عقیق: بخش اول گفتگو با حاج محمد رضا طاهری پیش از این منتشر شد که اینجا می توانید بخوانید؛
بخش دوم این گفتگو را بخوانید.
*در این سالها خیلیها سعی کردند به محبوبیت مداحانی نظیر شما برسند ولی موفق نشدند. این جایگاه چگونه بهدست میآید؟
معتقدم عزت و ذلت دست خداست. یک موقعی هست که آدم میخواهد به جایگاهی
برسد. هرچه بیشتر تلاش میکند، کمتر نتیجه میگیرد ولی زمانی هست که اهل
بیت مسئولیتی را روی دوش او قرار میدهند. در این صورت ناخودآگاه محبت و
مهرش در دل بعضیها قرار میگیرد. این خیلی مهم است. من در این سالها
دیدهام که خیلیها دنبال این بودند که خودشان را مطرح کنند اما بهجایی
نرسیده و نمیرسند. خیلیها هم از خیلی از چیزهایی که سر راهشان قرار
میگرفت فرار میکردند که مطرح نشوند اما روز به روز مسئولیتشان سنگینتر
شد.
*این حساسیت و دقت نظری که نسبت به حسین آقا دارید فقط مربوط به اوست یا این نگاه پدرانه را به همه مداحان جوان دارید؟
به فرموده امام جواد آدم اول باید واعظ درونش زنده باشد تا اگر چیزی به کسی
گفت پذیرش آن را داشته باشد. اگر واعظ درونی خواب باشد یا خدای نکرده به
رحمت خدا رفته باشد، اصلا فایده ندارد. اول به خودم میگویم، بعد به حسین و
بعد به همه کسانی که پذیرش دارند اما کسانی که پذیرش هم نداشته باشند، حرف
بزرگتر از ما را هم گوش نمیکنند. نمونههایش در ذهن من هست که صلاح نیست
مطرح کنم. حداقلش این است که در این شرایط به اطرافیان گوشزد میکنم با
بعضیها حشر و نشرشان کمتر باشد برای خودشان بهتر است. یا اینکه با بعضیها
مراوده بیشتری داشته باشند بهتر است. بههر حال آرزوی قلبی ما این است که
این بچهها موفقتر و جلوتر از نسل قبل باشند.
*نسل جدید مداحان به نوآوری و روشهای
جدید خیلی علاقه دارد. خود شما و حاج محمود کریمی بنیانگذار بسیاری از
تحولات در هیئتها بودید. کمی در مورد تحولی که در دهه هفتاد در هیئتها
ایجاد شد صحبت کنید و اینکه اصول و ضوابطی که برای نوآوری داشتید چه بود؟
در این باره قبلا چند بار صحبت کردهام. خلاصه بگویم اولین کسی که نوآوری
کرد خود حاج آقا منصور بوده. ایشان استادی به نام مرحوم چمنی داشتند که در
این تحول خیلی دخیل بودند. بعدها هر کدام از ما نیز بهاندازه خودمان نقش
ایفا کردیم. البته همه ما نظرمان بر این بود که نوآوری همراه با سنت باشد.
سالهای بعد دیدیم که حضرت آقا در فرمایشاتشان در میلاد حضرت زهرا این
نکته را تاکید کردند که نوآوری باید همراه با سنت باشد. من خدا را شکر کردم
که راه را درست رفتهایم. نوآوری باید کنار سنت باشد. نباید ریشهها را
فراموش کنیم.
*شما از آن دسته مداحانی هستید که در جلساتتان کمتر صحبت و سخنرانی میکنید. دلیلش چیست؟
بههر حال آدم باید حرفی را بر زبان بیاورد که خودش عامل آن باشد. من اگر
حدیثی هم در جلسهای بگویم، انصافا نگاهم آن است که خودم به آن عمل کرده
باشم. به همین دلیل در بین احادیث بسیار جستوجو میکنم تا روایتی نگویم که
خودم عامل به آن نباشم. یعنی اگر الان بخواهم راجع به غیبت حرف بزنم، سعی
میکنم این رذیله اخلاقی را در وجود خودم ریشهکن کنم و بعد بگویم.
