بر اساس قانون اساسی مصوب سال 1358، نخست وزیر رئیس دولت بود که وی باید کابینه را برای اخذ رأی اعتماد به صورت یکجا به مجلس معرفی می کرد. اما با توجه به تعدد نهادهای تصمیم گیری در قوه ی مجریه؛ نوعی توافق بین رئیس جمهور، نخست وزیر و مقام رهبری انجام گرفت که امور سیاست خارجی و دفاع بر عهده ی رئیس جمهور و تمشیت امور داخلی کشور بر عهده ی نخست وزیر باشد. از طرف دیگر گزینه ی وزیرامورخاجه به عنوان گزینه ای که هم مجلس، هم رئیس جمهور، هم نخست وزیر و هم مقام رهبری باید بر آن اتفاق نظر داشته باشند؛ تبدیل به پستی مهم و کلیدی شده بود. کما اینکه از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا 16 سال وزیر خارجه ی ایران ثابت بوده است.
بعد از اصلاحاتی که در قانون اساسی سال 58 انجام شد، با حذف پست نخست وزیری، وزیر امورخارجه از جمله وزراتخانه هایی بوده است که باید بین رئیس جمهور، مقام رهبری اتفاق نظر وجود داشته باشد و نظر اعتماد مجلس را نیز به خود جلب کند.
هر چند در طول این 34 سال دستگاه سیاست خارجی ایران فراز و فرود بسیار داشته است اما وزیران امورخارجه ی ایران از انگشتان دست هم تجاوز نکرده و هرگز دستخوش جابه جایی زیادی نشده است. جالب وزرای امورخارجه ی ایران هیچکاه استیضاح نشدند و جز در دولت احمدی نژاد سابقه ی عزل هم نداشته اند و تقریبا جزو با ثبات ترین وزرای دولت محسوب می شدند.
وزرات امورخارجه مسئول مستقیم سیاست خارجی ایران و عهده دار حوزه ی روابط بین الملل و دیپلماسی این حوزه است. به طور کلی وظیفه ی اصلی و ذاتی وزرات امورخارجه سیاسی و بین المللی است و در کنار شورای عالی امنیت ملی قرار می گیرد؛ با این تفاوت که شورای عالی امنیت ملی مسئولیت سیاسی ـ امنیتی دارد و بیشتر یک نهاد ستادی قلمداد می شود اما وزرات امورخارجه مسئول مواضع رسمی در حوزه ی سیاسی و روابط بین الملل بوده و وزیر امورخارجه در مجامع بین المللی به عنوان شخصیت حقوقی در نظر گرفته می شود.
- مردان سیاست خارجی ایران
1. وزرای خارجه در دولت موقت
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تشکیل دولت موقت به فرمان حضرت امام (ره) و به نخست وزیر مهندس بازرگان تا استقرار دولت جمهوری اسلامی ایران؛ چند شخصیت به عنوان وزیر امورخارجه در دولت موقت مشغول امور سیاسی و بین المللی شدند. کریم سنجابی، ابراهیم یزدی، ابوالحسن بنی صدر و صادق قطب زاده چهار نفری بودند که یکی پس از دیگری از سوی مهندس بازرگان در دولت موقت متصدی وزارتخانه امورخاجه شدند. تفاوت نظر و رویکرد دولت موقت و جبهه ی ملی با آرمان ها و اهداف امام (ره) و همچنین تفاوت بینش جامعه ی انقلابی با بینش وزرای امورخارجه ی دولت موقت، باعث شد تا این طیف پس از مدتی از گردونه ی خارج شوند و با استقرار دولت نظام جمهوری اسلامی ایران وزرای امورخارجه ای که با اهداف نظام و انقلاب و امام (ره) همراهی داشتند به این منصب گمارده شوند.
