عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور، محلی برای بازی های سیاسی و عوام فریبی نیست. بنابراین هیچ کس نباید به خود اجازه دهد با انتخاب مواضع دو پهلو و منفعت طلبانه، ذهن مردم را به سمت بحث های پوچ و بی ثمر سوق دهد.
خبرگزاری فارس: این روزها شاهد اظهارات برخی درباره ضرورت رفع فیلترینگ از سایت هایی مثل فیس بوک، توئیتر و نظایر آنها، که اصطلاحاً به آنها شبکه های اجتماعی اطلاق می شود، هستیم. البته اینجانب بعید می دانم بعضی ها که امروز در محاسن این شبکه ها دائماً سخن می گویند با الفبای شبکه اینترنت آشنا باشند یا حتی یک ساعت در شبکه های اجتماعی حضور پیدا کرده باشند لکن به هر حال، سیاست بازی و داشتن ژست مخالف، اقتضاء می کند که امروز وارد این مقوله ها بشوند !
چرا دائماً درباره رفع فیلتر از این شبکه ها در ایران صحبت می شود؟ البته برای اینگونه صحبت ها دو وجه عمده می توان در نظر گرفت: وجه اول، ساده لوحی، انفعال و نوعی مُد زدگی است که برخی از آقایان به آن دچار شده اند و وجه دوّم، تلاش عده ای برای هموار سازی مسیر فعالیت های توطئه گرایانه و مخرّب این شبکه ها و جریانات ضد انقلاب در جمهوری اسلامی است.
واقعیت این است که کسی در نظام جمهوری اسلامی با اصل بهره برداری مردم از شبکه های اجتماعی مخالف نیست اما باید توجه داشت، این شبکه ها اولا:ً جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت نمی شناسد و با کاربر ایرانی تحقیرآمیز برخورد می کند؛ ثانیاً: مهم ترین کارکرد آنها- به اذعان خودشان- جاسوسی از کاربران میلیونی خود و مقابله با نظام ها و جریانات مخالف غرب تعریف شده است؛ ثالثاً: هیچ بهایی به آزادی بیان نمی دهند و فقط آزادی را در چارچوب منافع خود بر می تابند و رابعاً: به محلّی برای اشاعه فرهنگ و سبک زندگی منحط غربی تبدیل شده اند؛ در چنین شرایطی چرا باید اجازه داد این شبکه ها در فضای اینترنتی ایران به راحتی فعالیت کنند؟ آیا سابقه فعالیت سازمان دهی شده شبکه فیس بوک در جریان فتنه 88 و سفارش علنی وزارت خارجه آمریکا به این شبکه در جهت زمینه سازی برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران را فراموش کرده ایم؟ آیا بارها خبر بسته شدن صفحات مخالف سیاست های سلطه گرایانه غرب و نظام صهیونیستی در این شبکه، آن هم با نمایش دموکراسی را نشنیده ایم؟ آیا تردید داریم که این شبکه ها به مکان هایی امن برای تجسّس در زندگی کاربران و سپس انواع کلاهبرداری ها و مفاسد جنسی و ... شده اند؟
امروز در گزارش های دولت های غربی عامل یک - سوم طلاق در غرب همین شبکه ها معرفی می شوند. با این حال، چرا دائماً درباره رفع فیلتر از این شبکه ها در ایران صحبت می شود؟ البته برای اینگونه صحبت ها دو وجه عمده می توان در نظر گرفت: وجه اول، ساده لوحی، انفعال و نوعی مُد زدگی است که برخی از آقایان به آن دچار شده اند و وجه دوّم، تلاش عده ای برای هموار سازی مسیر فعالیت های توطئه گرایانه و مخرّب این شبکه ها و جریانات ضد انقلاب در جمهوری اسلامی است. البته نباید تردید داشت که همواره امکان حضور مبتکرانه نیروهای انقلابی در این شبکه ها در جهت افشاگری وسیع علیه اقدامات غیر انسانی قدرت های سلطه گر و تبدیل این فضاها به چالشی جدّی برای نظام جهانی استکبار وجود دارد اما راه این نوع اقدامات در رفع فیلتر، ایجاد صفحات رسمی به نام مسئولان عالی رتبه نظام یا دستگاه های رسمی در این شبکه ها نیست. امروز در حالی که قانوناً و به تبع آن، شرعاً دسترسی به این شبکه ها غیر مجاز شناخته شده ایجاد صفحه از سوی برخی مراکز رسمی کشور در آن حقیقتاً سوال برانگیز است.