*صحبت کردن مداحان قبلا هم رسم بوده است؟
بله، رسم بوده و اتفاقا خیلی رسم خوبی است. حضرت آقا هم بر این نکته تاکید
کردهاند چراکه گاهی اوقات در زمان مداحی مستمع اثرپذیری بیشتری دارد و
آن وقت وظیفه مداح است تا در همان زمان مناسب نکتهای، حدیثی یا پند
اخلاقی بگوید تا در ذهن شنونده حک شود. البته باید در این خصوص اندازه
نگهداشت و از افراط و تفریط پرهیز کرد. مرحوم دایی ما هم سخنران بودند و
هم روضهخوان. اول احکام شرعی میگفتند و بعد روضه میخوانند ولی الان
متاسفانه بیان احکام شرعی در هیاتها کمرنگ شده است.
*یک سوال انتقادی؛ چرا شما در مجالستان از روحانیون کمتر استفاده میکنید؟
من هم شنیدهام که برخی میگویند فلانی با روحانیت مشکل دارد در صورتی که
اصلا اینگونه نیست. شما ببینید ما چه افرادی را برای سخنرانی دعوت
میکنیم. حاج مهدی قاسمی که در هیئت ما سخنرانی میکند مجتهد است. او درس
حوزه خوانده و در حوزه تدریس میکند. حاج آقای سرخهای هم از علمای بزرگ
هستند و اتفاقا همیشه در منبرهای خودشان، چند دقیقهای به بیان احکام شرعی
میپردازند که برای هیئتیها بسیار لازم و مفید است.
سخنران دیگر جلسه ما آقای دکتر قنبری احتیاجی به تعریف ندارند. ایشان هم
فقه و اصول درس میدهند و هم اقتصاد و تاریخ. با آقای دکتر قنبری یک سفر
مکه بودیم که هرچه به ایشان ارادت داشتم هزار برابر شد. امسال از ایشان
خواهش کردم پنج شب به مجلس ما بیاید. ایشان بزرگواری است که تا به امروز یک
ریال از ما دریافت نکرده. نه از ما و نه از هیچکس دیگر. نمیخواهم بگویم
پول گرفتن بد است.
کسانی که این کارشان است نوش جانشان ولی به همان اندازه روی منبر زحمت
بکشند. چرا نباید از محضر این افراد توانمند و باتقوا در هیئت استفاده
کرد؟ البته ناگفته نماند که خیلی از آقایان روحانی هم هستند که ما آنها را
از قدیم میشناسیم و از حضورشان در مجالس بهره میبریم. مثلا من با دکتر
آقاتهرانی سالها حشر و نشر داشتم. کاری به مسائل سیاسی ندارم. شاید خیلی
از سلایق سیاسی بنده و ایشان یکی نباشد ولی شک ندارم که این عالم عزیز به
حرفهایی که میگویند عمل میکنند. چنین شاخصههایی برای من خیلی مهم است.
*رابطه شما با حاج منصور چگونه است؟
من فقط یکبار حرف حاجی را گوش نکردم و آن هم موقع رفتن به جبهه بود! سنم
کم بود و ایشان بهعنوان برادر بزرگتر و دلسوز من مانع میشدند ولی من
رفتم. (با خنده) خلاصه برایتان بگویم من در طول این سالها خیلی از محضر
ایشان استفاده کردهام. ما بچهمحل حاجآقا بودیم و از همان کودکی با
ایشان مانوس بودیم.
خیلی پای منبر ایشان نشستهایم و با روضههای حاجآقا اشک ریختهایم.
حاجآقا یک دل دریایی دارند. اولا هیچکدام از مداحان زندگی سادهای مانند
حاجی ندارند. سادهزیستی در زندگی حاجی اصل است. آدمهای پولدار دور و بر
حاجی زیادند و از همهشان بابت جهیزیه، کارهای خیریه و... پول میگیرد ولی
زندگی خود حاجی بسیار ساده است. من خودم نتوانستم زندگیام را با ایشان
هماهنگ کنم. همه اینها نشانه تقواست.
