دلیلش این بود که این سازمان، عملا بدون نظارت فعالیت کرده و به همین علت، تبدیل شده بود به محلی برای ویژهخواران. در نتیجه، این سازمان مستقل و معظم، به سطح معاونت رئیسجمهور تنزل پیدا کرد تا هم از شر رانتخواران رها شود و هم، مکانی خالی از نظارت نباشد.
گروه سیاسی - قضیه این است که حافظهی تاریخی ما ضعیف است، وگرنه یادمان نمیرفت همین هشت سال پیش، آن زمانی که احمدینژاد دستور به لغو سازمان مدیریت داد، دلیلش چه بود؟ دلیلش این بود که این سازمان، عملا بدون نظارت فعالیت کرده و به همین علت، تبدیل شده بود به محلی برای ویژهخواران. در نتیجه، این سازمان مستقل و معظم، به سطح معاونت رئیسجمهور تنزل پیدا کرد تا هم از شر رانتخواران رها شود و هم، مکانی خالی از نظارت نباشد.
به
گزارش
بولتن نیوز، هرچند این اقدام رئیسجمهور وقت از سر نیت مثبتی بود، اما در چگونگی و یا همان روش اجرای کار دو مشکل اساسی وجود داشت. اول اینکه بحث اساسی نظارت دچار تخفیف و به نظارت رئیسجمهور بر معاونتهای خودش بسنده شد و دوم اینکه برای مقابلهی جدی با عدم ورود رانتخواران و راههای دور زدن قانون توسط آنها، تدبیر اساسی اتخاذ نکردند.
به همین دلایل و شاید دلایل دیگر، آن ثمرهی مثبتی که از تغییر سازمان مدیریت مدنظر بود به بار ننشست. اما حالا این روزها دوباره صحبت از این است که دو معاونت توسعهی نیروی انسانی و معاونت برنامهریزی ادغام شده و سازمان برنامهریزی گذشته، احیا شود.
این خبریست که دکتر نوبخت به خبرگزاریها داده:
«به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان محمدباقر نوبخت با اشاره به لزوم احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی اظهار کرد: اصلاح نظام برنامه ریزی کشور که متضمن اصلاح نظام مالی و بودجه ای و اصلاح درنظام منابع انسانی کشور است، با پشتوانه ی کارشناسی هشت ساله و با ادغام دو معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسان ی رییس جمهور و معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رییس جمهور و احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در دستور کار عملیاتی دولت قرار دارد.»
آیا این تغییر اسمهای سازمانی دردی از مشکلات کشور دوا میکند؟ اینکه مثلا اسم یک مجموعه را روزی بگذاریم معاونت و روز دیگر بگذاریم سازمان، باعث تحول جدی در آن مجموعه میشود؟ آیا با چنین تغییراتی دنبال تغییر شکل حقوقی مجموعهها هستیم؟ که اگر جواب مثبت است، آیا چنین تغییراتی ما را به هدفمان میرساند؟
به نظر میرسد برای بالارفتن بهرهوری مجموعههای دولتی کشور بهتر است که فکری به حال کارکردها و وظایف محول شده بر آن بکنیم و علاوه بر آن، کارگزاران حاضر در آن معاونت یا سازمان را از نیروهای متخصص و متعد قرار دهیم. زیرا با چنین تغییراتی که صرفا بازیهای زبانی هستند، اتفاق خاصی در زندگی مملموس مردم رخ نمیدهد.
مثلا در مورد معاونت یا سازمان مدیریت کشور، بهتر است بجای تغییرات هزینهآفرین، به این نکته توجه کنیم که ریشهی ناکارآمدی این مجموعه با وجود همهی تحولات رخداده در چیست و چرا ما در نظام مدیریتی دولتیمان، هنوز هم که هنوز است، با بحران برنامهریزی، نظم و آیندهنگری مواجهیم؟ بدیهیست مبتذلترین پاسخ به این پرسش آن است که: «دلیل این بحرانها در آن است که ما باید بجای سازمان مدیریت، معاونت مدیریت داشته باشیم و یا بلعکس.»
اما اگر واقعا از این تغییرات ظاهری دنبال تغییر حقوقی مجموعهای مثل معاونت/سازمان مدیریت کشور هستیم آیا بهتر نیست با تبدیل آن به یک وزارت و یا ادغام آن با یکیاز وزارتهای موجود و تشکیل وزراتخانهای جدید، باعث تغییر ماهوی شخصیت آن مجموعه شویم؟ زیرا در این صورت، هم بعد نظارتی بیشتری با مدیریت و برنامهریزی کشور حاکم میشود و هم میتوان از کانال همین نظارت بین قوهای، راههای ورود ویژهخواران را محدودتر کرد.
در هر صورت این پیشنهادیست از طرف ما برای تصمیمگیران فعلی کشور. اینکه یا به فکر تحول کیفی سازمان/معاونت برنامهریزی و مدیریت کشور باشید و یا اینکه با تبدیل آن به وزراتخانه، اهداف هشتسال پیش و فعلی این تبدیلات را به محقق شدن نزدیکتر کنند.
http://www.bavi-news.ir/Pages/News-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%B5%DB%8C_%D8%A8%D8%A7%D9%88%DB%8C_%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%B2_-3203.aspx
امیدواریم این سازمان دوباره احیا شود تا شاید این کارکنان (خبره در امر رانت خواری و ایجاد رانت مدیریت شده) دوباره به سازمان خود بازگردانده شوند، هر چند بعید به نظر میرسد که این افراد از مزایای فوق العاده محل فعلی خود بتوانند دل بکنند.