گروه فرهنگی - سیدمجتبی نعیمی: 21 شهریور، روز سینمای ایران. اینکه چرا این روز را برای بزرگداشت سینمای ایران انتخاب کردهاند، چندان مهم نیست. چون دلیلش به یک خاطرهی تاریخی وارداتی از صد سال پیش برمیگردد. خاطرهای که خیلی از اصحاب فن در مورد صحتش تردید دارند. اما در هر صورت 21 شهریور به نام سینما زده شده و ما هم نمیخواهیم در اینجا دست به یک تبارشناسی تاریخی بزنیم تا ببینیم آیا ریشهی این مناسبت صحیح است یا نه.
حتی
نمیخواهیم به مناسبت روز سینما، وارد بحثهای کلان و فلسفی هنر هفتم شویم و از
اهمیت این رشته در بین سایر هنرها صحبت کنیم. چون آنقدر مسائل روز سینمای ایران
مهم و از قضا معطل مانده است که کمکم دارد این هنر-صنعت را در ایران به یک نقض
قرض تبدیل میکند. پس، حرفهای تخصصی و تحلیلی آن بماند برای اهلش و ما بپردازیم
به امور عمومی سینما که با مخاطب عام آن ارتباط دارد.
به گزارش بولتن نیوز، یادم میآید وقتی خبر فوت خسرو شکیبایی اعلام شد، اشک خیلی از ما در آمد. ته دلخیلیها را حسرت و آه پر کرد و مراسم خاکسپاریش هم که نگو و نپرس. و یا مرحوم سمندریان و یا پوپک گلدره و حمیده خیرآبادی، که رفتنشان باعث شد بسیاری از مردم ایران، حداقل برای یکبار هم که شده از فوت آنها ابراز تأسف کنند. یعنی به اتفاقی اینچنینی در سینمای ایران، مخاطب عام سینما - که از اصلیترین رکنهای سینماست و دلیلش بماند برای بعد - واکنش نشان داد.
اما وقتی خبر تعطیلی خانهی سینما اعلام شد و یا ماجرای درگیریها و تحصنهای چند ماه اخیر جلوی این خانه در رسانهها پیچید، کمتر کسی بود که حتی حاضر باشد به آن خبر گوش دهد و خودش را درگیر ماجرا کند. یعنی همان مخاطب عام سینما که مثلا به علت فوت یک هنرمند متأثر میشود، به علت بسته شدن خانهی سینما حتی یک آه نمیکشد. البته، حتی بعضی از مخاطبین خاص سینما هم رفتار مشابهی داشتند.
دلیلش هم کاملا معلوم و مشخص است. و جالب اینکه این دلیل، کاملا عام بوده و در هر زمان و مکان دیگری هم میتواند تکرار شود. "مردمی نبودن" خانهی سینما دلیلیست که باعث میشود نه تنها تعطیلی آن، که حتی ویرانی و نابودی کامل آنهم آهی را از سینهی کسی بلند نکند. یعنی مردم ایران کمترین ارتباط ممکن را با این نهاد سینمایی برقرار میکنند و در این شرایط، بودن یا نبودن خانهی سینما هیچ فرقی به حالشان ندارد.
همانطور که مثلا اگر یک رستوران در تهران تعطیل شود، هیچ واکنشی را در بین مردم اهواز ایجاد نمیکند. چون مردم اهواز با صدها کیلومتر فاصله از تهران کجا و یک رستوران در گوشهای از پایتخت کجا؟ هیچ ربطی بینشان نیست. و هیچ ربطی بین مخاطب عام سینما با خانهی سینما وجود ندارد. که اگر بود، مطمئنا خود مردم به قضیه ورود میکردند و اصلا نمیگذاشتند کار به تعطیلی برسد، چه برسد به تعلیق و درگیری و ...
اما مردمی نبودن خانهی سینما را باید در قشریگرایی مدیریت آن جستجو کرد. معلوم است وقتی از بین طیفهای مختلف حاضر در سینمای ایران، تنها به چند طیف خاص بها داده میشود، یعنی اینکه عملا پشتوانهی مردمی و پایگاه اجتماعی سایر طیفهای سینمایی از خانهی سینما جدا میشود. و زمانی که این جدایی ریشهدار شد، میشود حکایت "از دل برود هر آنکه از دیده رود".
حالا باید نشست و دید که مدیریت جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی کشور، چه تدبیری برای بازگشایی مجدد آن اندیشیدهاند. بازگشایی مجددی که قولش را دادند در روز سینما صورت بگیرد. امیدواریم هر روش و ابزاری که برای آغاز مجدد فعالیت خانهی سینما مورد استفاده قرار میگیرد، حاوی تلاش برای دور هم نشاندن و دور هم نگهداشتن طیفهای مختلف سینمایی باشد تا شاید به این طریق، خانهی سینمایی که مردمی نیست، کمی مردمی شود.
فقط لازم است کمی تحملمان را بالا ببریم و به این نکته توجه کنیم که رقیبکشی در عرصهی فرهنگ، حتما و قطعا نتیجهی معکوس خواهد داشت. پس چه خوب است برای همهی آنهایی که در چهارچوب قانون در سینما فعالیت میکنند احترام قائل شویم و اگر جنس کارشان نمیپسندیدم، مانع انجام فعالیتشان نشویم. چون این مخاطب است که در نهایت تکلیف اینجور مسائل را روشن میکند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
من هم موافقم که خانه سینما ارتباط کمی با مخاطبین عام داره اصلا خانه سینما محلی بود برای افرادی که تفکرات مذهبی نداشتن ودر واقع اونجا را همون یک گروه تصرف کرده بودن .خانه سینما چرا باید در کارهای نامتعارف سیاسی دخالت کنه و از بی بی سی حمایت کنه که موجب تعطیل شدنش بشه ای کاش یک همچین خانه سینمایی خراب بشه که ما از این نوع تفکر در دوران اصلاحات کم نکشیدیم فیلم هایی مثل جایی دیگر که مایه شرم هر مسلمونه در همین دوران و با همین تفکر ساخته شد.