*تا به حال شده حاج منصور از دست شما عصبانی شود؟
سعیام این است کاری نکنم که ایشان عصبانی شوند. یک دورهای ما با یک بنده
خدایی مراوده داشتیم و حاج آقا منصور شنیدند و عصبانی شدند. من هم از روی
جوانی از این بابت ناراحت شدم. بعد از مدت کوتاهی سریع متوجه شدم که
ناراحتی ایشان از سر خیرخواهی و مصلحتاندیشی برای من بوده. عدهای سعی
داشتند از این اختلاف پدر و پسری سوءاستفاده کنند. به همین دلیل درست قبل
از ماه رمضان گفتم میخواهم بروم مجلس حاج آقا. شب سوم بود و میدانستم اگر
بروم ایشان میکروفون را به من نمیدهند. بعضیها هم میگفتند نرو. گفتم
میروم چون میخواهم حاجی مرا بشکند. رفتم و اتفاقا حاجی میکروفون به من
ندادند. اتفاقا میخواهم بگویم این ادب کردنها خیلی خوب است. آدم گاهی
اوقات به پسرش اخم میکند و تحویلش نمیگیرد بهخاطر اینکه به اشتباه
نیفتد. عیبی نیست که جوانی غرورش را زیر پا بگذارد و جایی که میبیند
اشتباه کرده از بزرگترش عذرخواهی کند.
*حاج منصور قدیمها گاهی نیمه ماه مبارک به مجلس شما میآمدند. چه شد که دیگر نیامدند؟
در ماه رمضان از زمانی که ما میلاد امام حسن را در منزلمان میگرفتیم ایشان
محبت میکردند و میآمدند. تا چند سال پیش در حسینیه پیروان هم این رسم
ادامه داشت ولی من دیدم واقعا حاجآقا خیلی به زحمت میافتند. بعد از مجلس
ما به مسجد ارک میرفتند و قبلش هم یک برنامه در بیتالزهرا داشتند. اصلا
راضی نبودم به زحمت بیفتند. به همین دلیل خواهش کردم نیایند.
*به نظر میرسد که قدیم رفت و آمد مداحان اهل بیت به مجالس یکدیگر بیشتر بود. چرا در این سالها کم شده است؟
الان یک مجلس حضرت علی اکبر را با هم داریم که بسیار مفید است. مداحان هر
قدر با هم دوست و صمیمی باشند باز در همین دوره زندگی میکنند و مثل سایر
مردم گرفتار مشکلاتند. برای همین ما مداحان نمیتوانیم زیاد به همدیگر سر
بزنیم. البته توقعی از هم نداریم چراکه وقت کم است و مسئولیت زیاد.
گاهی برنامههایی برگزار میشود که همه در آن حضور دارند. مانند مراسم حضرت
علی اکبر که چند وقت پیش برگزار شد و فرصت مناسبی بود تا کمی دلتنگیمان
را رفع کنیم اما بیشتر اوقات شرایط اجازه چنین رفت و آمدهایی را نمیدهد.
در این سالها بیشتر برنامهها همزمان است.
مجالس حاج آقا منصور، حاج آقا محمود، حاج آقا سعید و بنده همگی در یک ساعت
از شب شروع میشوند و در یک ساعت به پایان میرسند. بُعد مسافت هم که دیگر
نیازی به گفتن ندارد. همه میدانیم از چیذر تا میدان خراسان چقدر راه است.
اما خدا میداند که ما دلهایمان به هم نزدیک است.
*ولی همین شرایط باعث ایجاد شایعات میشود. قبول دارید؟
با زبان روزه میگویم فاصلهای بین هیچکدام از آقایان نیست. شاید زمانی
بنده یک شیطنتی بکنم و بزرگترها ناراحت شوند ولی دلهایمان نزدیک است.
الحمدلله هیچ فاصلهای بین هیچکدام از آقایان نیست.
*چند سالی هست که شما از حسینیه مرحوم
پنبهچی به میدان خراسان آمدهاید اما اطراف هیئت شما چند هیئت دیگر هم راه
افتاده. این مشکلی ایجاد نمیکند؟
هیچ اشکالی ندارد. حاج حسین آقای سازور مشدی مداحان است و ما به همسایگی با
ایشان افتخار میکنیم. روحیات حاج حسین آقا خیلی باصفاتر از این
حرفهاست. ایشان یکسری مسائل را واقعا رعایت میکنند که شاید حواس دیگران
به آنها نباشد. اگر بین دو ذاکر کدورتی باشد، حاج حسین آقای سازور میآید و
ضیافتی تشکیل میدهد که این کدورت از بین برود.