2. علی اکبر ولایتی؛ وزیر طبیب
علی اکبر ولایتی برجسته ترین سکاندار سیاست خارجی ایران بود که توانست به مدت 16 سال این عنوان را یدک بکشد. وی که از گزینه های آیت الله خامنه ای برای تصدی نخست وزیری بود؛ با مشخص شدن عدم تمایل مجلس برای نخست وزیری وی؛ به وزارت امورخارجه رسید. ولایتی قبل از این متناسب با رشته ی تخصصی که در آن تحصیل کرده بود؛ معاون وزیر بهداری بود که پس از مدتی وزیر امورخارجه شد. وی پس از مدتی با تکیه بر تجربه هایی که کسب کرده بود و با توجه به اعتمادی که سران نظام به وی داشتند توانست خود را اثبات کندو تبدیل به مرد عرصه ی سیاست خارجی ایران شود.
وی در دو دولت میرحسین وزیر امورخارجه بود و حتی زمانی که در دوره ی دوم ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای بر سر نخست وزیری اختلافاتی پیش آمد، جایگاه وی ثابت ماند و به دستور امام (ره) وزیر امورخارجه ی ایران تغییری نکرد. ولایتی در دو دولت هاشمی رفسنجانی نیز جایگاه خود را دحفظ کرد و وزیر امورخارجه ایران ماند. تلازم وزارت امورخارجه ی ایران و نام ولایتی آنقدر زیاد شده بود که با آوردن عنوان وزارت امورخارجه، لاجرم نام ولایتی تبادر می شد. ولایتی در دوران دفاع مقدس، مسئولیت دفاع از حقوق ایران را در مجامع بین المللی بر عهده داشت و در جریان پذیرش قطع نامه 598 تلاش بسیاری را همراه سایر مسئولین برای به رسمیت شناخت حقوق ایران و مقصر نامیده شدن صدام انجام داد. البته در آن دوره با تبدیل شدن جنگ به مسأله ی اصلی کشور، تمامی تصمیمات در حوزه ی سیاست خارجی و سیاست داخلی را تحت الشعاع خود قرار می داد.
3. کمال خرازی؛ سیاستمدار آرام
با انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان پنجمین رئیس جمهور ایران، انتخاب وزیر امورخارجه یکی از مهمترین و حساس ترین انتخاب ها در چینش کابینه بود. دولت اصلاحات به دنبال استفاده از گزینه ای جدید در حوزه ی سیاست خارجی بود تا همراه با تغییر نگرش در حوزه ی دستگاه سیاست خارجی فضای تازه ایی را بر عرصه ی سیات خارجی بدمد و از طرف دیگر در بدنه ی نظام نوعی نگرانی نسبت به وزیر احتمالی امورخارجه به دلیل حساسیت پست وجود داشت.
سرانجام کمال خرازی به عنوان گزینه ی مورد اجماع انتخاب شد و مجلس به او به عنوان وزیر امورخارجه ی دولت اصلاحات رأی داد. سید کمال خرزای از خانواده ی خرازی های قم بوده و برادر وی آیت الله سید صادق خرازی از اعضای برجسته ی جامعه ی مدرسین حوزه ی علیمه قم محسوب می شود. سید کمال خرازی در دوران دفاع مقدس، رئیس ستاد تبلغات جنگ بود و بعد از اتمام دفاع مقدس وارد بدنه ی وزارت امورخارجه شد و مدتی نیز نماینده ی ایران در سازمان ملل متحد بود و بعد از آن تا حد معاونت و قائم مقام وزیرامورخارجه نیز پیش رفت. وی در دوران هشت سال حضور در دو دولت اصلاحات توانست چهره ای وجیه و آرام و قابل احترام از خود نشان دهد.
اعتماد به سید کمال خرازی آنقدر بالا بود که بعد از اتمام دولت اصلاحات وی به همراه چند عضو دیگر دولت اصلاحات از سوی مقام معظم رهبری عضو و رئیس شورای راهبردی روابط خارجی شد. و بعد از انتخاب دکتر روحانی نیز از وی به عنوان یکی از گزینه های جدی وزارت امورخارجه نام برده می شد.
4. منوچهر متکی؛ عزل یکباره
منوچهر متکی نیز فردی از بدنه ی وزارت امورخارجه بود که سابقه ی فعالیت های دیپلماتیک در عرصه ی سیاست خارجی و شبه قاره ی هند را همراه خود داشت و از این مجرا به وزارت رسید. بستر و گرایش اصلی سیاسی منوچهر متکی، طیف راست سنتی در بین اصول گرایان بوده و حمایت های طیف سنتی اصول گرایان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از متکی نیز بیشتر این وابستگی را نشان داد. متکی به دلیل همین گرایش سیاسی رئیس ستاد تبلیغات دکتر لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 بود و بعد از پیروزی احمدی نژاد با رایزنی های باهنر در مجلس توانست به عنوان وزیر امورخارجه از مجلس رأی اعتماد بگیرد.
