مشاعره شهریار با هاشمی رفسنجانی
شهریار بر خلاف شمار دیگری از شاعران پس از انقلاب کناره نگرفت و حتی خطاب به مقامات شعر هم سرود. از اشعار مشهور او سروده اش خطاب به آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی به خاطر خطبه های او در نماز جمعه است و جالب این که هاشمی هم پاسخ او را به شعر می دهد!
به گزارش عصرایران، امروز 27
شهریور سالروز درگذشت محمد حسین بهجت تبریزی ملقب و متخلص به «شهریار» است.
هر چند انتخاب این روز به عنوان «روز شعر» نزد شماری از شاعران و اهل شعر
محل مناقشه است اما جایگاه شهریار در شعر کلاسیک و معاصر ایران غیر قابل
انکار است و برخی از اشعار او همچون « حیدر بابایه سلام» و «علی ای همای
رحمت» در حافظه جمعی مردم ایران ماندگار شده است.
از اشعار مشهور او سروده اش خطاب به آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی به خاطر
خطبه های او در نماز جمعه است و جالب این که هاشمی هم پاسخ او را به شعر
می دهد!
شعر شهریار خطاب به هاشمی از این قرار است: ( این دو قطعه شعر در کتاب خاطرات سال 1364 نقل شده است)
ای غریو تو ارغنون دلم / سطوت خطبه ات ستون دلم
خطبه های نماز جمعه تو / نقشه حمله با قشون دلم
چه فسونی است در فسانه تو / که فسانه ات از او فسون دلم
بادلی لاله گون ترا گوشم / ای لبت لعل لاله گون دلم
چشم از نقش تو نگارین است / می نگارد مگر بخون دلم
عقل من پاره می کند زنجیر / که به سر می زند جنون دلم
من هم از آن فن و فنون دانم / که جنون زاید از فنون دلم
کلماتت چو تیشه فرهاد / می شکافند بیستون دلم
وز مواعظ که می کنی آنگاه / صبر میزاید از سکون دلم
انقلاب من از تو اسلامی است / که حریفی به چند و چون دلم
گوهر شب چراغ رفسنجان/ ای چراغ تو رهنمون دلم
بازوان امام آنکه دگر / در ترازوی آزمون دلم
چشم امیدی و چراغ نوید / هم شکوهی و هم شکون دلم
در رکوع و سجود خامنه ای / من هم از دور سرنگون دلم
خاصه وقت قنوت او کز غیب / دست ها می شود ستون دلم
او به یک دست و من هزاران دست / با وی افشانم از بطون دلم
عرشیان می کنند صف به نماز / از درون دل و برون دلم
من برونی نیم خدا داند / کاین صلا خیزد از درون دلم
من زبان دلم ولی افسوس / بس که بی همزبان زبون دلم
پیرم از چرخ واژگون و علیل / بشنو از بخت واژگون دلم
چون کمانی خمیده ایم لیکن / تیرآهی است در کمون دلم
طوطی عشقم و زبان از بر/ جمله ماکان و ما یکون دلم
در ترازوی سنجشم مگذار / ای کم عشق تو فزون دلم
درس من خارج است و حاشیه نیست / که دگر فارغ از متون دلم
دگرم از تن و جان نیست / دل به جانان رسیده چون دلم
شهزیارم لسان حافظ غیب/ شعر هم شانی از شیون دلم
پاسخ هاشمی رفسنجانی که در همان وزن نیز سروده شده است:
ای صفای تو رهنمون هنر / شعرهایت پر از طلا و گهر
ادبت اسوه هنرجویان / هنرت جلوه گاه خوش منظر
پارسی گوی ترک کشورمان / همنوا ساختی سهند و خزر
همدلی رمز عزت ملت / همرهی راز قدرت کشور
عاشق اهل بیت پیغمبر / مادح فاتح دژ خیبر
عشق تو در همای رحمت تو / جلوه دارد به صورت اختر
که تماشا کنی خدایت را / در وجود ولی حق محور
از خدایت گرفته ای پاداش/ که شدی رهرو ره حیدر
دعبل عصر ما که خود گویی / طوطی عشقی و زبان از بر
طوطی اهل بیت را زیبد / خلعت هل اتی کند در بر
خطبه های های من و نماز علی / در مسیر هدایت رهبر
می شود ارغوان ترا در دل / می فزاید تو را جنون در سر
از رکوع و سجود خامنه ای / می بری از خضوع سهم واثر
انقلابت به عقل اسلامی است/گرچه دریافتی ز خطبه اثر
شهریار ای اعجوبه دوران / حق نگهدارت ز خوف و خطر
دشمنان خدا ز تو دلگیر / که چرا سفته ای به عشق درر
چون کمان خمیده ای اما/ میزنی با ادب به کفر اژدر
تو که در جبهه ها خداجویی/ می سرایی سرود از سنگر
اشک و آهیست چو پیک خوش فرجام / در پس جبهه ها چو نجم سحر
خاک پای دلاوران جهاد/ می نماید به چشم تو زیور
استخوان شکسته جانباز/ مومیای دل شکسته زشر
پیر به افلاک می کشد سرباز / در نگاهت چو رفرف اخضر
ساقی تشنگان تو می گویی / آن بسیجی عشق حق در سر
هاشمی الحذر ز صحنه شعر / که در آنجا بریزد عنقا پر
یا میا در مصاف استادان / یا بپرداز شعر از این بهتر