من به حضور حاج حسین در آن منطقه ایراد نمیگیرم و تازه خیلی هم خوشحال میشوم که ایشان در حوالی مجلس ما برنامه بگیرد.
ایشان هم نیروی خیلی خوبی دارد که ما نداریم و هم همت خوبی دارد که باز هم
ما نداریم! الحمدالله ایشان طوری برنامه میگیرد که اصلا تداخلی ایجاد
نمیشود. جلسه آقای هلالی هم که اطراف ما راه افتاد خیلیها اعتراض کردند
ولی من اصلا اعتراض نکردم.
به اعتقاد من وقتی دو نفر کنار هم سوپرمارکت میزنند اعتقادشان باید این
باشد که روزی هر کدامشان دست خداست. اینکه بحث روزی معنوی است، چه ایرادی
دارد که مستمع من پیش ایشان برود یا مستمع ایشان پیش من بیاید. خیلی بد است
که آدم نگاه منطقهای داشته باشد. مستمع من، هیئت من، این کار آدم را خراب
میکند. اینکه مستمع من و آقای هلالی و آقای سازور یکی باشد و بگوییم
حرفمان برای رضای خداست، بسیار هم خوب است. باید مراقب باشیم منیتها کار
را خراب نکند.
*شما معتقدید که مداح باید سبک زندگی خاصی داشته باشد؟
در سبک زندگی یک مداح نباید افراط و تفریط باشد. کسی که وارد تشکیلات امام
حسین شد حق ندارد زندگی شاهانه داشته باشد. البته نباید به زن و فرزندانش
سخت بگیرد چراکه طبق سفارش ائمه باید رفاه زندگی خانوادهاش را فراهم کند.
نخستین دستوری که رسیده این است که باید یک رفاه معمولی و ایدهآل را برای
زن و فرزندانمان ایجاد کنیم. نمیشود هم در تشکیلات امام حسین خدمت کرد و
هم زندگی شاهانه داشت. اصلا با هم نمیخوانند.
کسانی که ما را به نوکری امام حسین میشناسند انتظار دارند در راهی قدم
برداریم که انتهای آن به سیدالشهدا ختم شود. بعضی از آقایان میگویند مگر
ائمه زندگی بدی داشتند. امام حسن وضع مالی خوبی داشت. باید به آنها بگوییم
هر وقت مثل آن حضرت توانستیم سه بار همه زندگیمان را به مستمندان ببخشیم و
دوباره از صفر شروع کنیم آن وقت میتوانیم چنین ادعایی داشته باشیم. درست
است؛ ائمه پول داشتند ولی پولشان را در راه خدا خرج میکردند. من به
دوستانم گفتهام نباید بگذاریم اختلاف طبقاتی بین ما و مستمع ایجاد شود.
حالا اگر وضع مالیام هم خوب شد، باید زندگی و وسایل رفاهیام طوری باشد که
اختلاف طبقاتی بین من و مستمع ایجاد نشود یا در حد متعارف باشد. مردم
نباید ما را در ماشین ۳۰۰، ۴۰۰ میلیونی ببینند. چون نوع نگاهشان به ما
تغییر میکند. در صورتی که پول درآوردن و خرج کردن خلاف شرع نیست ولی سبک
زندگی مداح باید با توجه به همین نکتههای ظریف شکل بگیرد.
*شما در ماشین چه چیزهایی گوش میدهید؟
حسین بیشتر علاقه به مداحی دارد، که البته لازم است. باید خواندنها را
مرور کنیم و ضعف و عیب کار را دربیاوریم. اما من بیشتر احساس میکنم
نیازمان به بحث معارف و سخنرانی است. توی ماشین بیشتر سخنرانی گوش میکنم.
برای پایان این گفتوگو اگر نکتهای باقیمانده، بفرمایید.
برای همه عزیزان و سروران خودم این مصرع از غزل خواجه را یادآوری میکنم
که:«هر کسی پنج روز نوبت اوست» طوری رفتار کنیم که بعدها از رفتار
گذشتهمان زیاد پشیمان نشویم. برای همه نوکران ارباب آرزوی توفیق و سربلندی
میکنم.