گروه فرهنگی ـ محمد پورغلامی: سریال دودکش که در ایام ماه مبارک رمضان از شبکه یک رسانه ملی هر شب پخش می شد، به اذعان بسیاری از ناظران و مخاطبان به عنوان بهترین سریال ماه رمضان شناخته شده است.
به گزارش بولتن نیوز، اگرچه در یک تقسیم بندی کلی، سریال هایی که در ماه رمضان از تلویزیون پخش می شود، معمولا نسبت چندانی با فضای این ماه ندارند (به طوری که می توان آن را در هر ماه و زمان دیگری هم پخش کرد) اما برخی از آنان به لحاظ تکنیکی و محتوایی بهتر از سایر مجموعه های تلویزیونی بوده اند.
برهمین اساس می توان گفت که سریال دودکش بهتر از سایر
مجموعه ها بوده است. محمدحسین لطیفی، کارگردان سریال دودکش در بیان علت نامگذاری
«دودکش» بر این مجموعه گفت که: انسان ها در زندگی روزمره خودشان نیازمند دودکشی
هستند که دردها و آلام ها و رنج ها را بزداید و از محیط زندگی شان خارج سازد.
دودکش، روایت زندگی خانواده ای است که نه ژست های طبقه
متوسط و مدرن شهری که در اکثر فیلم ها و سریال ها از آنان تصویر گرفته می شوند را
دارد، و نه مانند برخی از سریال های طنز در دام هجو و هزل و ابتذال می افتد. از
این حیث شاید بتوان گفت سریال «دودکش»، قسمت سوم
سریال پایتخت باشد. اگر به خاطر داشته باشید، پیش تر، در ایام نوروز و در زمان پخش
سریال پایتخت چنین نوشتیم که:
»مهم ترین علت برتری و مزیت نسبی سریال پایتخت نسبت به سایر
مجموعه های تلویزیونی، نزدیکی آن به «زندگی عامه» مردم ایران و کناره گرفتن از فرم
های مرسوم و رایج در سایر سریال ها باشد. توضیح آنکه اکثر سریال های رسانه ملی هیچ
نسبتی با زندگی مردم ایران و «فرهنگ عمومی» جامعه مخاطب ندارند. آدم ها، دیالوگ ها
و لوکیشن های سریال های رسانه ملی متعلق به مردم تهران آن هم از «ونک به بالا» هستند. اکثر نماها و لوکیشن
ها در خیابان های بالای پایتخت و در خانه های آپارتمانی مدرن و لوکس تصویر برداری
می شوند. آدم ها فقط نوع خاصی از پوشش که متعلق به طبقه مثلا مدرن است را استفاده
می کنند و از نوع خاصی حرف ها و اصطلاحات استفاده می کنند. این آدم ها و لوکیشن ها
هیچ نسبتی به «عامه مردم» و «فرهنگ عامه» جامعه ایران ندارند. شاید بتوان گفت که اصلا
ایرانی نیستند. همین بلا در فیلم های سینمایی است که سینمای ایران را با «بحران
مخاطب» مواجه کرده و کمتر ایرانی حاضر است سینما برود و فیلم های پرت و پلا و به
دور از واقعیت زندگی خود و جامعه اش را تماشا کند. اما در سریال پایتخت بر عکس،
آدم ها و کارکترها، همین آدم های معمولی هستند که همه ما هر روز در کوچه و خیابان
مشاهده می کنیم. معمولیِ معمولی. مثل «نقی معمولی» و «ارسطو عامل». خوشی ها و
ناخوشی های آنان مانند اکثر مردم ایران معمولی است. مشکلات آنان از جنس مشکلات مردم
ایران است.»
دقیقا همین عوامل و دلائل را می توان جزو دلائل موفقیت
سریال دودکش نیز بیان کرد. واقعیت آن است که
اکثر مردم ما از هر قشر و طبقه ای که باشند، به صورت خودآگاه و ناخودآگاه به مولفه
های هویتی و فرهنگی خود کشش دارند. اگرچه ممکن است غبار مدرنیته و مشکلات ناشی از
زندگی شهری و صنعتی، بر «هویت فرهنگی» بنشیند و اندکی آن را به فراموشی بسپارد،
اما به مجرّد اینکه کس یا چیزی بتواند انسان ایرانی را متوجه هویت خود کند،
بلافاصله با اقبال عمومی مواجه خواهد شد. بی تردید، «هنرمند» به عنوان کسی که می
تواند «اثر»ی خلق کند و از این راه بر افکار عمومی جامعه خود تأثیر بگذارد، سهم به
سزایی در این موضوع دارد. هنرمند اگر متوجه هویت فرهنگی جامعه باشد و مبتنی بر باورها
و ارزش های جامعه و مردمان خود، تولید اثر کند، یقینا با استقبال مخاطبین مواجه
خواهد شد. مشکل در آنجاست که متأسفانه دغدغه های اکثر هنرمندان هیچ نسبتی با
باورها، ارزش ها و حتی نیازهای مردم جامعه ایرانی ندارد. به همین دلیل است که
سالانه میلیاردها تومان خرج تولید آثار هنری می شود اما کمتر اثری است که در جامعه
گل کند و مورد توجه مخاطب قرار گیرد.
«دودکش» اما توانست تا اندازه زیادی این کار را انجام دهد.
دغدغه ها و مشکلات کارکترهای سریال دودکش از جنس «مردم» ایران است. شادی ها و غصه هایشان،
بدی ها و خوبی هایشان، رفتارها و گفتارهایشان شبیه عامه مردم ایران است و مخاطب
عمومی با آن «همذات پنداری» می کند. «فیروز» و «ناصر» همان دغدغه هایی را دارند که
بسیاری از «مرد»های جامعه ایران دارند. «افروز» و «عفت»
نیز به همان سخت کوشی و قناعت گزینی «زن»های جامعه ایران اند.
«بهروز» و «عالیه» نیز با همان مشکلاتی دست و پنجه نرم می
کنند که اکثر «جوان»های ایرانی
گرفتار آن هستند. مشکلاتی چون بیکاری، شهریه بالای دانشگاه، عشق و ازدواج و... .
کاش مسئولین رسانه ملی و هنرمندان ما متوجه این عوامل موفقیت زای سریال هایی چون پایتخت و دودکش می شدند. کاش می فهمیدند که برای افزایش دایره مخاطبین و کشاندن مردم پای این جعبه جادو، نیازی به «لغز خواندن»های روشنفکری و «قمپز در کردن»های بالاشهری نیست. اگر تولیدات و آثار هنری تنها به همین عامل نزدیکی به باورها و ارزش های جامعه ایران توجه کنند و مبتنی بر آن تولید اثر کنند، به «ضرس قاطع» مخاطبین را در «آمپاس» شدید خواهند برد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
متاسفانه چندین سال بود که صدا و سیما محلی شده بود برای تبلیغ اشرافی گری و مصرف گرایی در ایران .امیدوارم که با سریال دودکش که مخاطبش اکثر مردم مهربان و گرم ایران بود حاکمیت این قشر اقلیت اشرافی عقب افتاده و مصرف گرا که تاروپود جامعه ایران را می خورد پایان پذیرد.