2. یکی دیگر از موضوعات قدیمی و بحث برانگیز در ایران، موضوع پهنای باند و سرعت اینترنت محسوب می شود. به طور طبیعی هیچ عاقلی نمی تواند فرصت های فراوان شبکه اینترنت را در کنار تهدیدهای آن منکر شود؛ از طرف دیگر، استفاده از فرصت های ناشی از این شبکه، افزایش سرعت آن در ایران می باشد امّا روشن است که تا وقتی امنیت بهره برداری از شبکه اینترنت در ایران تضمین نشود، توسعه بهره برداری از آن به هیچ وجه منطقی نیست. در حال حاضر حتی در عرصه های پولی و بانکی نیز سایت های ایرانی از امنیت لازم برخوردار نیستند چه رسد به مسائل فرهنگی. تاکنون بارها طرح های ملی نظیر "شبکه ملی اطلاعات" از سوی وزارت ارتباطات مطرح شده و حتی حول آن تبلیغات وسیعی به راه افتاده است اما تا الان خبری از واقعیت خارجی این شبکه وجود ندارد! معلوم نیست چه کسی باید درباره راه اندازی شبکه مزبور به ملت پاسخ دهد و چرا در شرایطی که وزارت ارتباطات از انجام وظایف قانونی خود در راه اندازی شبکه ملی اطلاعات وامانده است، وزاری سابق و فعلی در لباس منتقد ظاهر می شوند و فرافکنی می کنند؟
واقعیت این است که کسی در نظام جمهوری اسلامی با اصل بهره برداری مردم از شبکه های اجتماعی مخالف نیست اما باید توجه داشت، این شبکه ها اولا:ً جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت نمی شناسد و با کاربر ایرانی تحقیرآمیز برخورد می کند؛ ثانیاً: مهم ترین کارکرد آنها- به اذعان خودشان- جاسوسی از کاربران میلیونی خود و مقابله با نظام ها و جریانات مخالف غرب تعریف شده است؛ ثالثاً: هیچ بهایی به آزادی بیان نمی دهند و فقط آزادی را در چارچوب منافع خود بر می تابند و .........
واقعیت این است که تا شبکه ملی اطلاعات از سوی این وزارتخانه به نحو کامل همراه با پیوست های فرهنگی آن اجرا نشود افزایش پهنای باند و سرعت اینترنت در ایران مساوی است با ضربه زدن به منافع و امنیت مردم. البته این واقعیت درباره سرویس هایی نظیر تلفن و پیامک صوتی - تصویری هم صادق است. متاسفانه در حال حاضر شرکت های تلفن همراه ( که اغلب به مراکز حکومتی وابسته هستند) بدون در نظر گرفتن منافع عمومی و تنها با انگیزه پرکردن جیب خود به دنبال فشار به دستگاه های مسول نظام برای راه اندازی این سرویس ها هستند این در حالی است که این شرکت ها تاکنون تن به سرمایه گذاری حقیقی بر روی پیوست های امنیتی و فرهنگی سرویس های مورد اشاره نداده اند و حتی در خفا این سرمایه گذاری ها را به منزله کاهش سود سرشار خود از این سرویس ها تلقی می کنند.
3. باید توجه داشت که عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور، محلی برای بازی های سیاسی و عوام فریبی نیست. بنابراین هیچ کس نباید به خود اجازه دهد با انتخاب مواضع دو پهلو و منفعت طلبانه، ذهن مردم را به سمت بحث های پوچ و بی ثمر سوق دهد. در شرایط فعلی توصیه ای که به مسئولان این عرصه چه وزیر محترم و چه مسئولان شورای عالی فضای مجازی می توان داشت این است که کمی به جای مصاحبه ها و سخنرانی های سیاسی و شبه سیاسی، به فکر انجام وظایف بر زمین مانده خود باشند و بدانند که اگر تا الان دلسوزان این عرصه باب نقد مشفقانه و در عین حال موشکافانه درباره عملکرد آنها در حوزه فضای مجازی را نگشوده اند، این باب برای همیشه بسته نخواهد ماند.