژی های روز در امر کشاورزی سنتی نهفته است.
استفاده از تجهیزات مکانیکی در برداشت آب از سفره های زیرزمینی بصورت های حجیم و بهره گیری از روش "غرق آبی" در کاشت کشاورزی ، استفاده ناصحیح از ماشین آلات کشاورزی بویژه تراکتور با زیر کشت بردن دهها هزار هکتار از زمین های ساحلی و اطراف، علت اصلی این معضل برآورد می شود.
شایان ذکر است که این عبارت "معضل ایران آینده" را که بکار بردید عمیقا قابل تعمق است که به نمونه های آن می توان به جابجائی های جمعیتی و بهم خوردن بافت های فرهنگی اشاره داشت.