متکی توانست چهارسال اول دولت احمدی نژاد را به پابان برساند اما از ابتدای شروع دولت دهم یعنی دومین دولت احمدی نژاد رفته رفته اختلاف بین رئیس جمهور و وزیرامورخارجه مشخص شد. هر چند این اختلاف تقریبا تا دو سال بعد از دولت دهم همچنان مخفی باقی ماند و متکی توانست با تمام این اختلافات جای خود را در منصب وزیر امورخارجه ثبیت کند اما عزل یکباره ی وی در آذر سال 1389 نشان از عمق این اختلاف داشت. متکی یکباره و به صورت ناگهانی و به صورت کاملا غیرمنتظره و در یک سفر کاری و دیپلماتیک از کار برکنارشد و با نیمه کاره رها کردن مأموریت مجبور شد به کشور باز گردد. بعد از آن فشار رسانه ای سنگینی در اعتراض به این شیوه ی عزل در سطح وزیر به این تصمیم احمدی نژاد شد اما احمدی نژاد تنها ناهماهنگی اداری را علت بروز این حادثه یعنی عزل ناگهانی دانست.
5. علی اکبر صالحی؛ وزیر نجیب
علی اکبر صالحی اولین وزیر امورخارجه ای بود که خارج از دستگاه سیاست خارجی و بدون سابقه ی فعالیت در این عرصه، وزیر امورخارجه شد. هر چند اولین هایی از این دست در دولت احمدی نژاد کم نبود اما صالحی هیچ سابقه ی فعالیت دیپلماتیک نداشت و استقرار وی در جایگاه وزیر امورخارجه این عدم آشنایی به حوزه ی تخصصی را بیش از پیش نشان داد. صالحی پیش از وزارت دو دوره رئیس دانشگاه صنعتی شریف بود و پس از آن نماینده ی ایران در آزانس بین المللی انرژی اتمی شد و بعد از آن در دولت احمدی نژاد به ریاست سازمان انرژی اتمی رسید و بعد از عزل یکباره ی متکی جانشین وی شد.
در دوره ی وزارت صالحی؛ به دلیلی تحرک احمدی نژاد در عرصه ی سیاست خارجی عملا نقش وزیر امورخارجه کمرنگ شد و با تشکیل معاونت ها و ساختارهای مشابه در کنار دستگاه سیاست خارجی زیرنظر رئیس جمهور و قدرت گرفتن شورای عالی امنیت ملی در عرصه ی مذاکرات هسته ای عملا وزارت امورخارجه کارویژه ی اصلی خود را از دست داد.
6. وزیر خارجه دولت یازدهم؟؟
بعد از انتخاب دکتر روحانی به عنوان رئیس جمهور یازدهم؛ از همان ابتدا گزینه های مختلفی برای این منصب در بین گمانه زنی های رسانه ای مطرح شد. علی اکبر ولایتی، سید کمال خرازی، علی اکبر صالحی، محمدجواد ظریف، رضا صالحی، محمود واعظی و شخصیت های دیگری برای این وزارتخانه مطرح شدند. اما در بین تمامی گزینه ها شانس محمدجواد ظریف از دیگر گزینه ها به مراتب بیشتر بود و به عنوان وزیر خارجه دولت یازدهم به مجلس معرفی شد. حال باید تا پایان نظر دهی قطعی مجلس منتظر بود و دید که مجلس، ردای وزارت امورخارجه را به تن چه کسی می پوشاند.
ظریف به مدت پنج سال نماینده ی ایران در سازمان ملل متحد
بوده، جایگاهی که باعث شده تا تمامی رسانه و شخصیت های غربی وی را به خوبی
بشناسند. ظریف دارای مدرک کارشناسی ارشد در روابط بین الملل و دکترای حقوق
بین الملل از دانشگاه دنور آمریکا است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com