از یکسو مردم ایران، دارای تاریخ و هویت غنی و قابل دفاع در حوزهی طنز بوده و با آن گذشتهی فاخر، به هیچوجه چنین رویکردهای متأخر در کار طنز قابل دفاع نیستند و از سوی دیگر، قالب طنز همیشه و الان بیشتر از پیش، در رسانههای متنوع جهان در حال استفاده است و جای سوال دارد که چرا ما با وجود پیشتازی در این هنر باید روزگارمان به تکرار و ابتذال در آن مبتلا شود؟
گروه فرهنگی -
برخی از خبرگزاری ها و سایت های خبری از راهاندازی شبکهای جدید در
رسانهی ملی به اسم شبکهی "نسیم" خبر دادند. شبکهای که قرار است در
حوزهی طنز فعالیت کرده و البته شکل این فعالیت اینگونه است که قرار است در
این شبکه به بازپخش فیلمها و سریالهای تکراری طنز بپردازد.
به
گزارش
بولتن نیوز، جالب
اینجاست که در این اخبار آمده، از آنجا که هنوز برای این شبکهی تلویزیونی
نیروی کافی وجود نداشته، از عوامل تولید موجود در شبکهی نمایش استفاده
میکنند تا جایی که قرار است آقای کرمی مدیر این شبکه، فعلا مدیر شبکهی
نسیم باشد.
حالا معلوم نیست در شرایطی
که برنامهی تولیدی خاصی برای شبکهی تلویزیونی جدید در نظر گرفته نشده و
حتی عوامل تولید و اجرایی کافی برای آن وجود ندارد، چه لزومی به ایجاد آن
است؟ آیا وجود چنین کارهایی غیر از این است که تداعیگر روحیهی کمیتگرا و
بیلانسالار مدیران فرهنگی ما، بویژه مدیران رسانهی ملیست؟
اصلا
معلوم نیست در منظومهی تصمیمگیری صدا و سیمای جمهوری اسلامی، رویکرد
مدیریتی در ساخت برنامهی فاخر "قندپهلو" که در ماه مبارک رمضاناز شبکهی
آموزش پخش شد، چه تناسبی با این رویکرد مدیریتی راهاندازی شبکهی نسیم با
این کارویژهی دمدستی و سطحی دارد و چگونه این دو رویکرد در کنار هم قرار
میگیرند؟ لابد فردا پسفردا، آقایانی که حکم به ایجاد این شبکه دادهاند
میخواهند ادعا کنند که ما حامی طنز هستیم و دلیلش هم همین شبکهی تخصصی!
که راه انداختهایم.
اما گذشته از صحبتهای تکراری فوق، این موضوع
یک نکتهی دیگر را هم برملا میکند و آن، نگاه نه چندان جدی مدیران فرهنگی و
رسانهی ملی به مقولهی بسیار جدی "طنز" است. زیرا وقتی به مجموعهی
برنامههای طنز رسانهی ملی خصوصا برنامههای طنز سیمای جمهوری اسلامی نگاه
میکنیم متوجه میشویم که در ساخت عموم آنها، خلاقیت و ایدهپردازی لازم
به چشم نمیآید و قالبا سعی میشود تا با ابتداییترین مسائل و سطحیترین
روشهای طنز، سر و ته قضیه را هم بیاورند.
این در حالیست که از
یکسو مردم ایران، دارای تاریخ و هویت غنی و قابل دفاع در حوزهی طنز بوده و
با آن گذشتهی فاخر، به هیچوجه چنین رویکردهای متأخر در کار طنز قابل
دفاع نیستند و از سوی دیگر، قالب طنز همیشه و الان بیشتر از پیش، در
رسانههای متنوع جهان در حال استفاده است و جای سوال دارد که چرا ما با
وجود پیشتازی در این هنر باید روزگارمان به تکرار و ابتذال در آن مبتلا
شود؟
ولی میتوان این رویه را اصلاح کرد. با وجود نیروهای جوان و
مستعدی که در مقولهی طنز فعال بوده اما غبار عدم شهرت رویشان نشسته،
میتوان طنز فاخر را به فرهنگ و هنر جامعهی ایرانی به ویژه به رسانهی ملی
بازگرداند. به این شرط که مدیران فرهنگی ما، کمی از لاک محافظهکاری،
پاستوریزاسیون و بیلانسالاری درآمده و با کشف استعدادهای موجود در اقصی
نقاط کشور، سعی کنند تا نیروهای جدید را به کارهای جدید اختصاص دهند.
تجربهای که در خود رسانهای ملی تکرار شده و شاید برنامهی فاخر قندپهلو،
محصول همین توجه به استعدادهای استانی و شهرستانیست.
باید بپذیریم
که مخاطب این روزهای رسانه، بسیار سخت سلیقهتر از آن است که هنوز پای
برنامههای کهنه و چندبار تکرار ما بنشیند. جذب مخاطب، احتیاج به هزینه
دارد. هزینهی کشف نیروهای جدید، خلق ایدههای جدید و پذیرش خطر پاگذاشتن
در میدانهای جدید. امیدواریم روزی شاهد آن باشیم که مدیران فرهنگی ما از
جسارت انقلابی برخوردار بوده و این بیان رهبر انقلاب را عملا مورد استفاده
قرار دهند که: «هرجا احتیاج به خطشکنیست، باید از جوانان استفاده کرد.»
سیدمجتبی نعیمی